منوچهر شامی نژاد؛ حسین اترک؛ محسن جاهد
چکیده
مسأله مرگ یکی از مهمترین دغدغههای وجودی انسان است. انسان از بدو تولد تا زمان مرگ، همیشه اضطراب مرگ را با خود به همراه دارد. متفکران بسیاری برای کاهش اضطراب مرگ راهکار ارائه دادهاند. یالوم و ملاصدرا نیز هر کدام بر اساس مبانی خویش به چیستی مرگ پرداخته و راهکارهایی را ارائه کردهاند؛ از جمله راهکارهای مهم یالوم در درمان اضطراب ...
بیشتر
مسأله مرگ یکی از مهمترین دغدغههای وجودی انسان است. انسان از بدو تولد تا زمان مرگ، همیشه اضطراب مرگ را با خود به همراه دارد. متفکران بسیاری برای کاهش اضطراب مرگ راهکار ارائه دادهاند. یالوم و ملاصدرا نیز هر کدام بر اساس مبانی خویش به چیستی مرگ پرداخته و راهکارهایی را ارائه کردهاند؛ از جمله راهکارهای مهم یالوم در درمان اضطراب مرگ، موج آفرینی است. با تحلیل مبانی فلسفی ملاصدرا نیز، راهکار نگرش تحولی به مرگ و جزئی از فرایند تکاملی هستی انسان دانستن آن، از فلسفهاش استنباط میشود. نویسندگان در این تحقیق در صددند تا با به کارگیری معیارهای مختلف علمی، به مقایسه و داوری دیدگاههای دو متفکر بپردازند. مسأله اصلی مقاله حاضر آن است که، چه راهکار تلفیقیای را میتوان با مقایسه دیدگاههای یالوم و ملاصدرا در کاهش اضطراب مرگ، ارائه داد؟ روش این تحقیق تحلیلی- توصیفی، بر مبنای مطالعات کتابخانهای است. دادههای این تحقیق نشان میدهد که راهکارهای یالوم و ملاصدرا هر کدام، کاستیهای خاصی دارند؛ اما با در کنار هم قرار دادن آنها میتوان راهکاری تلفیقی و جامع در کاهش اضطراب مرگ ارائه داد. نتیجه تحقیق، ارائه «حیات مبتنی بر اندیشیدن و عمل کردن» به عنوان راهکاری تلفیقی در کنترل و کاهش اضطراب مرگ، است.
فلسفه
فاطمه سلیمانی دره باغی
چکیده
عمل رفتاری بیرونی است که در اثر تعامل شناخت، گرایشات و کشش های درونی شکل گرفته و توسط اراده تحقق یافته است.بنابراین عمل در یک فرایند معرفتی از یک تصور و تصدیق آغاز می شود و به تصمیم گیری و اراده کردن منتهی میگردد. در این میان، عوامل متعددی در شکل گیری عمل اختیاری موثرند که عبارتند از.: قوه خیال ، قوه عقل نظری و عملی، قوه شوقیه و اراده. ...
بیشتر
عمل رفتاری بیرونی است که در اثر تعامل شناخت، گرایشات و کشش های درونی شکل گرفته و توسط اراده تحقق یافته است.بنابراین عمل در یک فرایند معرفتی از یک تصور و تصدیق آغاز می شود و به تصمیم گیری و اراده کردن منتهی میگردد. در این میان، عوامل متعددی در شکل گیری عمل اختیاری موثرند که عبارتند از.: قوه خیال ، قوه عقل نظری و عملی، قوه شوقیه و اراده. بنابر این به تناسب ترتیب عملکرد و شدت و قوت این قوا، انواع مختلف فعل انسانی شکل می گیرد که می توان برای هریک طرحواره یا الگویی را مشخص کرد؛ در تمامی این الگوها سیر از مبدء شناختی تا عزم و اراده و صدور عمل ظاهری وجود دارد. تا کنون هیچ پژوهشی در خصوص معرفی الگوهای مختلفی که انسان ها در اعمال خود دنبال می کنند صورت نگرفته است. از این رو در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی بر روی منابع ملاصدرا ، درصدد کشف الگوی بنیادین و اصلی عمل انسانی و الگوهای فرعی منشعب از آن و همچنین مشخص کردن تفاوت این الگو با الگوی عمل در حیوانات هستیم. در همین راستا به بررسی جایگاه خُلق در الگوی عمل انسانی و نقشی که در سهولت صدور عمل دارد، پرداخته می شود.
فرشته ابوالحسنی نیارکی
چکیده
تصویرسازی سازوکار و فرآیند رشد و تحول اخلاقی انسان از منظر ملاصدرا، مسأله این جستار است که برای پاسخ به آن، ناگزیر از تحلیل مسائلی چون 1) منشأ اخلاق و کانون بروز تغییرات اخلاقی، 2) عوامل تحول اخلاقی، 3) کیفیت و ماهیت رشد اخلاقی هستیم. ملاصدرا با پذیرش اصل تغییرپذیری انسان، اخلاق را چیزی بین طبیعت و ارادههای فکری میداند. یعنی نیروهای ...
بیشتر
تصویرسازی سازوکار و فرآیند رشد و تحول اخلاقی انسان از منظر ملاصدرا، مسأله این جستار است که برای پاسخ به آن، ناگزیر از تحلیل مسائلی چون 1) منشأ اخلاق و کانون بروز تغییرات اخلاقی، 2) عوامل تحول اخلاقی، 3) کیفیت و ماهیت رشد اخلاقی هستیم. ملاصدرا با پذیرش اصل تغییرپذیری انسان، اخلاق را چیزی بین طبیعت و ارادههای فکری میداند. یعنی نیروهای طبیعی و ذاتی اگرچه در جریان رشد اخلاقی دخیلند، اما این نقش جبری نیست بلکه با ارادههای فکری صورت میبندد که با تمرین و عادت، سبب اکتسابات رشدیاند. براساس تحلیل ارادههای فکری نزد صدرا در فرآیند کنشهای درونی که مبتنی بر نوعی تحلیل رشد پیوسته و ذومراتبی است، سازوکار اخلاقی انسان، متضمن نوعی تفکر و استدلالاخلاقی است که برانگیزاننده گرایشها و نظامبندی عواطف است که تحت تأثیر کشمکشی پیچیده از تأثیر و تأثرات متقابل نیروهای درون و القائات برون و اراده آدمی است. نیروهای درونی جنبههای متنوع شناختی (علوم و باورها)، گرایشی (عواطف، احساسات، فطرت گرایشی، غرایز) و حتی بدنی (مزاج، تغذیه، مغز، ابزارهای حسی، زمنیه-های وراثتی) دارند و یا نظیر مکلات و شاکله شخصیتی ثانوی، تهذیب نفس و ... ، زمینهساز و مؤثر در این ساحتاند. عوامل محیطی متنوعی نیز، همچون انتقال قوانین و هنجارهای اجتماعی یا شرعی (از طریق دین/ انبیاء) و یا الگودهی (با تأثیر مربی، والدین و ..)، و پیامدهای محیطی و همانندسازی (همنشینی با دیگران، اجتماع با نیکوکاران) جریان رشد اخلاقی انسان را تحت تأثیر قرار میدهد که در تعامل با ارگانیسم درونی-زیستی-اکتسابی است.
فلسفه
منصور ایمانپور
چکیده
یکی از مباحث اساسی در فلسفه، تبیین تغییراتی است که در بخشهای مختلف این جهان مشهود است. در مورد این تغییرات از جهات مختلف میتوان سخن گفت؛ لکن یکی از مباحث اساسی در این زمینه، تببین رابطه دو بخش متغیر با ثابت است. فیلسوفان اسلامی، در طول تاریخ ، پاسخهایی به پرسش مذکور دادهاند. مسئله این مقاله این است که افزون بر راهحلّهای مورد ...
بیشتر
یکی از مباحث اساسی در فلسفه، تبیین تغییراتی است که در بخشهای مختلف این جهان مشهود است. در مورد این تغییرات از جهات مختلف میتوان سخن گفت؛ لکن یکی از مباحث اساسی در این زمینه، تببین رابطه دو بخش متغیر با ثابت است. فیلسوفان اسلامی، در طول تاریخ ، پاسخهایی به پرسش مذکور دادهاند. مسئله این مقاله این است که افزون بر راهحلّهای مورد مناقشه در این خصوص، چه راهحلّ قویتری در این زمینه میتوان ارائه نمود؟ این مقاله در پاسخ به این پرسش، ابتدا، با روش توصیفی – تحلیلی، آرای مطرح شده در این زمینه را دستهبندی و تحلیل نموده و در نهایت، نظری جدید براساس تلقی نهایی از حرکت جوهری ارائه نموده است. براساس این یافته، حرکت جوهری در تحلیل نهایی، همان اشتداد وجودی است و موجود متحرک، در این شکوفایی وجودی، پیوسته به سعه وجودیِ آن افزوده میشود و چیزی از هویّت و مقومات آن از بین نمیرود. آنچه در این مسیر، از بین میرود، همان نقص وجودی آن است. حال میتوان گفت که علتِ ثابت، وجودی را افاضه میکند که در متنش، تجدد و شکوفایی نهفته است و در پرتو این تجدد نیز، زوال ِکمالِ وجودی رخ نمیدهد و در نتیجه، تخلف معلول از علت صورت نمیگیرد.
فلسفه
مهدی بنیاسدی باغمیرانی؛ سید بهشید حسینی؛ آزاده شاهچراغی
چکیده
مباحث معرفتی در معماری وامدار حرکت افراد در فضاست. ادراک با عنایت به مفهوم فلسفی حرکت و نظریه حرکت جوهری ملاصدرا، اشاره به دریافت تدریجی افراد از فضاهای معماری دارد. بر همین اساس، ادراک عمیق و جامع از فضاهای مسجد_مدرسه، بدون حرکت امکانپذیر نمیباشد(به دلیل تنوع حرکتی در قالب دو کاربری نیایشی و آموزشی). برای دستیابی به درکی عمیق ...
بیشتر
مباحث معرفتی در معماری وامدار حرکت افراد در فضاست. ادراک با عنایت به مفهوم فلسفی حرکت و نظریه حرکت جوهری ملاصدرا، اشاره به دریافت تدریجی افراد از فضاهای معماری دارد. بر همین اساس، ادراک عمیق و جامع از فضاهای مسجد_مدرسه، بدون حرکت امکانپذیر نمیباشد(به دلیل تنوع حرکتی در قالب دو کاربری نیایشی و آموزشی). برای دستیابی به درکی عمیق از این فضاها، میبایست ناظر در فضا حرکت کند، و پس از تجربه کردن حرکتهای فیزیکی و ذهنی، مرتبه ادراکی خود را ارتقاء دهد. سئوال کلیدی این پژوهش، در قالب مورد پژوهی این است که، با توجه به تنوع دسترسیها در مسجد_مدرسه آقا بزرگ کاشان؛ حرکت چگونه باعث ارتقا ادراک از مرتبه مادی به معنوی میشود؟ روش این پژوهش، توصیفی_تحلیلی و مورد پژوهی است، و نتایج آن نشان میدهد که، با وجود مسیرهای مجزا(برای کاربری نیایشی و آموزشی) در فضاهای مسجد_مدرسه، ناظر با حرکت در هر کدام از این مسیرها، سه نوع حرکتی(بصری، فیزیکی و ذهنی) را تجربه میکند، که در قالب چهار رکن در مسجد و سه رکن در مدرسه، ادراک ناظر را(همراستا با مراتب ادراکی ملاصدرا)، از مرتبه حسی به خیالی، و سپس مرتبه عقلی هدایت میکند.
کرامت ورزدار؛ فاطمه کتابچی
چکیده
چکیده: مسئلهی اصلیِ این پژوهش، روشنساختنِ جایگاهِ عقلِ عملی در فرآیندِ صدورِ عمل، و هدفِ آن، کشفِ کارکردهای «عقلِ عملی» در این فرآیند، در حکمتِ متعالیه به روشِ توصیفی-تحلیلی است. بر اساسِ یافتههای این پژوهش، صدرالمتألّهین بینِ «عمل» و «فعلِ ارادی» تمایز قائل میشود. از نظرِ وی «عمل» فعلی است که محصولِ ارادهی ...
بیشتر
چکیده: مسئلهی اصلیِ این پژوهش، روشنساختنِ جایگاهِ عقلِ عملی در فرآیندِ صدورِ عمل، و هدفِ آن، کشفِ کارکردهای «عقلِ عملی» در این فرآیند، در حکمتِ متعالیه به روشِ توصیفی-تحلیلی است. بر اساسِ یافتههای این پژوهش، صدرالمتألّهین بینِ «عمل» و «فعلِ ارادی» تمایز قائل میشود. از نظرِ وی «عمل» فعلی است که محصولِ ارادهی همراه با «آگاهیِ مرتبهدومِ عامل» به غرضِ فعل است. عنصر «آگاهیِ مرتبهدوم» عنصری است که با افزودهشدنِ «عقلِ عملی» به مبادیِ فعل حاصل میشود؛ بنابراین «عمل» فعلی است ارادی که «عقلِ عملی» در فرآیندِ آن نقشآفرینی میکند. از نظرِ صدرالمتألّهین «عقلِ عملی» بهعنوانِ عُنصر آگاهیساز در فرآیندِ صدورِ عمل سه کارکرد دارد. اوّلین کارکرد، تصوّرِ عملِ عقلانی و تصدیق به فایدهی آن است؛ در این کارکرد «عقلِ عملی» در جایگاهِ مبدأ تصوّری و تصدیقیِ عمل و در کنارِ متصرّفه قرار میگیرد. دومین و سومین کارکرد «عقل عملی» به مدیریّتِ قُوای ادراکی و تحریکی باز میگردد. هرگاه «عقلِ عملی»، در فرآیندِ صدورِ یک فعل، دستِکم یکی از این سهنقش را ایفا کند، فعل، مُبدّل به «عمل» میشود. در این پژوهش آشکار میشود عقلِ عملی برخلافِ نظر سایر پژوهشگران، تواناییِ توأمانِ ادراکاتِ کلّی و جزئی را داراست. همچنین نظریّهی «وحدت نفس و قُوا» تأثیری در بحثِ فرآیندِ صدورِ عمل و کارکردِ عقلِ عملی ندارد و تفسیرِ «عقلِ عملی» به «مرتبهی عقلانیِ نفس» یا «تعیّنِ عقلانیِ نفس» صرفاً منجر به تغییرِ ادبیّاتِ بحث میگردد.
فلسفه
وحید خادم زاده؛ فاطمه کنعانی
چکیده
در چارچوب نظریهی استعاره های مفهومی، استعاره ها بخش جدایی ناپذیری از نظریات و تئوری های علمی محسوب می گردند. بسیاری از مفاهیم انتزاعی و تئوری های حامل این مفاهیم بواسطه استعاره های مفهومی قابل فهم و تبیین شده اند. استعاره «دانستن به مثابهی دیدن» ریشه در تجارب مشترک انسانی دارد. این استعاره علاوه بر حضور در زبان روزمره و ...
بیشتر
در چارچوب نظریهی استعاره های مفهومی، استعاره ها بخش جدایی ناپذیری از نظریات و تئوری های علمی محسوب می گردند. بسیاری از مفاهیم انتزاعی و تئوری های حامل این مفاهیم بواسطه استعاره های مفهومی قابل فهم و تبیین شده اند. استعاره «دانستن به مثابهی دیدن» ریشه در تجارب مشترک انسانی دارد. این استعاره علاوه بر حضور در زبان روزمره و عرفی، به متون فلسفی و عرفانی نیز راه یافته است. ملاصدرا از این استعاره جهت توصیف و تبیین معرفت حضوری بهره برده است. در فرایند دیدن، سه عنصر قابل تفکیک است؛ بیننده، شی دیده شده و نسبت میان بیننده و شی دیده شده. هر کدام از این عناصر بواسطه استعاره های فرعی دیگری جهت تبیین معرفت حضوری بکار گرفته شده اند. استعاره های «عالم به مثابه بیننده»، «معلوم به مثابه شی دیده شده» و «کیفیت علم به مثابه نسبت میان بیننده و شی دیده شده» در ذیل استعاره «دانستن به مثابه دیدن» قابل تعریف است. این استعاره ها تنها جنبه آموزشی و یا زیبایی شناختی ندارند بلکه بخش جدایی ناپذیری از تبیین نظریه معرفت در دستگاه فلسفی ملاصدرا محسوب می شوند.
فلسفه
علی مستاجران گورتانی؛ علی ارشد ریاحی
چکیده
میرزا جواد تهرانی با طرح هشت اشکال بر مبانی و استدلالهای اصالت وجود ملاصدرا، بر این باور است که طرح مسئله اصالت وجود اشتباه است و مترتب بر این نظریه، برهان توحید ذاتی، را فقط با مبانی اصالت ماهیت اثبات پذیر میداند. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیل محتوا، هشت نقد تهرانی مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفته است و مشخص خواهد شد که منشا ...
بیشتر
میرزا جواد تهرانی با طرح هشت اشکال بر مبانی و استدلالهای اصالت وجود ملاصدرا، بر این باور است که طرح مسئله اصالت وجود اشتباه است و مترتب بر این نظریه، برهان توحید ذاتی، را فقط با مبانی اصالت ماهیت اثبات پذیر میداند. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیل محتوا، هشت نقد تهرانی مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفته است و مشخص خواهد شد که منشا نگرش وعلت انتخاب تهرانی جهت تبیین برهان پذیری ذات واجب؛ در راستای حمایت از مبانی اصالت ماهیت؛ عبارت است از اینکه بین اقتضاپذیری و علیت پذیری ذات واجب الوجود تمایزی قایل نشده است لذا نتوانسته برهان توحید واجب الوجود را با مبانی اصالت وجود سازگار بداند. در نهایت با توجه و واکاوی در اصول حکمت متعالیه می توان به شبهه ابن کمونه پاسخی متقن ارایه کرد ولی براساس مبانی اصالت ماهیت که اساس این نگرش بر نسبت مفهوم انتزاعی به منشأ انتزاع استوار شده است نمیتوان پاسخ متقنی ارایه کرد.
فلسفه
نفیسه نجبا؛ مهدی غیاثوند
چکیده
با کمی چشمپوشی از جزئیات، میتوان گفت که پیشنهادهای معاصر در زمینهی تبیین فعل خاص الهی، با سه تعهد متافیزیکی، یعنی "ناسازگاری فعل الهی و فعل طبیعت"، "نامداخلهگری خداوند" و نیز "تجویزی بودن قوانین طبیعت"، شکل گرفتهاند. نوشتهی پیش رو، معطوف به نخستین مورد از میان این سه تعهد است. در این مقاله با فرض سازگاری فعل الهی و فعل طبیعت، ...
بیشتر
با کمی چشمپوشی از جزئیات، میتوان گفت که پیشنهادهای معاصر در زمینهی تبیین فعل خاص الهی، با سه تعهد متافیزیکی، یعنی "ناسازگاری فعل الهی و فعل طبیعت"، "نامداخلهگری خداوند" و نیز "تجویزی بودن قوانین طبیعت"، شکل گرفتهاند. نوشتهی پیش رو، معطوف به نخستین مورد از میان این سه تعهد است. در این مقاله با فرض سازگاری فعل الهی و فعل طبیعت، دو هدف پیگیری شده است: ابتدا تلاش شده است تا نشان داده شود، چگونه رویکرد دوگانهانگارانه به وجود و ماهیت و به تبع آن طبیعت و فراطبیعت، مدافعان آن را در محذور برای تبیین فاعلیت خاص خداوند قرار میدهد. سپس به ارزیابی نگرش وحدتانگارانه صدرایی در حل این مساله و رفع این مانع، پرداخته شده است. در نهایت ادعا شده است از دو تقریر مشهور از اصالت وجود در نظام وحدت تشکیکی، یکی بر از میان بردن تمایز هستیشناسانه میان طبیعت و فراطبیعت ناتوان است اما بر مبنای تقریر دوم و نیز تفسیر اصالت وجود بر مبنای نظام وحدت شخصی، میتوان بر از میان بردن این دوگانه موفق شد که البته توفیق نهایی در ارائه تبیینی مطلوب از مساله فعل خاص الهی، مشروط بر هماهنگی آن با مبانی دیگر نظام صدرایی و نیز تامین مولفههای دیگر تفسیر مطلوب از فاعلیت خاص الهی است.
فلسفه
عفت السادات هاشمی؛ علیرضا کهنسال؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
چکیده
در برخی از آیات قرآن کریم از واژة «خزائن» سخن به میان آمده است. مفسران در حقیقت و چیستی «خزائن» دارای وحدت نظر نبوده و اختلاف نظرهای قابل توجهی در میان ایشان به چشم میخورد. در تفاسیر عقلی-کلامی اعم از شیعه و اهل سنت، چهار مصداق درباره مفهوم خزائن مطرح شده است که عبارتند از «باران»، «عناصر و اسباب مادی خلقت»، «مقدورات ...
بیشتر
در برخی از آیات قرآن کریم از واژة «خزائن» سخن به میان آمده است. مفسران در حقیقت و چیستی «خزائن» دارای وحدت نظر نبوده و اختلاف نظرهای قابل توجهی در میان ایشان به چشم میخورد. در تفاسیر عقلی-کلامی اعم از شیعه و اهل سنت، چهار مصداق درباره مفهوم خزائن مطرح شده است که عبارتند از «باران»، «عناصر و اسباب مادی خلقت»، «مقدورات الهی» و «علم الهی». نگارنده در نوشتار حاضر میکوشد تا با روشی توصیفی- تحلیلی و ضمن بهرهگیری از مبانی حکمت متعالیه و مستندات فلسفی، اشکالات وارد بر مصادیق مذکور را بررسی نماید. وی دیدگاه نوینی که عبارت است از «تفسیر وجودی خزائن»، برای مصداق «خزائن» برگزیده و علت اختلاف نظر مفسران در تفسیرشان از خزائن را در تفسیر ناقص ایشان از مفهوم و مصادیق خزائن میداند.
زهره زارعی؛ قدرت الله قربانی
چکیده
یکی از مباحث مهم عقلی، تقسیم مفاهیم کلی به سه قسم مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است. لازم به ذکر است که سهروردی و حکیمان پیش از او تنها متوجه تفاوت بین مفاهیم حقیقی و اعتباری شده و آنها را در دو دسته عینی و ذهنی قرار داده بودند و تا زمان ملاصدرا این تقسیم منحصر در معقولات اولی(مفاهیم ماهوی) و معقولات ثانوی(مفاهیم منطقی) بود و جایگاه مفاهیم ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم عقلی، تقسیم مفاهیم کلی به سه قسم مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است. لازم به ذکر است که سهروردی و حکیمان پیش از او تنها متوجه تفاوت بین مفاهیم حقیقی و اعتباری شده و آنها را در دو دسته عینی و ذهنی قرار داده بودند و تا زمان ملاصدرا این تقسیم منحصر در معقولات اولی(مفاهیم ماهوی) و معقولات ثانوی(مفاهیم منطقی) بود و جایگاه مفاهیم فلسفی روشن نبود. به صورتی که سهروردی مفاهیم وجود، وحدت، کثرت، وجوب، امکان، لونیت و... را بدون تفکیک مفاهیم منطقی از فلسفی ذیل اعتباریات گنجانده بود و عمده ترین دلیل وی بر عدم مغایرت و عدم زیادت این مفاهیم در خارج، تکرر و تسلسل محالی بود که از اجتماع صفات نامتناهی ناشی میشد. برای فهم دقیق این بحث، پژوهش حاضر با تکیه بر تعلیقات ملاصدرا بر شرح حکمه الاشراق سهروردی، عهده دار بحثی تفصیلی از جزئیات اقوال و بیانات سهروردی در مورد مفاهیم اعتباری و نقدهای ملاصدرا بر اوست.
مریم عباس آبادی عربی؛ علی حقی؛ علیرضا کهنسال
چکیده
صدرالمتالهین حیات را مبدا «ادراک» و «فعل» می داند و با توجه به اصول فلسفه خود مثل اصل اصالت، بساطت و تشکیک وجود ثابت کرد که حیات، حقیقتی تشکیکی است که در همه مراتب وجود سریان دارد. بنابراین طبق فلسفه ملاصدرا همه موجودات زنده هستند. در حالی که طبق فلسفههای پیش از ملاصدرا در عالم طبیعت صرفاً حیوانات و انسانها دارای حیات ...
بیشتر
صدرالمتالهین حیات را مبدا «ادراک» و «فعل» می داند و با توجه به اصول فلسفه خود مثل اصل اصالت، بساطت و تشکیک وجود ثابت کرد که حیات، حقیقتی تشکیکی است که در همه مراتب وجود سریان دارد. بنابراین طبق فلسفه ملاصدرا همه موجودات زنده هستند. در حالی که طبق فلسفههای پیش از ملاصدرا در عالم طبیعت صرفاً حیوانات و انسانها دارای حیات دانسته میشدند چراکه فقط این دو دسته دارای قوای مدرکه و محرکه بودند و گیاهان و جمادات فاقد این قوا بودند و در نتیجه طبق اینفلسفهها فاقد حیات دانسته میشدند. این دیدگاه با آیات قرآن و مبانی فلسفه ملاصدرا قابل پذیرش نیست. در بسیاری از آیات قرآن به تسبیح عمومی همه موجودات اشاره میکند، تسبیحی که برای انسان قابل فهم نیست. محتوای این آیات نشاندهندهی این است که همه موجودات دارای آگاهی و حیات هستند. آگاهی و حیاتی که ملاصدرا توانست آن را با اصول فلسفه خود اثبات کند.
سمیه ملکی؛ مهدی امامی جمعه؛ نفیسه اهل سرمدی
چکیده
الهیات ظاهرگرایانه و فهم سطحی از دین، به عنوان یک جریان فکری و اعتقادی همواره در طول تاریخ اسلام، در قالب اندیشههای مختلف مطرح و در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی تاثیرگذار بوده است. ملاصدرا (979-1050ق) در اغلب آثار خود وارد بررسی و نقد این جریان و تبعات آن، در جامعه زمان خود میشود. مسئله اصلی برای او نقد الهیات ظاهرگرایانه است ...
بیشتر
الهیات ظاهرگرایانه و فهم سطحی از دین، به عنوان یک جریان فکری و اعتقادی همواره در طول تاریخ اسلام، در قالب اندیشههای مختلف مطرح و در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی تاثیرگذار بوده است. ملاصدرا (979-1050ق) در اغلب آثار خود وارد بررسی و نقد این جریان و تبعات آن، در جامعه زمان خود میشود. مسئله اصلی برای او نقد الهیات ظاهرگرایانه است که فهم دین را محصور در سطح ظاهری نصوص و عمل دینی را محصور در فقه فردی کرده است. در این پژوهش با روش اسنادی و تحلیل محتوا و توصیفگرایانه، به بررسی اینگونه تبعات میپردازیم و خواهیم دید که ملاصدرا زمانه خود را در اثر فراگیر شدن جهل، تعصب، ریاکاری، از بین رفتن اخلاق و فضیلتهای اصیل انسانی، گسترش فساد و دنیاگرایی، پیدایش شبهعلما، جایگزینی فقه صرفاً فردی به جای فقه اجتماعی، از میان رفتن عدالت و گسترش ظلم، زمانه انحطاط و انحراف از مسیر اصلی زندگی میداند.
علی ترابی میبدی؛ زینب صادقی؛ مهران نحفی؛ زهرا لطفی
چکیده
در سالهای اخیر، پژوهش های متعددی با رویکرد مروری در حوزههای علوم انسانی به زبان فارسی به نگارش درآمده ، اما در حوزهی فلسفه اسلامی به این امر کمتر پرداختهاند. نوشتار حاضر به منظور مرور تولیدات علمی در زمینهی پایاننامهها و مقالات موجود سالهای 1380تا 1399، در دو محور علم و عقل از دیدگاه ملاصدرا نگارش یافته است. پرسش پایهای ...
بیشتر
در سالهای اخیر، پژوهش های متعددی با رویکرد مروری در حوزههای علوم انسانی به زبان فارسی به نگارش درآمده ، اما در حوزهی فلسفه اسلامی به این امر کمتر پرداختهاند. نوشتار حاضر به منظور مرور تولیدات علمی در زمینهی پایاننامهها و مقالات موجود سالهای 1380تا 1399، در دو محور علم و عقل از دیدگاه ملاصدرا نگارش یافته است. پرسش پایهای جستار حاضر آن است که دغدغهمندی پژوهشگران فلسفه، معطوف به کدام زمینه است؟ دستاورد نوشتار حاضر آن است که میزان فراوانی پژوهشها در مسأله علم است و بیشترین موضوع مورد علاقه پژوهشگران در زمینهی عقل از دیدگاه معرفتشناسی است که عمدتا به تطبیق نظر ملاصدرا با دیگر فلاسفه پرداختهاند و مسأله مهم معنا و کارکرد عقل که مغالطه در کارکردهای مختلف را در پی دارد مورد غفلت قرار گرفته یا کمتر مورد توجه بوده است و عقلانیت که بر اساس معانی مختلف مشترک لفظی است مشترک معنوی تلقی شده و چالشها و مغالطه هایی را منجر شده است که در پژوهش و پژوهشهای مستقل آینده قابل بررسی است. درحوزه علم و عقل به پژوهشهای انجام شده در سایر کشورهای اسلامی و غیر آن توجه نشده ورویکرد پژوهشگران سایر کشورها به حوزه مسائل فلسفه اسلامی مورد بی توجهی قرار گرفته است.
محسن حبیبی؛ فاطمه کریمی مزیدی
چکیده
از مسائل مهم حوزه دینپژوهی در دوران معاصر قابلفهم بودن زبان دین است. افرادی که آن را قابلفهم میدانند، در عرفی و همه فهم، یا رازآلود و نمادین بودن آن اختلافنظر دارند. این مسئله به دلیل توجه ملاصدرا به تفسیر قرآن بهوجهی مورد توجه وی نیز قرار گرفته است. ملاصدرا در هستیشناسی تنها وجود را اصیل میداند: به نظر او تنها وجود از واقعیت ...
بیشتر
از مسائل مهم حوزه دینپژوهی در دوران معاصر قابلفهم بودن زبان دین است. افرادی که آن را قابلفهم میدانند، در عرفی و همه فهم، یا رازآلود و نمادین بودن آن اختلافنظر دارند. این مسئله به دلیل توجه ملاصدرا به تفسیر قرآن بهوجهی مورد توجه وی نیز قرار گرفته است. ملاصدرا در هستیشناسی تنها وجود را اصیل میداند: به نظر او تنها وجود از واقعیت برخوردار است. وی به تشکیکی بودن وجود قائل است: وجود را حقیقتی واحد و دارای شدت و ضعف میداند وبر شأن معرفتبخشی دین تأکید دارد. او بر اساس اصل ذومراتب بودن قرآن، زبان ظاهریترین لایهی قرآن را برای حقایقی که در بطن آن نهفته شده، نماد میداند و برای آیات وروایات، به دلیل رمزآلود بودن، ظاهرو باطن، تفسیر و تأویل قائل است و بر این باور است که هر چیزی علاوه بر ظاهر، دارای باطنی است، به گونهای که ظاهر و باطن دو مرتبه از مراتب آن شیء محسوب میشوند. به نظر او معانی باطنی و ظاهری مغایرت اصولی ندارند، لذا تفسیر مباین با ظاهر قرآن راتفسیر به رأی میشمارد. همچنین مقصد «حقیقت» امر واحدی است که از سه طریق وحی (قرآن) و تحلیلات عقلی (برهان) و تهذیب نفس (عرفان) میتوان به دریافت آن نائل آمد.
امیر دل زنده نژاد؛ یداله رستمی
چکیده
وجوه اشتراک فراوانی در تفکر ملاصدرا و نیشیداکیتارو ژاپنی وجود دارد. هر دو نگاهی کل نگر و وحدت انگارانه به هستی دارند و معرفت شناسی و انسان شناسی آنان، خصلتی هستی شناسانه دارد. بنیاد معرفت وشناخت آدمی همان بنیاد جهان است و واقعیت از جنس آگاهی است. هردو به وحدت بین سوژه و ابژه معتقدند. واقعیت در ساحت نفس انسان به ظهور میرسد و آشکار ...
بیشتر
وجوه اشتراک فراوانی در تفکر ملاصدرا و نیشیداکیتارو ژاپنی وجود دارد. هر دو نگاهی کل نگر و وحدت انگارانه به هستی دارند و معرفت شناسی و انسان شناسی آنان، خصلتی هستی شناسانه دارد. بنیاد معرفت وشناخت آدمی همان بنیاد جهان است و واقعیت از جنس آگاهی است. هردو به وحدت بین سوژه و ابژه معتقدند. واقعیت در ساحت نفس انسان به ظهور میرسد و آشکار میشود. در فرایند علم به جهان، نزد این دو فیلسوف ،یک عنصر ماورائی و متعالی تر از نفس دخالت دارد.انسان در ادراک جهان در حالت انفعال نیست بلکه نفس حضوری فعّال در این فرایند دارد. صدق و کذب وصف حالات گزارهای و مفهومی/زبانی است. انسان با عمل ورزی، خویش را میسازد. وجوه اشتراکی هم در مبانی هستی شناختی معرفت در نزد هردو مشاهده میشود مانند بی تعینی و بی صورتی بنیاد نهائی هستی و نحوه ظهور و تجلی این بنیاد در موجودات متعین و کثیر و فعلیت یافته. ما در این تحقیق صرفاَ به وجوه اشتراک این دو متفکر پرداختهایم و بررسی وجوه افتراقات همین مباحث را می توان موضوع پژوهشی دیگر قرار داد.
محبوبه رجایی؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی؛ عباس جوارشکیان
چکیده
در بررسی آثار ملاصدرا درباره جوهر و عرض در تفسیر آیات اسما و صفات الهی با دو معنا از جوهر و عرض روبرو هستیم. رابطه این دو معنا مشترک لفظی است. یکی معنای مشهور که طبق آن موجود ممکن به جوهر و عرض تقسیم میشود. در این معنا وجود حق در هیچ یک از این اقسام جای نمیگیرد؛ زیرا در این تقسیم ماهیت مقسم است. ملاصدرا با توجه به همین معنا «لیس بجوهر» ...
بیشتر
در بررسی آثار ملاصدرا درباره جوهر و عرض در تفسیر آیات اسما و صفات الهی با دو معنا از جوهر و عرض روبرو هستیم. رابطه این دو معنا مشترک لفظی است. یکی معنای مشهور که طبق آن موجود ممکن به جوهر و عرض تقسیم میشود. در این معنا وجود حق در هیچ یک از این اقسام جای نمیگیرد؛ زیرا در این تقسیم ماهیت مقسم است. ملاصدرا با توجه به همین معنا «لیس بجوهر» را از صفات سلبی خدا میداند و دلایلی را برای آن اقامه میکند. معنای دیگر با توجه به مبانی خاص ملاصدرا چون اصالت وجود، وحدت شخصی وجود و فقر وجودی است. در این معنا تعریف ملاصدرا از جوهر و عرض متفاوت با تعریف آن دو در فلسفه است و این تفاوت به خاطر تعریف خاص و ویژهای است که برای ماهیت مطرح میکند. وی در تفسیر آیات اسما و صفات الهی، حق را جوهر و اسما و صفات او را عرض میداند. مقسم در این تقسیم ماهیت یا موجود ممکن نیست بلکه اصل وجود است و در این معنا ماهیت ظل وجود و اخس آن است. این مقاله با روش تحلیل مفهومی به توصیف و مقایسه این دو معنا میپردازد.
علی مطهری
چکیده
«امکان» هم ردیف مفاهیم عامی مانند «وجود و عدم»، «وحدت و کثرت» و «علیت و معلولیت» از جمله مباحث بنیادی و مهم فلسفی است. تبیین صحیح از معانی مختلف امکان و رابطه این معانی با یکدیگر، گرهگشای تصور و تصدیق درست بسیاری از دیگر مسائل مهم فلسفه است. «امکان ذاتی» و «امکان استعدادی» از جمله معانی مهم «امکان» ...
بیشتر
«امکان» هم ردیف مفاهیم عامی مانند «وجود و عدم»، «وحدت و کثرت» و «علیت و معلولیت» از جمله مباحث بنیادی و مهم فلسفی است. تبیین صحیح از معانی مختلف امکان و رابطه این معانی با یکدیگر، گرهگشای تصور و تصدیق درست بسیاری از دیگر مسائل مهم فلسفه است. «امکان ذاتی» و «امکان استعدادی» از جمله معانی مهم «امکان» است که نحوه تبیین ما از آنها، سرنوشت مسائلی همچون «حدوث و قدم»، «قوه و فعل» و «علت و معلول» را دچار تغییرات اساسی میکند. موضوع امکان استعدادی اولین بار توسط شیخ اشراق در مناقشه بر استدلال ابن سینا بر قاعده «کل حادث مسبوق بقوة و مادة تحملها» مطرح شده است. ملاصدرا به تفاوتهای امکان ذاتی و امکان استعدادی پرداخته و حاج ملاهادی سبزواری این تفاوتها را تحت شش مورد بیان کرده است. صدرالمتألهین دست کم در شانزده موضع از آثار خود درباره نسبت «امکان استعدادی» و «امکان ذاتی» اظهار نظر نموده است که جمع بین این اظهارنظرها کار دشواری به نظر میرسد و میتوان گفت این اظهارنظرها دچار اضطراب است. ما در این مقاله به مدد تحقیقات فلسفی استاد مطهری کوشیدهایم ضمن داوری در باب مواضع مختلف ملاصدرا، نسبت تازهای را که در پرتو اصل اصالت وجود بین این دو معنای امکان به دست میآید، تبیین نماییم.
ملیحه خدابنده بایگی؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی؛ جعفر مروارید
چکیده
نگاه وجودی ملاصدرا به بحث مزاج، تئوری خاص وی در مسئله حدوث جسمانی نفس، نگرش ویژه او در رابطه نفس و بدن و همچنین مقوله طلایی حکمت متعالیه که حرکت جوهری میباشد، همگی در کنار یکدیگر، اضلاع و ابعاد هندسهای منظم را تبیین و تنقیح مینمایند که به راوی حکمت عملی، اجازه گام برداشتن در عرصه اخلاق را آنهم در صحنه جسم و جسمانیت ...
بیشتر
نگاه وجودی ملاصدرا به بحث مزاج، تئوری خاص وی در مسئله حدوث جسمانی نفس، نگرش ویژه او در رابطه نفس و بدن و همچنین مقوله طلایی حکمت متعالیه که حرکت جوهری میباشد، همگی در کنار یکدیگر، اضلاع و ابعاد هندسهای منظم را تبیین و تنقیح مینمایند که به راوی حکمت عملی، اجازه گام برداشتن در عرصه اخلاق را آنهم در صحنه جسم و جسمانیت میدهد تا بتواند حکم به حضور گزارههای اخلاقی را در نحوه تغذیه، تنمیه، تولید مثل و تفکر انسان، صادر کند. لذا نگارنده در این نوشتار، کوشیده است که نظریهای را در خصوص ترابط مزاج و اخلاق، ترسیم و تصویر نماید که مطابق با فحوای آن، اگر هویّت ابتدایی انسان در قالب نطفه و مزاج جسمانی با اعتدال و در شرایط مطلوب و معتدل، منعقد گردد، آنگاه است که اثرات، نتایج و لوازم آن را به وضوح و عیان در حالات روحی و اوصاف اخلاقی او دیده و شاهد و ناظر بر انسانی خواهیم بود که صدر تا ذیل شئونات او را؛ عدالت، نزاکت، نزاهت ، قداست، عقلانیت و معنویت تشکیل میدهد.
زهره سلحشور سفیدسنگی
چکیده
چکیده مسئلهی آگاهی از مهمترین مسائل تاریخ فلسفه است. به دلیل دشواری تعریف آگاهی برخی فیلسوفان آن را به آگاهی پدیداری، آگاهی دسترسی، خودآگاهی و آگاهی نظارتی تقسیم کردهاند. فیلسوفانی مانند ملاصدرا که آگاهی (علم) را به نفس نسبت میدهند و بر این اساس ویژگیهای مربوط به آگاهی را تبیین میکند، تمام اقسام آگاهی را به امری فراتر ...
بیشتر
چکیده مسئلهی آگاهی از مهمترین مسائل تاریخ فلسفه است. به دلیل دشواری تعریف آگاهی برخی فیلسوفان آن را به آگاهی پدیداری، آگاهی دسترسی، خودآگاهی و آگاهی نظارتی تقسیم کردهاند. فیلسوفانی مانند ملاصدرا که آگاهی (علم) را به نفس نسبت میدهند و بر این اساس ویژگیهای مربوط به آگاهی را تبیین میکند، تمام اقسام آگاهی را به امری فراتر ماده نسبت میدهد. از اینرو از دیدگاه وی نمیتوان آگاهی را به ماده تقلیل داد. این در حالی است که نظریات فیزیکالیستی مانند نظریهی پیوندگرایی آگاهی را به ماده نسبت میدهند. طبق نظر پیوندگرایان میتوان آگاهی را با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی تبیین کرد. اما این نظریه بر خلاف ادعای خود ناتوان از تبیین اقسام و ویژگیهای آگاهی است. در این نظریه دلیلی که باعث میشود آگاهی را به شبکههای عصبی نسبت دهند این است که آگاهی را مساوی با پردازش اطلاعات میدادند. در حالی که طبق نظر ملاصدرا آگاهی (درک اطلاعات) معمولاً همراه با پردازش اطلاعات هست، اما پردازش اطلاعات بدون آگاهی نیز امکان پذیر است. از اینرو مطابق دیدگاه ملاصدرا نمیتوان رابطه آگاهی و پردازش اطلاعات، را تساوی دانست.
فاطمه سلیمانی دره باغی
چکیده
از نگاه فلاسفه عقل به معنای قوهی ادراکی است که با آن میتوان حقایق را به نحو کلی درک کرد. سؤالی که مطرح میشود این است که، این معنا از عقل چه مقدار بـا بـرداشتی کـه از تعقل در قرآن میشود تطبیق میکند؟ فیلسوفان اسلامی معتقدند عقل دارای توانمندیها و کارکردهای گـوناگـون است و میتوانـد مراتب مختلفی را کسب نماید. عقل در پایینترین ...
بیشتر
از نگاه فلاسفه عقل به معنای قوهی ادراکی است که با آن میتوان حقایق را به نحو کلی درک کرد. سؤالی که مطرح میشود این است که، این معنا از عقل چه مقدار بـا بـرداشتی کـه از تعقل در قرآن میشود تطبیق میکند؟ فیلسوفان اسلامی معتقدند عقل دارای توانمندیها و کارکردهای گـوناگـون است و میتوانـد مراتب مختلفی را کسب نماید. عقل در پایینترین مرتبه قدرت استنتاج و تجزیه و تحلیل مفاهیم را دارد ولی همین قوه با توسعه وجودی که در اثر تفکر و تأمل در پدیدههای عالم و به همراهی تهذیب نفس حاصل مینماید، میتواند با عالم ماوراء اتصال یافته و با اتحاد با عقول مجرد حقایق عالم را مستقیماً بدست آورد. بنابراین عقل همه فعالیتهای ادراکی انسان نظیر تفهیم، استنتاج، ارزیابی، تعمیم، مشاهدات قلبی و نیز فعالیتهای عملی او را در برمیگیرد؛ به عبارت دیگر حقیقت وجودی انسان همواره تعقل میکند و براساس آن رفتار مینماید. این معنا از عقل و تعقل؛ معنایی است که آیات قرآن بدان توجه میدهد.
مریم صانع پور
چکیده
شکاف میان ذهن / جسم و معنا / ماده از معضلات فلسفه غرب است که در فلسفه یونان باستان شکل گرفته و تا فلسفه دوره روشنگری ادامه یافته است. متفکران پسامدرن معتقدند این دوگانگی و تضاد به وضوح در شئون مختلف تمدن مدرن خودنمایی می کند و دوگانگی من/ دیگری از همین جا نشأت گرفته است. از این رو باید به رفع این تضاد فلسفی میان ذهن / جسم، و معنا/ ماده ...
بیشتر
شکاف میان ذهن / جسم و معنا / ماده از معضلات فلسفه غرب است که در فلسفه یونان باستان شکل گرفته و تا فلسفه دوره روشنگری ادامه یافته است. متفکران پسامدرن معتقدند این دوگانگی و تضاد به وضوح در شئون مختلف تمدن مدرن خودنمایی می کند و دوگانگی من/ دیگری از همین جا نشأت گرفته است. از این رو باید به رفع این تضاد فلسفی میان ذهن / جسم، و معنا/ ماده اندیشید. در این مقاله پاسخ دوگانگی ذهن/ جسم در مبانی وحدت وجودی فلسفه صدرایی جستجو شدهاست. روش پژوهشگر در این مقاله تعاملی و گفتگویی است. وی تلاش میکند تا در یک فلسفه ورزی میان فرهنگی، با مراجعه به مبانی فلسفة صدرایی، راه حلی برای رفع معضل دوگانگی ماده/ معنا در فلسفة مدرن غربی جستجو کند. راه حل ملاصدرا به این معضل از دو جنبه استنتاج شدهاست؛ از جنبة وجود شناسانه، در رفع دوگانگی جسم / ذهن با وساطت عالم خیال ممکن است؛ از جنبة معرفتشناسانه، رفع دوگانگی جسم / ذهن با وساطت قوة خیال امکانپذیر است. همچنین ملاصدرا به وساطت نفس در برقراری وحدت میان جسم و ذهن پرداختهاست.
سید مهدی میرهادی
چکیده
بررسی رابطه خیال با عواطف، و تبیینِ نقش و چگونگی دخالتِ خیال در حوزه عواطف، هدف مقاله حاضر است. چیستی خیال، ماهیت عواطف و نسبتی که خیال با عواطف دارد، سه پرسش اصلیِ پژوهش حاضر هستند. از روش تحلیل و استنتاج، برای تبیین موضوع استفاده شده است.نگهداریِ صورت ها پس از ادراک حسیِ پدیده ها (مصوره)، تصرف در صورت های مخزون(متصرفه)، و تبدیلِ صورت ...
بیشتر
بررسی رابطه خیال با عواطف، و تبیینِ نقش و چگونگی دخالتِ خیال در حوزه عواطف، هدف مقاله حاضر است. چیستی خیال، ماهیت عواطف و نسبتی که خیال با عواطف دارد، سه پرسش اصلیِ پژوهش حاضر هستند. از روش تحلیل و استنتاج، برای تبیین موضوع استفاده شده است.نگهداریِ صورت ها پس از ادراک حسیِ پدیده ها (مصوره)، تصرف در صورت های مخزون(متصرفه)، و تبدیلِ صورت های ادراکی (متخیله، متفکره)،کارکرد هایِ اصلی خیال در حوزه فعالیت هایِ ادراکی و تحریکی نفس هستند. غرایز، فطریات و عواطف زیرساخت های گرایش های انسان محسوب می گردند. عواطف ضمن آنکه ماهیتی اکتسابی دارند، ابزار بشر برای بقا و تعالی اند. از نظر ملاصدرا عواطف انگیزه حرکت را در انسان ایجاد می کنند و نفس را از اراده ها و تلاش های پراکنده، فارغ ساخته، در جهت واحد متمرکز می کنند. به اعتقاد او عواطف می توانند با فعال شدن در وجودِ ما، نوعی عمل قلبی و جوانحی محسوب گردند و چون اعمالِ نفسانی، متحد با نفس و بخشی از هویت نفس اند، پس می توانند سازنده موجودیت نهایی انسان و صورت اخروی او باشند. خیال منشأ ظهور عواطف، علت بقا و زوال عواطف، و موجب معناداری و بازشناسی عواطف است.
صغری باباپور؛ جعفر شانظری
چکیده
از موضوعات پیچیده و بحث برانگیز شناخت شناسی چه در فلسفه اسلامی و چه در فلسفه غرب مسئله کیفیت ارتباط ذهن و عین با یکدیگر است. بحث اصلی در شناخت شناسی بحث مطابقت تصورات با آنچه در واقعیت موجود است، یعنی چگونگی انطباق صور ذهنی با صور عینی میباشد. رئالیستها به مطابقت ذهن و عین قائلند، ولی گروهی از فلاسفه عقیدهای ...
بیشتر
از موضوعات پیچیده و بحث برانگیز شناخت شناسی چه در فلسفه اسلامی و چه در فلسفه غرب مسئله کیفیت ارتباط ذهن و عین با یکدیگر است. بحث اصلی در شناخت شناسی بحث مطابقت تصورات با آنچه در واقعیت موجود است، یعنی چگونگی انطباق صور ذهنی با صور عینی میباشد. رئالیستها به مطابقت ذهن و عین قائلند، ولی گروهی از فلاسفه عقیدهای مخالف این دارند و مفاهیمذهنی را جدای از حقایق خارجی پنداشته، و یا حتی حقایقخارجی را تصویر مفاهیم ذهنی میدانند. این درحالیست که مطابقت ذهن وعین در حکمت متعالیه از اصولیترین مباحث میباشد. ملاصدرا بابحث وحدت ماهوی ذهن و عین دروجود ذهنی و وحدت تشکیکی عینی وجود برتر ماهیت قصد در حل مسأله مطابقت داشت. کانت نظریه انقلاب کپرنیکی خود را طرحمینماید که اگر متعلقات با ذهن ما مطابقتداشتهباشند، این با شناخت پیشینی به اشیاء مطابقتر است. برایناساس ذهن دارای فعالیتی خاص میشود و نوع معرفتی را که بدستمیآورد، خودش مشخصمینماید. مقاله حاضر به بررسی کیفیت مطابقت ذهن و عین از دیدگاه ملاصدرا و کانت پرداخته و بهدنبال تشابهات و اختلافات نظرات ملاصدرا و کانت در این زمینه میباشد
حسین حسینی امین؛ فاطمه معین الدینی
چکیده
حکیم سبزواری که از مدافعینِ مسئله اتّحاد عاقل و معقول است علاوه بر شرح و تقریرِ براهینِ صدرالمتألّهین خود، براهینی را در اثباتِ این مسئله اقامه کرده است. در این پژوهش سه برهانِ مادّه و صورت؛ تجرّد معقول؛ و تبدیلِ مشتقّ به مبدأ که از براهینِ ابتکاری وی می باشند، موردِ نقد و ارزیابی صوری و مادّی قرار گرفته اند. برهان مادّه و صورت ...
بیشتر
حکیم سبزواری که از مدافعینِ مسئله اتّحاد عاقل و معقول است علاوه بر شرح و تقریرِ براهینِ صدرالمتألّهین خود، براهینی را در اثباتِ این مسئله اقامه کرده است. در این پژوهش سه برهانِ مادّه و صورت؛ تجرّد معقول؛ و تبدیلِ مشتقّ به مبدأ که از براهینِ ابتکاری وی می باشند، موردِ نقد و ارزیابی صوری و مادّی قرار گرفته اند. برهان مادّه و صورت دچار مصادره به مطلوب است که در آن اصلِ مدّعا در برهان اخذ شده است. بُرهان تجرّد معقول، مخدوش و اساساً باطل است؛ زیرا در مقدّمه سوّم این برهان خلط فاحشی میانِ حملِ اوّلی و حملِ شایع رُخ داده است. در بُرهانِ سوّم نیز تبدیل عاقل و معقول به عقل به معنای اتّحادِ آن دو نخواهد بود. بنابراین، هیچ یک از سه برهان، در جهتِ اثباتِ مدّعای اتّحاد عاقل و معقول تامّ نیست و توانائیِ اثباتِ مدّعا را ندارد. صورت بندی براهین و نقدها همگی نو و حاصلِ تامّلاتِ نگارندگان می باشد.