علمی-پژوهشی
اسدالله فلاحی
چکیده
در مقالة دیگری نشان دادهام که ابنسینا گزارههای حملی را «متفاوت» و «نااینهمان» اما «همارز» با گزارههای شرطی میداند. مسئلة این مقاله آن است که منطقدانان مسلمان پس از ابنسینا دربارۀ اینکه گزارههای حملی و شرطی «اینهمان» هستند یا صرفا «همارز»، چه نظراتی دادهاند. با بررسی آثار بسیاری از ...
بیشتر
در مقالة دیگری نشان دادهام که ابنسینا گزارههای حملی را «متفاوت» و «نااینهمان» اما «همارز» با گزارههای شرطی میداند. مسئلة این مقاله آن است که منطقدانان مسلمان پس از ابنسینا دربارۀ اینکه گزارههای حملی و شرطی «اینهمان» هستند یا صرفا «همارز»، چه نظراتی دادهاند. با بررسی آثار بسیاری از منطقدانان پیرو ابنسینا، این نتایج به دست آمد: (1) سهروردی، فخر رازی، خواجه نصیر و قطب الدین رازی بر خلاف نظر ابنسینا به «اینهمانی» حملی و شرطی گرویدند؛ (2) خونجی، سمرقندی، میرداماد و ملاصدرا با رد نظریة «اینهمانی» از نظریة «همارزی» ابنسینا دفاع کردند؛ (3) در کنار این مباحث منطقی، ادیبانی مانند سکاکی، و به پیروی از اوتفتازانی، تقریر جدیدی از نظریة «اینهمانی» میان حملی و شرطی ارائه کردند و مقدم شرطی را بخشی از محمولِ تالی و قیدی از قیود آن دانستند.
علمی-پژوهشی
زهرا صادقی منش؛ سید محمد کاظم علوی؛ محمدکاظم علمی سولا
چکیده
مرجعیت معرفتی یا اعتماد و رجوع به دیگری/دیگران در کسب معرفت، از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بودهاست. اما در دوره مدرن با محوریت خودآیینی در عقلانیت، به مسئله چالشبرانگیزی تبدیل گشت و مورد نقد قرار گرفت؛ لیندا زگزبسکی فیلسوف فضیلتاندیش معاصر، از کسانیست که به کاوش در این حوزه و بررسی نسبت آن با عقلانیت وخودآیینی میپردازد. کوشش ...
بیشتر
مرجعیت معرفتی یا اعتماد و رجوع به دیگری/دیگران در کسب معرفت، از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بودهاست. اما در دوره مدرن با محوریت خودآیینی در عقلانیت، به مسئله چالشبرانگیزی تبدیل گشت و مورد نقد قرار گرفت؛ لیندا زگزبسکی فیلسوف فضیلتاندیش معاصر، از کسانیست که به کاوش در این حوزه و بررسی نسبت آن با عقلانیت وخودآیینی میپردازد. کوشش او در تدقیق مفهوم خودآیینی و سپس توجیه نسبت آن با مرجعیت معرفتی از اهمیتی والا در سیر معرفتشناسی برخوردار است. از سوی دیگر در تأملات حکیم سهروردی موسس حکمت اشراق، عناصری مشترک با اندیشههای زگزبسکی مییابیم که در رویکرد کلی میتواند روشنگر وجوهی از عقلانیت در پذیرش مرجعیت معرفتی و ایجاد چشماندازی سودمند در کسب معرفت باشد. نتایجی که از این پژوهش بهدست میآید، نشان میدهد مولفههای «دروننگری خودآگاهانه»، «حجیت اعتماد معرفتی» و «الگوی معرفتی» از ارکان مرجعیت معرفتی نزد زگزبسکی است و با مولفههای «معرفت نفس»، «اعتماد معرفتی برای احیای حکمت ازلی» و «الگوی حکیم متالّه» در تأملات سهروردی همخوانی دارد. رابطه معرفت وعقلانیت در این دو رویکرد، حقیقتجویی را در فرایندی حاصل از فضیلت، خودآگاهی و حکمت قرار میدهد، این امر به تکامل باورهای وحدتساز در فرهنگهای متفاوت کمک میکند.
علمی-پژوهشی
مرتضی متولی؛ مهدی عظیمی
چکیده
یکی از نظریههای ادراک حسّی نگرهی ظهور است که بر اساس آن به هنگام ادراک حسّیْ اشیاء خارجی برای ما ظهور مییابند. اما همچون دیگر نظریههای واقعگروی مستقیم نگرهی ظهور نیز با چالشهای متعدّدی روبروست، که مهمترینشان چالش خطا و توهّم حسّی و چالش تأخیر زمانیاند. آلستون، که از برجستهترین مدافعان متأخر نگرهی ظهور است، تااندازهای ...
بیشتر
یکی از نظریههای ادراک حسّی نگرهی ظهور است که بر اساس آن به هنگام ادراک حسّیْ اشیاء خارجی برای ما ظهور مییابند. اما همچون دیگر نظریههای واقعگروی مستقیم نگرهی ظهور نیز با چالشهای متعدّدی روبروست، که مهمترینشان چالش خطا و توهّم حسّی و چالش تأخیر زمانیاند. آلستون، که از برجستهترین مدافعان متأخر نگرهی ظهور است، تااندازهای چالش نخست را مهار میکند. در این مقاله، با تحلیل فلسفی، از جمله تحلیل زبانی، نشان میدهیم که میتوان همچنان تقریر بهتری از این دیدگاه پیش کشید. در این مقاله با الهام از مینو [=ایده]های وجود رابط و رابطی و دو گونهی وجود رابط دو گونه ظهور به میان آورده میشود. افزون بر این، نشان داده میشود که درست همانگونه که در ظهور عوامل ذهنی فاعل دخیلاند، تمامیت محیط_شامل خودِ شیء، آب/هوا/غیر اینها، نور با درجات و رنگهای مختلفاش، و منظر و زاویهی دید_میتواند ظهورهای گوناگونِ عینی را رقم زند. به این ترتیب، هم دو چالش پیشگفته بسیار قدرتمندتر تبیین خواهند شد هم معرفتزایی حواسّ.
علمی-پژوهشی
رضا اسکندری؛ روح الله سوری
چکیده
مسئله پژوهش پیشرو کالبد شکافی و بازشناسی دوگونه تبیین از وحدت نفهته در تشکیک وجود بوده و در صدد نقد برداشت سنخی از آنف در مسئله تشکیک است؛ مصباحیزدی طبق تبیین سنخی از وحدت، تحقق خارجی برای او نمیبیند و وحدت را به وجودی بالقوه و بدون مابازاء خارجی، تقلیل میدهد؛ بهگونهای که تنها در ذهن مستقر بوده و صدق حقیقیای بر خارج ندارد. ...
بیشتر
مسئله پژوهش پیشرو کالبد شکافی و بازشناسی دوگونه تبیین از وحدت نفهته در تشکیک وجود بوده و در صدد نقد برداشت سنخی از آنف در مسئله تشکیک است؛ مصباحیزدی طبق تبیین سنخی از وحدت، تحقق خارجی برای او نمیبیند و وحدت را به وجودی بالقوه و بدون مابازاء خارجی، تقلیل میدهد؛ بهگونهای که تنها در ذهن مستقر بوده و صدق حقیقیای بر خارج ندارد. اما آقاعلی مدرس به وحدت سریانی گرایش دارد و درنتیجه تحقق بالفعل وحدت، در خارج را میپذیرد. هستی از نگاه او فعل خداوند است که با وحدت سِعی و بهگونه تشکیکی سریان مییابد. بنابراین کثرات در متن همین وجود منبسط پدید میآیند و درون همان میآرمند. پژوهش پیشرو با روش تحلیلی- انتقادی نخست به تبیین ایندو دیدگاه پرداخته و سپس وحدت سنخی را برپایه وحدت سریانی نقد میکند. یافتههای اصلی این پژوهش عبارتند از: 1. وحدت مفهوم وجود، به وحدت خارجی آن میانجامد که تنها بهگونه سریانی تصورپذیر است. 2. اصرار بر وحدت سنخی، به تباین وجودها خواهد انجامید. 3. وحدت سنخی، ویژه ماهیتهاست و نمیتواند وصف ذاتی وجود باشد. 4. وحدت سنخی، به تجافی در عالم میانجامد که با نگاه میانیاندیشیِ حکمت متعالیه سازگار نیست. 5. وحدت سنخی، امکان جریان در تمایز تشکیکی را نداشته و انگارهای خودمتناقض است. 6. وحدت سنخی با اصالت وجود سازگاری ندارد. در نتیجه، به نظر میآید نمیتوان زیر بار معنای سنخی از وحدت رفته و تشکیک در وجود را وحدت سنخی معنا کنیم.
علمی-پژوهشی
سید علی علم الهدا؛ اکرم عسکرزاده مزرعه
چکیده
در فلسفه اسلامی نگاه مشخصی به مؤلفه های هویتی جنسیت زنانه نشده است و اصولاً بحث از ماهیت زن (در تقابل با مرد) مسأله دوره مدرن است. امروز مواجهه جامعه ایران با هویت زنانه و مسائل آن ایجاب می نماید با قرائتی جدید از سنّت اسلامی به طرح پاسخ برای مؤلفه های زنوارگی پرداخته شود. و مسأله مقاله کنونی آنستکه عناصر جنسیت زنانه را از مکنون سنت عرفانی ...
بیشتر
در فلسفه اسلامی نگاه مشخصی به مؤلفه های هویتی جنسیت زنانه نشده است و اصولاً بحث از ماهیت زن (در تقابل با مرد) مسأله دوره مدرن است. امروز مواجهه جامعه ایران با هویت زنانه و مسائل آن ایجاب می نماید با قرائتی جدید از سنّت اسلامی به طرح پاسخ برای مؤلفه های زنوارگی پرداخته شود. و مسأله مقاله کنونی آنستکه عناصر جنسیت زنانه را از مکنون سنت عرفانی ابن عربی توضیح دهد. روش در این مقاله طبیعتاً به عنوان یک تأمل کاملاً نظری توصیفی – تحلیلی است که سعی می کند در یک سه گانه وجودشناختی و معرفت شناختی و عمل شناختی مؤلفه های جنسیت زنانه را در اندیشه ابن عربی بازیابی نماید. عنصر وجودشناختی زنانه خلقت است و زن نماد خالقیت و ایجاد تکثر است زیرا واحدیت و رحیمیت و مرتبۀ نفس به عنوان سه مرتبه از تجلی ذات الوهی که منشأ کثرت می شوند مراتبی زنانه هستند. به لحاظ معرفت شناختی نیز چون خیال در مقابل عقل امری زنانه است که با استفاده از سه فرایند وحی و الهام و رویای صادقه به معرفت تشبیهی خداوند (حکمت) نائل می شود، پس زن نماد حکمت است و چون حکمت از نگاه ابن عربی عهده دار حلِّ مشکلات و بحران هاست و صرف تأمل نظری نمی باشد، پس جنبه عمل شناختی زن نیز هدایتگری و حل بحران های فردی و اجتماعی می شود. پس نتیجه این تحقیق آنستکه هویت زنانه به لحاظ وجودشناختی منشأ کثرت و به لحاظ معرفت شناختی واجد حکمت و به لحاظ عمل شناختی عهده دار هدایت (تربیت) می باشد و این موارد در تقابل با مؤلفه های هویت مردانه است که به لحاظ وجودشناختی منشأ جامعیت و به لحاظ معرفت شناختی واجد علم تنزیهی (قوه عاقله) و به لحاظ عمل شناختی انسجام بخش و تنظیم کننده می باشد.