علمی-پژوهشی
فلسفه
علی فتحی
چکیده
حکمت متعالیة صدرالمتألهین بر مبانی و مضامینی چون اصالت وجود، وحدت وجود و تشکیک مراتب آن استوار است و این مبانی در تبیین معرفتشناسی او نقش اساسی دارند. صدرا با طرح نظریه مساوقت علم و وجود، تفسیری وجودی از معرفت ارائه داده که در آن علم نه صرفاً امری ذهنی، بلکه نحوی از تحقق وجودی است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه تبیین ...
بیشتر
حکمت متعالیة صدرالمتألهین بر مبانی و مضامینی چون اصالت وجود، وحدت وجود و تشکیک مراتب آن استوار است و این مبانی در تبیین معرفتشناسی او نقش اساسی دارند. صدرا با طرح نظریه مساوقت علم و وجود، تفسیری وجودی از معرفت ارائه داده که در آن علم نه صرفاً امری ذهنی، بلکه نحوی از تحقق وجودی است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه تبیین وجودی از علم در اندیشه صدرا میتواند توجیهی برای معرفت در معنای عام آن و نظریه مطابقت فراهم آورد؟این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و از طریق بازخوانی آثار صدرا و برخی شارحان او، این مسئله را مورد مطالعه قرار داده است. یافتههای پژوهش نشان میدهند که معرفت در فلسفه صدرا در یک پیوستار تشکیکی از مراتب وجودی قرار میگیرد که در آن علم حصولی، بالمآل به علم حضوری بازمیگردد. در این راستا، صدرا «نظریه انشاء» را جایگزین «نظریه انطباع» کرده و معتقد است که ذهن، نه صرفاً دریافتکننده منفعل صور، بلکه خالق وجودات علمی در ساحت معرفتی خود است. از این منظر، نظریه مطابقت نیز نه به معنای انطباق صورت ذهنی با شیء خارجی، بلکه به معنای «حمل حقیقت بر رقیقت» در مراتب وجودی تعریف میشود. بدین ترتیب، فلسفه صدرا امکان ارائه «تبیینی وجودشناختی» از معرفت را فراهم میآورد که در آن دوگانگی میان ذهن و عین به نحوی بنیادین برطرف میشود.