علمی-پژوهشی
فلسفه
رضیه سادات امیری؛ رضا اکبریان؛ علی فلاح رفیع
چکیده
تفاوت موضوع فلسفه و در نتیجه گستره و دامنۀ آن نزد فیلسوفان، أثر قابل توجهی بر نسبت این دانش با سایر علوم دارد. بازخوانی موضوع فلسفه نزد علامه طباطبایی حاکی از تفاوت دیدگاه وی در این خصوص نسبت به متقدمین است. نگاشتۀ حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به این پرسش پاسخ میدهد که دامنۀ موضوع فلسفه نزد علامه طباطبایی چه تفاوتی با ابنسینا و ملاصدرا ...
بیشتر
تفاوت موضوع فلسفه و در نتیجه گستره و دامنۀ آن نزد فیلسوفان، أثر قابل توجهی بر نسبت این دانش با سایر علوم دارد. بازخوانی موضوع فلسفه نزد علامه طباطبایی حاکی از تفاوت دیدگاه وی در این خصوص نسبت به متقدمین است. نگاشتۀ حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به این پرسش پاسخ میدهد که دامنۀ موضوع فلسفه نزد علامه طباطبایی چه تفاوتی با ابنسینا و ملاصدرا دارد و تأثیر تمایز مذکور بر نسبت فلسفه با سایر علوم چیست؟ مطابق یافتههای این پژوهش، علامه طباطبایی با معرفی «واقعیت» به عنوان موضوع «فلسفه»، دامنۀ محدود شدۀ این موضوع به وجود مطلق و اقسام اولیۀ آن را به تمام واقعیات، اعم از وجود عام و وجودات خاصِ مادی و غیر مادی گسترش میدهد. بدین ترتیب با مهیا شدن امکان تحلیل هستیشناسانه در خصوص واقعیات جزئیِ مرتبط با علوم و همچنین پیریزیِ گستردهتر اصول و قواعد مورد نیاز دانشها، زمینۀ گسترش کارکرد فلسفه و ثمربخشی آن و اعتبار سایر علوم فراهم میشود.
علمی-پژوهشی
عرفان اسلامی
آزیتا بلالی اسکویی؛ مرتضی شجاری؛ مینا حیدری ترکمانی؛ سید جلال موسوی شربیانی
چکیده
معماری یکی از هنرهای بسیار مهم بشری است که تأثیری شگفتی همواره بر انسانها داشته است و همانند هر هنری چه بسا بتوان گفت، مهمترین و محوریترین موضوع آن "هارمونی" است. گرچه هارمونی در موارد بسیار گوناگونی تعریف میشود، اما جوهرهی هارمونی در واقع همان "وحدت" است. یعنی اجزای متکثر در کلّیتی وحدت و تمامیت مییابند. که لازمه ادراک فضای ...
بیشتر
معماری یکی از هنرهای بسیار مهم بشری است که تأثیری شگفتی همواره بر انسانها داشته است و همانند هر هنری چه بسا بتوان گفت، مهمترین و محوریترین موضوع آن "هارمونی" است. گرچه هارمونی در موارد بسیار گوناگونی تعریف میشود، اما جوهرهی هارمونی در واقع همان "وحدت" است. یعنی اجزای متکثر در کلّیتی وحدت و تمامیت مییابند. که لازمه ادراک فضای معماری است. همچنین در فلسفه اسلامی ادراک این جهان استهلاک کثرت در وحدت است. طبق وحدت وجودی ابن عربی، وجودی واحد در پس تکثر این جهان مستتر است، در واقع تکثر و تعددی که در عالم نمایان است، ناشی از ظهور وجود حقیقی واحد است که نمایانگر وحدت کلی میباشد. هدف از پژوهش حاضر دستیابی به ماهیت این وحدت و چگونگی وقوع آن هست. سوالاتی که در این تحقیق مطرح هست؛ بررسی ماهیت این وحدت و قابلیت تطبیقپذیری آن در آراء ابنعربی و معماری و اینکه چه زمینههای مادی در فضای معماری برای رسیدن به وحدت فراهم شده است؟ پژوهش حاضر از نوع کیفی تحلیلی- توصیفی بوده و راهبرد پژوهش مطالعهی موردی (مسجد امام اصفهان) با رویکرد تفسیری میباشد. این تحقیق با تحلیل تجربهی وحدت در کثرت در مسجد امام اصفهان، ارتباط این موضوع را در آراء ابنعربی و معماری مورد بررسی قرار میدهد. از نتایج اصلی پژوهش، نقش خیال در معرفت وحدت بر مبنای وحدت وجودی ابن عربی و سیر از کثرت به وحدت در فضای معماری اسلامی میباشد. همچنین همانطور که در وحدت وجود، یافتن وجود و وجودیافتن یکی است و این یافتن، از طریق کشف و شهود است. در معماری مسجد امام اصفهان، با ایجاد فضای معنوی با استفاده از عناصر زوجین (زوجیت خیال)، بستری برای کشف و شهود وحدت توسط ناظر فراهم شده است.
علمی-پژوهشی
فلسفه
وحید خادم زاده؛ فاطمه کنعانی
چکیده
در چارچوب نظریهی استعاره های مفهومی، استعاره ها بخش جدایی ناپذیری از نظریات و تئوری های علمی محسوب می گردند. بسیاری از مفاهیم انتزاعی و تئوری های حامل این مفاهیم بواسطه استعاره های مفهومی قابل فهم و تبیین شده اند. استعاره «دانستن به مثابهی دیدن» ریشه در تجارب مشترک انسانی دارد. این استعاره علاوه بر حضور در زبان روزمره و ...
بیشتر
در چارچوب نظریهی استعاره های مفهومی، استعاره ها بخش جدایی ناپذیری از نظریات و تئوری های علمی محسوب می گردند. بسیاری از مفاهیم انتزاعی و تئوری های حامل این مفاهیم بواسطه استعاره های مفهومی قابل فهم و تبیین شده اند. استعاره «دانستن به مثابهی دیدن» ریشه در تجارب مشترک انسانی دارد. این استعاره علاوه بر حضور در زبان روزمره و عرفی، به متون فلسفی و عرفانی نیز راه یافته است. ملاصدرا از این استعاره جهت توصیف و تبیین معرفت حضوری بهره برده است. در فرایند دیدن، سه عنصر قابل تفکیک است؛ بیننده، شی دیده شده و نسبت میان بیننده و شی دیده شده. هر کدام از این عناصر بواسطه استعاره های فرعی دیگری جهت تبیین معرفت حضوری بکار گرفته شده اند. استعاره های «عالم به مثابه بیننده»، «معلوم به مثابه شی دیده شده» و «کیفیت علم به مثابه نسبت میان بیننده و شی دیده شده» در ذیل استعاره «دانستن به مثابه دیدن» قابل تعریف است. این استعاره ها تنها جنبه آموزشی و یا زیبایی شناختی ندارند بلکه بخش جدایی ناپذیری از تبیین نظریه معرفت در دستگاه فلسفی ملاصدرا محسوب می شوند.
علمی-پژوهشی
فلسفه
ندا سالور؛ مهین سهرابی نصیرآباد؛ نرگس نظرنژاد
چکیده
طراحیسنتی با ارزشهای بصری، نمادگرایانه و رمزپردازانه ترکیبی از مجموعهای از نقشمایهها است، که با ترکیبی متناسب با کاربرد و قواعد و اصول حاکم بر چگونگی ترسیم آنها، بر مبنای تناسبات هندسی به تصویر درمیآیند. اصول و ویژگیهای خاص طراحیسنتی نظریه صرفاَ خیالی بودن نقوش را به بوته تردید و آزمون کشانیده؛ تا علاوه بر نقش موثر ...
بیشتر
طراحیسنتی با ارزشهای بصری، نمادگرایانه و رمزپردازانه ترکیبی از مجموعهای از نقشمایهها است، که با ترکیبی متناسب با کاربرد و قواعد و اصول حاکم بر چگونگی ترسیم آنها، بر مبنای تناسبات هندسی به تصویر درمیآیند. اصول و ویژگیهای خاص طراحیسنتی نظریه صرفاَ خیالی بودن نقوش را به بوته تردید و آزمون کشانیده؛ تا علاوه بر نقش موثر مولفۀ خیال، عامل دیگری چون «خرد» در لایههای پنهانتری از اصول و مبانى جستجو شود؛ با هدف اینکه به مدد جایگاه خرد، طراحی سنتی از تکرار رها گشته و منجر به گفتمانی متفاوت و نوآورانه در این عرصه گردد. لذا در این پژوهش به منظور تحقق این هدف و ارائه نظریهای نو، با طرح این پرسش که «مولفۀ خردگرایی در روند طراحی سنتی ایرانی بر مبنای دیدگاه زیباییشناسی ابنسینا چگونه تبیین میگردد؟» به بررسی اصول موجود در طراحیسنتی، با تمرکز بر نقوش گیاهی به عنوان بنیادیترین نقوش و تطابق با اصول زیباییشناسی ابنسینا پرداخته شده و نتایج حاصل حاکی از آن استکه: اصول و قواعد مستتر در طراحیسنتی مطابق با اصول زیباییشناسی بوعلی، تابع حُسن نظم، حسُن تالیف، حسُن اعتدال میباشد. پس میتوان گفت گه این قواعد برآمده از خیال معطوف به عقل یا به بیان ابن سینا، «شهود عقلانی» است و حاکی از راهبری خرد در روند طراحیسنتی است.
علمی-پژوهشی
فلسفه
زهره سلحشور سفیدسنگی
چکیده
شنوایی یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب، شنوایی به عنوان قوهای معرفی میشود که صوت را درک می-کند. درک صوت شامل مراتب حسی، خیالی و عقلی است، که یافتههای علوم اعصاب و فلسفه در این زمینه مکمل یکدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب اصوات در مراتب حس ...
بیشتر
شنوایی یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب، شنوایی به عنوان قوهای معرفی میشود که صوت را درک می-کند. درک صوت شامل مراتب حسی، خیالی و عقلی است، که یافتههای علوم اعصاب و فلسفه در این زمینه مکمل یکدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب اصوات در مراتب حس و خیال (حافظه) فرآیند پیچیدهای را در سیستم شنوایی محیطی و مرکزی پشت سر میگذارند که منجر به ادراک شنوایی میشود. اما ملاصدرا تبیین علمای طبیعی از شنوایی را مخدوش میداند و معتقد است که در این تعاریف علل اعدادی با علل فاعلی خلط گردیده است. صدرا معتقد است وقتی نفس از طریق بدن و تعلق به بدن با عالم طبیعت و خارج ارتباط برقرار کرد، صورتی مماثل با شی خارجی را در حیطه خود (نفس) انشاء میکند. در واقع این روح است که حقیقت صوت را خلق میکند. این ماهیت تجردی شنوایی، خود را در مراحل بالاتر آن، یعنی شنود مثالی و عقلی، آشکارتر میسازد.
علمی-پژوهشی
فلسفه
نادر شکراللهی؛ خدیجه امیری؛ شاکر لوایی
چکیده
آیا وحی رسالی و رؤیای صادقه از یک مقوله و خانوادهاند که با شناخت یکی بتوان به شناخت دیگری نزدیک شد؟ اگر عینیت این دو در ارکان ماهوی مبرهن شود، میتوان با شناخت یکی مدعی شناخت دیگری شد. و معقولیت روششناسانه این راه مستدل شده و راه برای تحقیقات گستردة آتی باز میشود. اما اگر این دو فقط تشابهات جزئی خانوادگی داشته باشند، نه عینیت ماهوی، ...
بیشتر
آیا وحی رسالی و رؤیای صادقه از یک مقوله و خانوادهاند که با شناخت یکی بتوان به شناخت دیگری نزدیک شد؟ اگر عینیت این دو در ارکان ماهوی مبرهن شود، میتوان با شناخت یکی مدعی شناخت دیگری شد. و معقولیت روششناسانه این راه مستدل شده و راه برای تحقیقات گستردة آتی باز میشود. اما اگر این دو فقط تشابهات جزئی خانوادگی داشته باشند، نه عینیت ماهوی، در این صورت هر چند شناخت هر کدام میتواند به صورت جزئی در شناخت دیگری مددکار باشد، اما شناخت یکی نمی-تواند موجب شناخت کامل دیگری باشد. هدف این پژوهش بررسی تشابهات و تمایزاتِ رؤیای صادقة غیروحیانی و وحی رسالی از نگاه یکی از فیلسوفان تأثیرگذار در تاریخ فلسفة اسلامی؛ یعنی فارابی است. حاصل این نوشته آن است که این دو پدیده از نگاه فارابی دارای تشابهات فراوانی هستند و می-توان آن دو را در یک مقوله قرار داد. از این جهت میتوان با شناخت یکی به فهم دیگری نزدیک شد، اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که مانع یکسانانگاری میشود. یافتههای این پژوهش از نظر تشابهات عبارت است از: در وحی رسالی و رؤیای صادقه، نفس ناطقه بدون تأمل و تفکر، به عقل فعّال متصل شده و معارف کلی و جزئی را دریافت میکند. هر دو گاهی نیاز به تعبیر دارند. در هر دو قوة تخیل حضور دارد. اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که عبارتند از: نبی در سایه ویژگیهای خاصی از قبیل قوة قدسی، عقل مستفاد، قوة متخیلة بسیار قوی و مصونیت از خطا در دریافت وحی، از رؤیابین متمایز میشود. نتیجه این که هر چند به صورت جزئی میتوان از شناخت یکی برای فهم دیگری بهره برد اما شناخت هیچکدام مساوی شناخت دیگری نیست. تمایز رؤیای صادقه و نبوت از مقولة تشکیکی است که در عین اشتراک دارای احکام خاص هستند.
علمی-پژوهشی
فلسفه
علی مستاجران گورتانی؛ علی ارشد ریاحی
چکیده
میرزا جواد تهرانی با طرح هشت اشکال بر مبانی و استدلالهای اصالت وجود ملاصدرا، بر این باور است که طرح مسئله اصالت وجود اشتباه است و مترتب بر این نظریه، برهان توحید ذاتی، را فقط با مبانی اصالت ماهیت اثبات پذیر میداند. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیل محتوا، هشت نقد تهرانی مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفته است و مشخص خواهد شد که منشا ...
بیشتر
میرزا جواد تهرانی با طرح هشت اشکال بر مبانی و استدلالهای اصالت وجود ملاصدرا، بر این باور است که طرح مسئله اصالت وجود اشتباه است و مترتب بر این نظریه، برهان توحید ذاتی، را فقط با مبانی اصالت ماهیت اثبات پذیر میداند. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیل محتوا، هشت نقد تهرانی مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفته است و مشخص خواهد شد که منشا نگرش وعلت انتخاب تهرانی جهت تبیین برهان پذیری ذات واجب؛ در راستای حمایت از مبانی اصالت ماهیت؛ عبارت است از اینکه بین اقتضاپذیری و علیت پذیری ذات واجب الوجود تمایزی قایل نشده است لذا نتوانسته برهان توحید واجب الوجود را با مبانی اصالت وجود سازگار بداند. در نهایت با توجه و واکاوی در اصول حکمت متعالیه می توان به شبهه ابن کمونه پاسخی متقن ارایه کرد ولی براساس مبانی اصالت ماهیت که اساس این نگرش بر نسبت مفهوم انتزاعی به منشأ انتزاع استوار شده است نمیتوان پاسخ متقنی ارایه کرد.
علمی-پژوهشی
سمیه السادات موسوی؛ سید علی اکبر حسینی قلعه بهمن
چکیده
نظریههای ارزش در پی تعیین معیار خوب و بد برای افعال اخلاقی هستند. بهرغم تنوعی که در این نظریهها وجود دارد هیچیک تاکنون قابلیت انطباق بر افعال اخلاقی خداوند را نداشتهاند. ازآنجاکه معیارهای ارائهشده، همچون انگیزه فضیلتمندانه، وظیفه، لذت، سعادت و قربالهی مختص انسان بوده و در مورد سنجش خوب و بد افعال الهی ناکارآمد هستند ...
بیشتر
نظریههای ارزش در پی تعیین معیار خوب و بد برای افعال اخلاقی هستند. بهرغم تنوعی که در این نظریهها وجود دارد هیچیک تاکنون قابلیت انطباق بر افعال اخلاقی خداوند را نداشتهاند. ازآنجاکه معیارهای ارائهشده، همچون انگیزه فضیلتمندانه، وظیفه، لذت، سعادت و قربالهی مختص انسان بوده و در مورد سنجش خوب و بد افعال الهی ناکارآمد هستند باید به دنبال نظریه ارزشی بود که بر همه فاعلهای اخلاقی، اعم از انسان و خداوند قابل انطباق باشد. در این نوشتار سعی بر آن است تا پس از بررسی مهمترین نظریههای ارزش به روش تحلیلی، نظریه ارزشی معرفی شود که بتواند افعال الهی را نیز دربرگیرد. نتایج نشان میدهد نظریههای فضیلتمحوریِ فاعلمبنا و وظیفهگرایی برای سنجش افعال الهی کارایی ندارند. فقط نظریه غایتگرای کمالگرا ـ که شامل فضیلتمحوری غایتانگار نیز میشود ـ آن هم با تفسیری خاص، ظرفیت ارائه معیار برای افعال اخلاقی خداوند را دارد. بهنظر میرسد اگر غایت افعال اخلاقی، «صِرف کمال» در نظر گرفته شود در این صورت، زمانی که بر اثر فعل اختیاری فاعل، کمالی تحقق یافت، غایت اخلاقی حاصل شده است؛ حتی اگر آن کمال برای افرادی غیر از خود فاعل باشد. بنابراین، به کمالرساندن مخلوقات از جانب خداوند که خود، کمال محض است عملی اخلاقی بهشمار میرود.
علمی-پژوهشی
فلسفه
نفیسه نجبا؛ مهدی غیاثوند
چکیده
با کمی چشمپوشی از جزئیات، میتوان گفت که پیشنهادهای معاصر در زمینهی تبیین فعل خاص الهی، با سه تعهد متافیزیکی، یعنی "ناسازگاری فعل الهی و فعل طبیعت"، "نامداخلهگری خداوند" و نیز "تجویزی بودن قوانین طبیعت"، شکل گرفتهاند. نوشتهی پیش رو، معطوف به نخستین مورد از میان این سه تعهد است. در این مقاله با فرض سازگاری فعل الهی و فعل طبیعت، ...
بیشتر
با کمی چشمپوشی از جزئیات، میتوان گفت که پیشنهادهای معاصر در زمینهی تبیین فعل خاص الهی، با سه تعهد متافیزیکی، یعنی "ناسازگاری فعل الهی و فعل طبیعت"، "نامداخلهگری خداوند" و نیز "تجویزی بودن قوانین طبیعت"، شکل گرفتهاند. نوشتهی پیش رو، معطوف به نخستین مورد از میان این سه تعهد است. در این مقاله با فرض سازگاری فعل الهی و فعل طبیعت، دو هدف پیگیری شده است: ابتدا تلاش شده است تا نشان داده شود، چگونه رویکرد دوگانهانگارانه به وجود و ماهیت و به تبع آن طبیعت و فراطبیعت، مدافعان آن را در محذور برای تبیین فاعلیت خاص خداوند قرار میدهد. سپس به ارزیابی نگرش وحدتانگارانه صدرایی در حل این مساله و رفع این مانع، پرداخته شده است. در نهایت ادعا شده است از دو تقریر مشهور از اصالت وجود در نظام وحدت تشکیکی، یکی بر از میان بردن تمایز هستیشناسانه میان طبیعت و فراطبیعت ناتوان است اما بر مبنای تقریر دوم و نیز تفسیر اصالت وجود بر مبنای نظام وحدت شخصی، میتوان بر از میان بردن این دوگانه موفق شد که البته توفیق نهایی در ارائه تبیینی مطلوب از مساله فعل خاص الهی، مشروط بر هماهنگی آن با مبانی دیگر نظام صدرایی و نیز تامین مولفههای دیگر تفسیر مطلوب از فاعلیت خاص الهی است.
علمی-پژوهشی
فلسفه
عفت السادات هاشمی؛ علیرضا کهنسال؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
چکیده
در برخی از آیات قرآن کریم از واژة «خزائن» سخن به میان آمده است. مفسران در حقیقت و چیستی «خزائن» دارای وحدت نظر نبوده و اختلاف نظرهای قابل توجهی در میان ایشان به چشم میخورد. در تفاسیر عقلی-کلامی اعم از شیعه و اهل سنت، چهار مصداق درباره مفهوم خزائن مطرح شده است که عبارتند از «باران»، «عناصر و اسباب مادی خلقت»، «مقدورات ...
بیشتر
در برخی از آیات قرآن کریم از واژة «خزائن» سخن به میان آمده است. مفسران در حقیقت و چیستی «خزائن» دارای وحدت نظر نبوده و اختلاف نظرهای قابل توجهی در میان ایشان به چشم میخورد. در تفاسیر عقلی-کلامی اعم از شیعه و اهل سنت، چهار مصداق درباره مفهوم خزائن مطرح شده است که عبارتند از «باران»، «عناصر و اسباب مادی خلقت»، «مقدورات الهی» و «علم الهی». نگارنده در نوشتار حاضر میکوشد تا با روشی توصیفی- تحلیلی و ضمن بهرهگیری از مبانی حکمت متعالیه و مستندات فلسفی، اشکالات وارد بر مصادیق مذکور را بررسی نماید. وی دیدگاه نوینی که عبارت است از «تفسیر وجودی خزائن»، برای مصداق «خزائن» برگزیده و علت اختلاف نظر مفسران در تفسیرشان از خزائن را در تفسیر ناقص ایشان از مفهوم و مصادیق خزائن میداند.
علمی-پژوهشی
فلسفه
محمدعلی وطن دوست؛ مهدی چنعانی
چکیده
یکی از مسائل مهمی که در دوران معاصر توسط علامه طباطبایی در مباحث فلسفی راه پیدا کرده است، کاربرد برهان لمّی در دانش فلسفه است. دیدگاه علامه طباطبایی دو رویکرد مختلف از سوی فلسفهپژوهان معاصر را پدید آورده است. برخی دیدگاه ایشان را پذیرفتهاند و در مقام دفاع از آن برآمدهاند و گروهی دیگر دیدگاه ایشان را مورد نقد و ارزیابی قرار دادهاند. ...
بیشتر
یکی از مسائل مهمی که در دوران معاصر توسط علامه طباطبایی در مباحث فلسفی راه پیدا کرده است، کاربرد برهان لمّی در دانش فلسفه است. دیدگاه علامه طباطبایی دو رویکرد مختلف از سوی فلسفهپژوهان معاصر را پدید آورده است. برخی دیدگاه ایشان را پذیرفتهاند و در مقام دفاع از آن برآمدهاند و گروهی دیگر دیدگاه ایشان را مورد نقد و ارزیابی قرار دادهاند. در جستار حاضر، تلاش شده است با روش توصیفی - تحلیلی و با رویکردی انتقادی، دیدگاه دو گروه یادشده، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. در پایان این نتیجه بدست آمده است که دیدگاه علامه طباطبایی با وجود نوآوریهایی که دارد، بر مبانی استوار شده است که خالی از اشکال نیست. افزون بر آن، این دیدگاه بر تعریف جدیدی از برهان لمّی و إنّی استوار است که برخلاف دیدگاه رایج در دانش منطق میباشد.
علمی-پژوهشی
اصغر محمدی؛ سحر کاوندی؛ محسن جاهد
چکیده
ریشة «أمن» یکی از محوریترین و اساسیترین مفاهیم قرآنی و مسائل اعتقادی است. تفسیرهای متکثر و متعارض ایمان از نظر متکلمان اسلامی موجب شده تا برخی، دیگران را به کُفر – نقطة مقابلِ ایمان- متّهم کنند. اینکه ایمان را امری معرفتی ـ شناختی بدانیم در دو حوزه معنایی به کار میرود: اول اینکه دستیابی به ایمان از طریق عقل و استدلالهای ...
بیشتر
ریشة «أمن» یکی از محوریترین و اساسیترین مفاهیم قرآنی و مسائل اعتقادی است. تفسیرهای متکثر و متعارض ایمان از نظر متکلمان اسلامی موجب شده تا برخی، دیگران را به کُفر – نقطة مقابلِ ایمان- متّهم کنند. اینکه ایمان را امری معرفتی ـ شناختی بدانیم در دو حوزه معنایی به کار میرود: اول اینکه دستیابی به ایمان از طریق عقل و استدلالهای عقلی حاصل میشود؛ دوم اینکه اساساً ماهیّت ایمان از جنس معرفت و شناخت است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، هیچیک از این دو دیدگاه را قریب به صواب ندانسته و در صدد تبیین این مسئله است که ایمان میتواند بدون استدلال عقلی و معرفتی (به عنوان جزء ایمان) حاصل آید. برای اثباتِ این مدّعا ابتدا به بررسی اجمالیِ تلقّی متکلمان از ایمان پرداخته شده، تا نشان داده شود که صرفاً از سنخ معرفت نبودن ایمان و نیز عدم لزوم حصول آن از طریق استدلال عقلی ، نظریهای است که در میان متکلمان اسلامی ریشه دارد و به نظر میرسد استدلالهای این گروه قابل دفاعتر از گروه رقیب باشد. سپس با نگاهی مختصر به برخی از آیات، شواهدی بر اینکه ایمان از دیدگاه قرآن امری است مربوط به ساحت احساسی-عاطفیِ آدمی، آورده شده است.
معرفی کتاب
تاکشی اوکای
چکیده
IntroductionThis is a 392-page, extensive Persian book published in Tehran in November 2021. The biography, achievements, and ideologies of Azar Kayvan (1533–1618), who lived in Safavid Iran and Mughal India in the 16th and 17th centuries are covered, as the title of the book implies. First, I want to commend the author for having the courage to write a book about a mystical philosopher who falls into a rather minor category in the intellectual history of the contemporary Persian world. I hope that this achievement will elevate a minor to a position where people in Iran and India will realize ...
بیشتر
IntroductionThis is a 392-page, extensive Persian book published in Tehran in November 2021. The biography, achievements, and ideologies of Azar Kayvan (1533–1618), who lived in Safavid Iran and Mughal India in the 16th and 17th centuries are covered, as the title of the book implies. First, I want to commend the author for having the courage to write a book about a mystical philosopher who falls into a rather minor category in the intellectual history of the contemporary Persian world. I hope that this achievement will elevate a minor to a position where people in Iran and India will realize his significance. The author is Farzaneh Goshtasb (1973–), who is currently an Associate Professor at the Institute of Humanities and Culture in Iran. She is a Zoroastrian lady with only 0.03% of Iran's population. The author’s possible research motivation is the fact that Azar Kayvan was regarded as a Zoroastrian priest-thinker in the history of modern Zoroastrianism in the research stage of the 20th century, which is why the issue is important. Nevertheless, the more the author researched, the more she is forced to come to conclude that Azar Kayvan was not a Zoroastrian.