علمی-پژوهشی
حسین احمدی
چکیده
مهمترین بحث فلسفه اخلاق، هستیشناسی اخلاق و مهمترین بحث هستیشناسی اخلاق، واقعگرایی و غیرواقعگرایی اخلاقی است. واقعگرایی اخلاقی به نظریهای اطلاق میشود که برای مفاهیم و جملههای اخلاقی صرف نظر از دستور و توصیه، احساس و سلیقه و توافق و قرارداد واقعیتِ قائل باشد یا آن مفاهیم و جملهها را بر واقعیت خارجی مبتنی کند ...
بیشتر
مهمترین بحث فلسفه اخلاق، هستیشناسی اخلاق و مهمترین بحث هستیشناسی اخلاق، واقعگرایی و غیرواقعگرایی اخلاقی است. واقعگرایی اخلاقی به نظریهای اطلاق میشود که برای مفاهیم و جملههای اخلاقی صرف نظر از دستور و توصیه، احساس و سلیقه و توافق و قرارداد واقعیتِ قائل باشد یا آن مفاهیم و جملهها را بر واقعیت خارجی مبتنی کند بهطوریکه مفاهیم و جملههای اخلاقی تنها بر نظر شخص یا گروهی مبتنی نباشد؛ اما غیرواقعگرایی، برای مفاهیم و جملههای اخلاقی واقعیتی غیر از دستور و توصیه یا احساس و سلیقه یا توافق و قرارداد قائل نیست. حداقل چهار استدلال برای اثبات واقعگرایی اخلاقی از کلام فارابی میتوان استنتاج کرد. وی گاهی از علم زیباشناسی برای اثبات واقعگرایی مدد میجوید؛ گاهی نیز از طریق واقعنمایی مفاهیم اخلاقی و سعادت، گاهی به وسیله وصول واقعی به کمال نهایی و گاهی از طریق تعیین نوع راه شناخت واقعیت اخلاقی، واقعگرایی را اثبات کرده است. به نظر میرسد تبیین عقلانی از کمال متناسب انسانی و تبیین رابطه منطقی میان فهم نیاز به کمال مطلق و کمال واقعی انسان برای تکمیل دیدگاه فارابی ضروری است. همچنین توجه فارابی به تفکیک اخلاق از آداب، باعث رفع اتهام نسبیگرایی از وی خواهد شد.
علمی-پژوهشی
عرفان اسلامی
امیر پوررستگار
چکیده
رویکرد زوایۀ دید و اسلوب نظاممندی است که پژوهشگر با اتّکا به آن، به پروژۀ مفروض خود نزدیک میشود و فهم ژرفتری از موضوع به دست میآورد. گستردگی تصوف سبب شده است که رویکردهای گستردهای نسبت به آن پدید آید. تصوفپژوهان غربی در مواجهه با تصوف از رویکردهای متنوعی بهره گرفتهاند؛ لذا برای فهم تصوفپژوهیِ شرقشناسان، تبیین ...
بیشتر
رویکرد زوایۀ دید و اسلوب نظاممندی است که پژوهشگر با اتّکا به آن، به پروژۀ مفروض خود نزدیک میشود و فهم ژرفتری از موضوع به دست میآورد. گستردگی تصوف سبب شده است که رویکردهای گستردهای نسبت به آن پدید آید. تصوفپژوهان غربی در مواجهه با تصوف از رویکردهای متنوعی بهره گرفتهاند؛ لذا برای فهم تصوفپژوهیِ شرقشناسان، تبیین رویکرد آنان نیز اهمیت دارد. جستار حاضر با روش توصیفی– تحلیلی، در پی واکاوی رویکردشناسیِ لئونارد لویزُن، عرفانپژوه نامدار آمریکایی بوده است. نقد و تحلیل تصوف از زوایۀ سمبلیسم و نمادپردازی، بهویژه تبیین سنّت ادبی کفریات، استعارههای شناختی، نظریۀ زیباییشناختیِ شهود و از همه مهمتر، تأویلگرایی، مهمترین سویههای رویکرد زیباییشناختیِ تحقیقات لویزن را در بر میگیرد. او بر این باور است که استعارات، سمبلها و تأویلهای صوفیه فراتر از علم بلاغت ادبی، و در حوزۀ «علم احوال» و «معانی مثالی» است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که لویزن در کنار رویکرد ادبی- بلاغی، از رویکرد تاریخی- اجتماعی نیز غافل نمانده است؛ چنان که او تصوف را «دین نهادینهشدۀ تودهها» میداند و معتقد است «تطور تاریخیِ گذر صوفی به ملّا»، برای جریانشناسی اندیشۀ صوفیان بسیار اهمیت دارد. با وجود این که رویکرد زیباییشناختی لویزن در شناخت بهتر تصوف کارآیی دارد، اما رویکرد تاریخی او که تصوف را از منظر صرفاً تاریخی و اجتماعی تحلیل میکند، گاه از شناساندن روح تصوف برکنار مانده است.
علمی-پژوهشی
فلسفه
افرا خاکزاد؛ هادی ربیعی؛ محمد اکوان
چکیده
در مقاله حاضر به بررسی این پرسش پرداخته میشود که قوای ادراکی در حصول لذت از آثار هنری چه نقشی دارند؟ آثار هنری اموری محسوس قلمداد میشوند و بنا به تعریف ابن سینا از لذت حسی به مثابه ادراک امر محسوس ملائم، این آثار نیز همچون دیگر محسوسات ممکن است متعلَّق ادراک حسی قرار بگیرند و به شرط ملائمت موجدِ لذت حسی گردند. با این حال، مدعای ...
بیشتر
در مقاله حاضر به بررسی این پرسش پرداخته میشود که قوای ادراکی در حصول لذت از آثار هنری چه نقشی دارند؟ آثار هنری اموری محسوس قلمداد میشوند و بنا به تعریف ابن سینا از لذت حسی به مثابه ادراک امر محسوس ملائم، این آثار نیز همچون دیگر محسوسات ممکن است متعلَّق ادراک حسی قرار بگیرند و به شرط ملائمت موجدِ لذت حسی گردند. با این حال، مدعای این پژوهش این است که بر اساس دیدگاههای ابن سینا لذتی که از آثار هنری، به عنوان گونهای از امور محسوس، حاصل میشود لذتی صرفاً حسی و وابسته به قوای حسی ظاهری پنجگانه نیست. برای بررسی این مدعا ویژگیهای لذت زیباییشناختی و نیز جایگاه معرفتی این لذت مورد سنجش قرار میگیرد و لذت از هنرهای شعر، نقاشی و موسیقی از دیدگاه ابن سینا تبیین میشود. در نهایت، نشان داده میشود که لذت زیباییشناختی از آثار هنری در درجهی اول لذتی معقول و وابسته به قوهی ناطقه و سپس به ترتیب لذتی مخیل و وابسته به قوهی خیال و لذتی محسوس و وابسته به قوای ادراکی ظاهری است. در میان قوای ادراک ظاهری نیز قوای بینایی و شنوایی به ترتیب از بیشترین توانایی در کسب لذت زیباییشناختی از هنرها برخوردارند.
علمی-پژوهشی
سپیده رضی
چکیده
یکى از مهمترین مسائل انسانشناسى، چگونگی ارتباط ساحتهاى وجود انسان، یعنى نفس و بدن اوست. فیلسوفان بسیاری از حکمای یونان باستان تا فلاسفهی عصر حاضر به این مساله پرداختهاند. محور اصلی این پژوهش، چگونگی تکوین انسان از بدو حضور در عالم ماده است. این مساله از دیدگاه فلسفی ابن سینا و صدرالمتالهین و مقایسه آن با نظریات جنین شناسی ...
بیشتر
یکى از مهمترین مسائل انسانشناسى، چگونگی ارتباط ساحتهاى وجود انسان، یعنى نفس و بدن اوست. فیلسوفان بسیاری از حکمای یونان باستان تا فلاسفهی عصر حاضر به این مساله پرداختهاند. محور اصلی این پژوهش، چگونگی تکوین انسان از بدو حضور در عالم ماده است. این مساله از دیدگاه فلسفی ابن سینا و صدرالمتالهین و مقایسه آن با نظریات جنین شناسی تی. وی. سدلر، به عنوان یکی از مهمترین نظریهپردازان این رشته، مورد واکاوی قرارگرفتهاست. تشکیل و ترتیب شکلگیری اعضای بدن، میزان تأثیرپذیرفتن و ارتباط جنین با والدین، زمان برخوردار شدن از نفس و مسالهی حافظ و جامع مواردی است که برای ارزیابی بهتر مساله در این پژوهش مورد بررسی قرارگرفتهاست. یکی از مهمترین دستاوردهای این تطبیق آن است که جنین با وجود آنکه مادهی اولی وجود بدن خود را از پدر و مادر دریافت میکند، با تبدیل قوای موجود در خود، به سمت ایجاد نفسی هرچند حیوانی پیش میرود؛ بررسیهای جدید علم جنینشناسی نیز مؤید این مساله است. این پژوهش بر آن است تا علاوه بر دستیابی به نتایج جدید، از طریق ایجاد دیالوگهای علمی و دقیق، گامی در جهت برطرف شدن گسل ایجاد شده میان فلسفهی اسلامی و علوم طبیعی بردارد و دریچههای جدیدی به روی مطالعات این حوزه بگشاید.
علمی-پژوهشی
زهره زارعی؛ قدرت الله قربانی
چکیده
یکی از مباحث مهم عقلی، تقسیم مفاهیم کلی به سه قسم مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است. لازم به ذکر است که سهروردی و حکیمان پیش از او تنها متوجه تفاوت بین مفاهیم حقیقی و اعتباری شده و آنها را در دو دسته عینی و ذهنی قرار داده بودند و تا زمان ملاصدرا این تقسیم منحصر در معقولات اولی(مفاهیم ماهوی) و معقولات ثانوی(مفاهیم منطقی) بود و جایگاه مفاهیم ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم عقلی، تقسیم مفاهیم کلی به سه قسم مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است. لازم به ذکر است که سهروردی و حکیمان پیش از او تنها متوجه تفاوت بین مفاهیم حقیقی و اعتباری شده و آنها را در دو دسته عینی و ذهنی قرار داده بودند و تا زمان ملاصدرا این تقسیم منحصر در معقولات اولی(مفاهیم ماهوی) و معقولات ثانوی(مفاهیم منطقی) بود و جایگاه مفاهیم فلسفی روشن نبود. به صورتی که سهروردی مفاهیم وجود، وحدت، کثرت، وجوب، امکان، لونیت و... را بدون تفکیک مفاهیم منطقی از فلسفی ذیل اعتباریات گنجانده بود و عمده ترین دلیل وی بر عدم مغایرت و عدم زیادت این مفاهیم در خارج، تکرر و تسلسل محالی بود که از اجتماع صفات نامتناهی ناشی میشد. برای فهم دقیق این بحث، پژوهش حاضر با تکیه بر تعلیقات ملاصدرا بر شرح حکمه الاشراق سهروردی، عهده دار بحثی تفصیلی از جزئیات اقوال و بیانات سهروردی در مورد مفاهیم اعتباری و نقدهای ملاصدرا بر اوست.
علمی-پژوهشی
فاطمه سلیمانی دره باغی
چکیده
خداوند متعال که خالق و ربّ انسانهاست، تأمین نیازهای اولیه و اساسی آنها را عهدهدار گردیده و در قرآن کریم، تضمین روزیها را وعده داده است. این وعده الهی سبب شده تا برخی آن را حقّ واجبی از جانب خود به عهده خداوند دانسته و توقّع اعطاء آن را به نحو احسن و کامل داشته باشند. از این رو با مشاهده تفاوت رزقها، عدل الهی را زیر سؤال می برند؛ ...
بیشتر
خداوند متعال که خالق و ربّ انسانهاست، تأمین نیازهای اولیه و اساسی آنها را عهدهدار گردیده و در قرآن کریم، تضمین روزیها را وعده داده است. این وعده الهی سبب شده تا برخی آن را حقّ واجبی از جانب خود به عهده خداوند دانسته و توقّع اعطاء آن را به نحو احسن و کامل داشته باشند. از این رو با مشاهده تفاوت رزقها، عدل الهی را زیر سؤال می برند؛ همچنین تأکید قرآن بر انتساب بسط و تقدیر رزق انسانها به خداوند را با لزوم تلاش انسانها برای کسب روزی، غیر قابل جمع میدانند. مسألهای که در این مقاله مطرح میشود آن است که چرا خداوند روزی انسانها را متفاوت قرار داده ؟ در خصوص این موضوع مقالات متعددی در حوزه علوم قرآنی نوشته شده است؛ اما نوآوری نوشتار حاضر بررسی فلسفی این موضوع با روش توصیفی تحلیلی در حکمت سینوی آن هم با محوریت «رساله الارزاق» ابن سینا است. ابنسینا در این رساله درصدد آن است که با تکیه بر حکمت و عنایت الهی این تصوّرات غلط را اصلاح نماید. او با بیان تناقضات پیش آمده در شقوق مختلف مسأله، نشان میدهد تصوّر تساوی روزیها منجر به وقوع امر محال و یا نابودی انسانها میشود.
علمی-پژوهشی
فلسفه
علی سیاح؛ شمس الملوک مصطفوی؛ رضا داوری اردکانی
چکیده
فارابی سعادت را برترین خیری میداند که انسان به سوی آن در حرکت است. انسان که موجودی بالطبع مدنی است تنها از طریق حضور در مدینهی فاضله است که میتواند به کمال و سعادت دست یابد. راه رسیدن به سعادت عبارت است از تعقل نظری، اندیشیدن به معقولات و فلسفهورزی که البته در اختیار و انحصار خواص است. فارابی در اینجا از نیروی خیال بهره میگیرد ...
بیشتر
فارابی سعادت را برترین خیری میداند که انسان به سوی آن در حرکت است. انسان که موجودی بالطبع مدنی است تنها از طریق حضور در مدینهی فاضله است که میتواند به کمال و سعادت دست یابد. راه رسیدن به سعادت عبارت است از تعقل نظری، اندیشیدن به معقولات و فلسفهورزی که البته در اختیار و انحصار خواص است. فارابی در اینجا از نیروی خیال بهره میگیرد تا راه تمامی انسانها را به تحصیل سعادت هموار کند. تخیل قوهای از نفس است که به حفظ صورت محسوسات، دخلوتصرف در آنها و محاکات امور محسوس و معقول میپردازد. این کارکرد آخر ابداع فارابی است و در فلاسفهی پیش از او بهویژه افلاطون و ارسطو دیده نمیشود، چرا که افلاطون پستترین جایگاه را به خیال نسبت میدهد و ارسطو محاکات امور معقول را جزو وظایف آن نمیشمارد. نشان خواهیم داد تخیل نقش پررنگ دیگری نیز در فلسفهی فارابی بر عهده دارد. این قوه در مرکز نظریهی نبوت فارابی قرار گرفته است. متخیلهی نبی در کمال توانایی است و معقولات از عقل فعال به آن افاضه میشود؛ یعنی محمل وحی است. همچنین نیل به سعادت انسانها نیز مستلزم تخیل است. خواص و در زمرهی آنان هنرمندان میتوانند معقولات به متخیلهی جمهور مردم بیافکنند و از آنجا که این قوه توان محاکات معقولات را دارد، واسطهای است در مسیر دستیابی به سعادت. نهایتاً مشخص خواهد شد، هنرمندان که در انجام این مهم از شیوههای اقناعی بهره میبرند، در مدینهی فاضله از جایگاهی والا برخوردارند.
علمی-پژوهشی
سید احمد غفاری قره باغ
چکیده
هدف: حکیمان و عارفان مسلمان در معنا و منشأ تبعیّت علم از معلوم با یکدیگر اختلاف نظر دارند. هدف این پژوهش، کشف رویکرد عرفان اسلامی و حکمت متعالیه در خصوص این موضوع است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل و مقایسه، به بررسی تحلیلی و تطبیقی نگرش عرفانی و صدرایی در این موضوع پرداخته است. همچنین، این تحقیق مبتنی بر دادههای کتابخانهای ...
بیشتر
هدف: حکیمان و عارفان مسلمان در معنا و منشأ تبعیّت علم از معلوم با یکدیگر اختلاف نظر دارند. هدف این پژوهش، کشف رویکرد عرفان اسلامی و حکمت متعالیه در خصوص این موضوع است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل و مقایسه، به بررسی تحلیلی و تطبیقی نگرش عرفانی و صدرایی در این موضوع پرداخته است. همچنین، این تحقیق مبتنی بر دادههای کتابخانهای انجام گرفته است. یافتهها: در معناشناسی نسبت علم با معلوم در نگرش عرفانی، سه بیان متفاوت در سخنان عرفا قابل مشاهده است؛ معنای اول، ناظر به عدم مجعولیّت معلوم توسط علم است؛ معنای دوم تبعیّت، مطابقت علم با معلوم است؛ معنای سوم از تبعیّت به تبعیّت اضافه از طرف اضافه برمیگردد. از سوی دیگر، در نگرش صدرایی، تبعیّت علم از معلوم به تبعیّت در معنای سوم عرفانی تبیین شده است؛ همچنین ملاصدرا بر اساس رهیافت اصالت وجود، به عدم مجعولیّت معلوم و عدم دخالت علم در معلوم گرایش دارد. نتیجه: تبیین عرفانی و صدرایی در این نکته با یکدیگر مشترک هستند که عین ثابت در هر دو اندیشه، حقیقتی متعیّن بالذات و غیرمجعول است؛ از این رو، علم الهی در هیچکدام از دو نگرش، مؤثر و فاعل در عین ثابتِ موجود در صقع ربوبی نیست.
علمی-پژوهشی
عباس خسروی بیژائم؛ محمد سعیدیمهر؛ سید علی علم الهدا؛ غلامحسین خدری
چکیده
یکی از الگوهای معرفت شناسی باور دینی معرفت شناسی فضیلت گرا است. این نظریه با تمرکز بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی و ویژگی منشی باورمند به ارزیابی باور دینی می پردازد. زگزبسکی در نظریه معرفتشناسی فضیلت ناب با تکیه بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی به تبیین باورهای دینی پرداخته است. آراستگی باورمند به فضایل عقلانی موجب اعتبار معرفتی باور ...
بیشتر
یکی از الگوهای معرفت شناسی باور دینی معرفت شناسی فضیلت گرا است. این نظریه با تمرکز بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی و ویژگی منشی باورمند به ارزیابی باور دینی می پردازد. زگزبسکی در نظریه معرفتشناسی فضیلت ناب با تکیه بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی به تبیین باورهای دینی پرداخته است. آراستگی باورمند به فضایل عقلانی موجب اعتبار معرفتی باور است. سهروردی نیز در نظام الهیاتی اشراقی خود با تکیه بر فضایل اخلاقی و عقلانی و علم حضوری و بهرهمندی از فرزانگی به تبیین عقلانیت باورهای دینی اقدام کرده است. با پایه قرار دادن شهود و اشراق با خوانشی فضیلتگرایانه میتوان به ارزیابی باورهای دینی پرداخت. شهود و اشراق فرآیند رسیدن به شکوفایی عقلانی در پرتو بهرهمندی از فرزانگی است. با بهره مندی از فرزانگی میتوان به عقلانیت باورهای دینی بویژه یکتایی، هستی و صفات ویژه خدا دست یافت. لذا پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی عقلانیت باور دینی در پرتو فرزانگی نزد سهروردی و زگزبسکی میپردازد.
علمی-پژوهشی
فلسفه
روحالله کاظمی؛ قاسم پورحسن
چکیده
عقل در تفکّر فارابی بنیادی است که شالودهی فلسفه را بنا مینهد؛بهگونهای که میتوان همهی عرصههای تفکّر او را بسطِ قلمروهای عقل نام داد.اما پرسش این است که نقش خود عقلْ در تکاملاش چیست؟ آیا عقل سراپا متّکیبه اعطای عقل فعّال است، یا به فعّالیت خود عقل نیز اتّکا دارد؟ با توجه به این پرسشهدف مقالهی حاضر بازسازیِ تکاملِ خودبنیادانهی ...
بیشتر
عقل در تفکّر فارابی بنیادی است که شالودهی فلسفه را بنا مینهد؛بهگونهای که میتوان همهی عرصههای تفکّر او را بسطِ قلمروهای عقل نام داد.اما پرسش این است که نقش خود عقلْ در تکاملاش چیست؟ آیا عقل سراپا متّکیبه اعطای عقل فعّال است، یا به فعّالیت خود عقل نیز اتّکا دارد؟ با توجه به این پرسشهدف مقالهی حاضر بازسازیِ تکاملِ خودبنیادانهی عقل در تفکّر فارابی است.مقاله میخواهد به این پرسشها از خلال بررسی، توصیف و تحلیل مناسبات افکار فارابیدر آثار مختلف او پاسخ دهد. نتیجهی کوشش حاضر این است که عقل در مسیر تکاملاشاز عقل بالقوه تا عقل بالفعل و عقل مستفاد بیشتر به فعّالیّت خود متّکی است و بدین جهتبه خودآیینی و در نهایت به همرتبهشدن با عقل فعّال میرسد؛ زیرا در پی کوششعقل است که اعطا صورت میگیرد. به یک معنا، عقل در خروج از بالقوهگیبه فعلیّت همواره وهلههای تجدّد خود را رقم میزند و این تجدّد با کشفمعقولات اشیا و درونیشدن آن برای عقل رقم میخورد.
علمی-پژوهشی
مهدی گلپرور روزبهانی
چکیده
روش پژوهش فلسفی را میتوان به انحاء گوناگونی طبقهبندی کرد. حسب چگونگی رابطه با گذشته عرصه فلسفه، این مقاله دو سبک فلسفهورزی را از یکدیگر متمایز میسازد: «روزآمد» و «تاریخی». وفاداران به سبک فلسفهورزی روزآمد، عمل حرفهای خود را مستقل از تاریخ فلسفه دانسته و برای مواجهه با چالشهای فکری امروزین تنها بر خردورزی حالمحور ...
بیشتر
روش پژوهش فلسفی را میتوان به انحاء گوناگونی طبقهبندی کرد. حسب چگونگی رابطه با گذشته عرصه فلسفه، این مقاله دو سبک فلسفهورزی را از یکدیگر متمایز میسازد: «روزآمد» و «تاریخی». وفاداران به سبک فلسفهورزی روزآمد، عمل حرفهای خود را مستقل از تاریخ فلسفه دانسته و برای مواجهه با چالشهای فکری امروزین تنها بر خردورزی حالمحور خویش اتکا مینمایند. فلسفه تحلیلی در دوران معاصر نمونه ممثّل این رویکرد است که بسیاری از پیشگامان آن، تاریخ فلسفه را به دیده حقارت مینگرند. پایبندان به سبک فلسفهورزی تاریخی، در مقابل، برای نیل به حقیقت به گذشته فلسفه رجوع نموده و فلسفهی خود را در دادوستد فکری با آن شکل میدهند. تحقق این سبک را میتوان میان فیلسوفان اسلامی رهگیری کرد که خود را نوعاً در امتداد عقبهای از اندیشمندان گذشته میشناسانند. سبک اتخاذشده از سوی وفاداران به هریک از این دو اسلوب اثرات تعیینکنندهای بر نحوه آموزش و آموختن، شیوه و حتی ادبیات نگارش و همچنین تاریخنگاری فلسفه توسط آنان دارد. این مقاله به مشخصهیابی هریک از دو سبک یادشده و برشمردن استلزامات آنها پرداخته و در پایان آن دو را در همسنجی با یکدیگر قرار میدهد.
علمی-پژوهشی
محمد اسماعیل عبداللهی
چکیده
مساله «وجود شناسی» عموما و چگونگی تحقق جهان کثرت و رابطه آن با جهان وحدت خصوصا از بنیادیترین مسائلی است که بر دیگر مباحث نظام هستیشناختی در فلسفه و عرفان اثر میگذارد. برخی رابطه جهان کثرت با جهان وحدت را از نوع وحدت سنخی وجود میدانند، برخی دیگر نیز وحدت حقه سریانی را مطرح میکنند و عدهای دیگر از جمله عارفان مسلمان، ...
بیشتر
مساله «وجود شناسی» عموما و چگونگی تحقق جهان کثرت و رابطه آن با جهان وحدت خصوصا از بنیادیترین مسائلی است که بر دیگر مباحث نظام هستیشناختی در فلسفه و عرفان اثر میگذارد. برخی رابطه جهان کثرت با جهان وحدت را از نوع وحدت سنخی وجود میدانند، برخی دیگر نیز وحدت حقه سریانی را مطرح میکنند و عدهای دیگر از جمله عارفان مسلمان، رابطه جهان کثرت با واجب متعال را از نوع وحدت شخصی وجود دانسته و آن را برگرفته از عقل و وحی میدانند. مسالهای که این تحقیق در صدد پاسخِ قرآن پایه به آن است عبارت است از: در نظام هستی شناسی عرفانی، بین جهان کثرت و جهان وحدت چه نوع رابطهای برقرار است؟ از این رو هدف این تحقیق، کشف مناسباتِ مستند به قرآن کریم بین جهان کثرت و جهان وحدت است. این تحقیق، از نوع پژوهشهای توسعهای و با بهرهگیری از روش توصیفی تحلیلی و روش تحقیق کتابخانهای، به اثبات فرضیه«برقراری نسبت بین وحدت و کثرت بر پایه وحدت شخصی وجود» پرداخته است. خوانش قرآنیِ نسبت به دست آمده در برقراری ارتباط بین دو جهان مذکور و استخراج مستندات قرآنی آن، وجه عمده تمایز این تحقیق با پژوهشهای همسو میباشد. با کنکاش بر روی این مساله، به دست آمد که آیات زیادی برای اثبات رویکرد عرفانی در ارتباط جهان کثرت با جهان وحدت وجود دارد. با تحلیل عرفانی صورت گرفته بر روی آیات مرتبط، گزاره راهبردی«وجود در واجب متعال منحصر است و عالم ممکنات به منزله تجلیات، ظهورات و شئونات او هستند»، استخراج شد که میتواند مبنای پژوهشهای بعدی پیرامون نظام مسائل عرفان قرآنی باشد.