علمی-پژوهشی
فلسفه
حسین اترک
چکیده
یکی از داستانهای مورد مناقشه در قرآن که مربوط به بحث عصمت انبیاء است، داستان حضرت آدم است. فارغ از مناقشاتی که در مورد واقعی یا نمادین بودن این داستان وجود دارد، ظاهر این آیات دلالت بر نافرمانی حضرت آدم از دستور الهی دارند. دستهای از متکلمان اسلامی که قائل به عصمت مطلق انبیاء هستند، این نافرمانی آدم را گناه ندانسته و درصدد توجیه نافرمانی ...
بیشتر
یکی از داستانهای مورد مناقشه در قرآن که مربوط به بحث عصمت انبیاء است، داستان حضرت آدم است. فارغ از مناقشاتی که در مورد واقعی یا نمادین بودن این داستان وجود دارد، ظاهر این آیات دلالت بر نافرمانی حضرت آدم از دستور الهی دارند. دستهای از متکلمان اسلامی که قائل به عصمت مطلق انبیاء هستند، این نافرمانی آدم را گناه ندانسته و درصدد توجیه نافرمانی او برآمدهاند که مهمترین توجیه ایشان، حمل نهی الهی به کراهتی یا ارشادی بودن و عمل آدم به ترک أولی است. هدف این مقاله بررسی اتقان و استحکام این توجیه است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی ضمن بیان این توجیه و تحلیل استدلال مربوط به آن، به نقد این توجیه پرداخته است. با توجه به مباحث علم اصول در ظهور اَوّلی صیغة نهی در حرمت و خلاف اصل بودن حمل نهی به کراهتی و ارشادی به نظر میرسد گریزی جز مولوی دانستن دستور الهی به آدم نیست. علاوه بر اینکه الفاظی چون عصیان، غوایت و ظلم که در قرآن دربارة عمل آدم بکار رفته ظهور اوّلی در ارتکاب معصیت و نهی مولوی است. از سوی دیگر، بر فرض پذیرش توجیه ترک أولی در خصوص نافرمانی آدم، به نظر میرسد این توجیه همچنان با نظریة عصمت مطلق انبیاء در کلام شیعه ناسازگار است؛ چرا که پذیرش ترک أولی بودن عمل آدم به معنای پذیرش ارتکاب خطا توسط او و تحت وسوسة شیطان قرار گرفتن اوست که دلایل عصمت در کلام شیعه مخالف با هر دو است. نتیجه اینکه توجیه متکلمان اسلامی دربارة عمل آدم که آن را ترک أولی و ارتکاب نهی ارشادی خدا دانستهاند، قابل قبول نیست.
علمی-پژوهشی
فلسفه
سیده زینب حسینی؛ ابراهیم نوئی؛ محسن جاهد
چکیده
تعیین چرایی تشریع عبادات و نقش آنها در سایر شؤون انسانی مجال برداشتهایی مانند مقصودیت بالذات، شأن سلبی ویا منزلت ایجابی و إعدادی عبادات را فراهم میآورد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این مسأله است که در نگاه صدرالمتألّهین شیرازی عبادات در پیدایش، تکامل یا ظهور احوال و معارف انسان از چه منزلتی برخوردارند؟ هدف این تحقیق نیز کشف کارکردهای ...
بیشتر
تعیین چرایی تشریع عبادات و نقش آنها در سایر شؤون انسانی مجال برداشتهایی مانند مقصودیت بالذات، شأن سلبی ویا منزلت ایجابی و إعدادی عبادات را فراهم میآورد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این مسأله است که در نگاه صدرالمتألّهین شیرازی عبادات در پیدایش، تکامل یا ظهور احوال و معارف انسان از چه منزلتی برخوردارند؟ هدف این تحقیق نیز کشف کارکردهای عبادات در این فرآیند است که با روش توصیفی- تحلیلی دنبال میشود. صدرا احکام را تابع ملاکات نفسالأمری میداند و مقصود از تشریع أحکام را رساندن نفعی عام و مصلحتی کلی به انسانها میشمارد. براساس یافتههای این پژوهش در تبیین رابطهی میان اعمال، احوال و معارف باید وجود ملاکات واقعی برای عبادات را پذیرفت و بر تعامل میان شؤون انسانی و فرآیند دو قوس صعودی و نزولیِ سیر اختیاری انسان متمرکز شد. از نظر صدرا مقامات سهگانه مزبور رابطهی طرفینی و چند جانبه دارند و کشف این رابطه از طریق شناخت حرکت تعاملی بین نفس و بدن و تبیین واقعیت جمعی و تشکیکی انسان میسّر است. توجه به رابطه تعاملی و تعاکس إیجابی- إعدادی میان نفس و بدن و تنازل و تصاعد یافتن مواطن هیأت آن دو، نشان میدهد أعمال در قوس صعود شأن عدمی، إعدادی و مقدمهای و در قوس نزول شأن وجودی و ثمری و ظهوری دارند.
علمی-پژوهشی
فلسفه
رضا اسکندری؛ روح الله سوری
چکیده
مسئله پژوهش پیشرو کالبد شکافی و بازشناسی دوگونه تبیین از وحدت نفهته در تشکیک وجود بوده و در صدد نقد برداشت سنخی از آنف در مسئله تشکیک است؛ مصباحیزدی طبق تبیین سنخی از وحدت، تحقق خارجی برای او نمیبیند و وحدت را به وجودی بالقوه و بدون مابازاء خارجی، تقلیل میدهد؛ بهگونهای که تنها در ذهن مستقر بوده و صدق حقیقیای بر خارج ندارد. ...
بیشتر
مسئله پژوهش پیشرو کالبد شکافی و بازشناسی دوگونه تبیین از وحدت نفهته در تشکیک وجود بوده و در صدد نقد برداشت سنخی از آنف در مسئله تشکیک است؛ مصباحیزدی طبق تبیین سنخی از وحدت، تحقق خارجی برای او نمیبیند و وحدت را به وجودی بالقوه و بدون مابازاء خارجی، تقلیل میدهد؛ بهگونهای که تنها در ذهن مستقر بوده و صدق حقیقیای بر خارج ندارد. اما آقاعلی مدرس به وحدت سریانی گرایش دارد و درنتیجه تحقق بالفعل وحدت، در خارج را میپذیرد. هستی از نگاه او فعل خداوند است که با وحدت سِعی و بهگونه تشکیکی سریان مییابد. بنابراین کثرات در متن همین وجود منبسط پدید میآیند و درون همان میآرمند. پژوهش پیشرو با روش تحلیلی- انتقادی نخست به تبیین ایندو دیدگاه پرداخته و سپس وحدت سنخی را برپایه وحدت سریانی نقد میکند. یافتههای اصلی این پژوهش عبارتند از: 1. وحدت مفهوم وجود، به وحدت خارجی آن میانجامد که تنها بهگونه سریانی تصورپذیر است. 2. اصرار بر وحدت سنخی، به تباین وجودها خواهد انجامید. 3. وحدت سنخی، ویژه ماهیتهاست و نمیتواند وصف ذاتی وجود باشد. 4. وحدت سنخی، به تجافی در عالم میانجامد که با نگاه میانیاندیشیِ حکمت متعالیه سازگار نیست. 5. وحدت سنخی، امکان جریان در تمایز تشکیکی را نداشته و انگارهای خودمتناقض است. 6. وحدت سنخی با اصالت وجود سازگاری ندارد. در نتیجه، به نظر میآید نمیتوان زیر بار معنای سنخی از وحدت رفته و تشکیک در وجود را وحدت سنخی معنا کنیم.
علمی-پژوهشی
فلسفه
مائده رحمانی؛ حسین اردلانی
چکیده
تطور مفهوم محاکات از فلسفه یونان تا فارابی و نسبت محاکات با هنر در اندیشه فارابی مسأله اصلی مقاله پیش رو است. مفهوم میمِسیس در فلسفه یونان نقشی کلیدی در تبیین افکار افلاطون و ارسطو پیرامون مباحث هنری داشته است. همین نقش کلیدی را میتوان در فلسفه هنر فارابی پی گرفت. چرا که میمِسیس با ورود به مباحث فلسفه اسلامی به محاکات ترجمه شد و ذیل ...
بیشتر
تطور مفهوم محاکات از فلسفه یونان تا فارابی و نسبت محاکات با هنر در اندیشه فارابی مسأله اصلی مقاله پیش رو است. مفهوم میمِسیس در فلسفه یونان نقشی کلیدی در تبیین افکار افلاطون و ارسطو پیرامون مباحث هنری داشته است. همین نقش کلیدی را میتوان در فلسفه هنر فارابی پی گرفت. چرا که میمِسیس با ورود به مباحث فلسفه اسلامی به محاکات ترجمه شد و ذیل همین عنوان نقشی قابل توجه در تبیین نحوه شکلگیری آثار هنری و تأثیرات آن ایفا نمود. مسأله این است که مفهوم محاکات در فلسفه فارابی چگونه نسبت به میمِسیس در فلسفه یونان تطور یافت و چه تفاوتی در تبیین فارابی نسبت به آثار هنری ایجاد کرد؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی-تحلیلی است: پرسش اصلی را به متون فارابی ارائه کردیم و در جستجوی پاسخ آن از لابلای سطور وی برآمدیم و تفسیرهای مرتبطی را که در این راستا به ذهن می رسید ارایه نمودیم. پس از بررسی مساله حول متون فارابی این نتیجه حاصل شد که تبیین فارابی از محاکات واجد مختصاتی جدید و منحصر به فلسفه اوست. این مختصات و ویژگیهای جدید مشخصاً در مفهوم محاکات از معقول خودنمایی میکند. به دیگر سخن در فلسفه فارابی، علاوه بر محاکات از محسوسات و مخیلات، محاکات از معقولات نیز به میان آمده است که در ارتقای سطح آثار هنری مدینه فاضله تأثیر عمیقی به دنبال دارد.
علمی-پژوهشی
فلسفه
اسدالله فلاحی
چکیده
در مقالة دیگری نشان دادهام که ابنسینا گزارههای حملی را «متفاوت» و «نااینهمان» اما «همارز» با گزارههای شرطی میداند. مسئلة این مقاله آن است که منطقدانان مسلمان پس از ابنسینا دربارۀ اینکه گزارههای حملی و شرطی «اینهمان» هستند یا صرفا «همارز»، چه نظراتی دادهاند. با بررسی آثار بسیاری از ...
بیشتر
در مقالة دیگری نشان دادهام که ابنسینا گزارههای حملی را «متفاوت» و «نااینهمان» اما «همارز» با گزارههای شرطی میداند. مسئلة این مقاله آن است که منطقدانان مسلمان پس از ابنسینا دربارۀ اینکه گزارههای حملی و شرطی «اینهمان» هستند یا صرفا «همارز»، چه نظراتی دادهاند. با بررسی آثار بسیاری از منطقدانان پیرو ابنسینا، این نتایج به دست آمد: (1) سهروردی، فخر رازی، خواجه نصیر و قطب الدین رازی بر خلاف نظر ابنسینا به «اینهمانی» حملی و شرطی گرویدند؛ (2) خونجی، سمرقندی، میرداماد و ملاصدرا با رد نظریة «اینهمانی» از نظریة «همارزی» ابنسینا دفاع کردند؛ (3) در کنار این مباحث منطقی، ادیبانی مانند سکاکی، و به پیروی از اوتفتازانی، تقریر جدیدی از نظریة «اینهمانی» میان حملی و شرطی ارائه کردند و مقدم شرطی را بخشی از محمولِ تالی و قیدی از قیود آن دانستند.
علمی-پژوهشی
فلسفه
زهرا صادقی منش؛ سید محمد کاظم علوی؛ محمدکاظم علمی سولا
چکیده
مرجعیت معرفتی یا اعتماد و رجوع به دیگری/دیگران در کسب معرفت، از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بودهاست. اما در دوره مدرن با محوریت خودآیینی در عقلانیت، به مسئله چالشبرانگیزی تبدیل گشت و مورد نقد قرار گرفت؛ لیندا زگزبسکی فیلسوف فضیلتاندیش معاصر، از کسانیست که به کاوش در این حوزه و بررسی نسبت آن با عقلانیت وخودآیینی میپردازد. کوشش ...
بیشتر
مرجعیت معرفتی یا اعتماد و رجوع به دیگری/دیگران در کسب معرفت، از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بودهاست. اما در دوره مدرن با محوریت خودآیینی در عقلانیت، به مسئله چالشبرانگیزی تبدیل گشت و مورد نقد قرار گرفت؛ لیندا زگزبسکی فیلسوف فضیلتاندیش معاصر، از کسانیست که به کاوش در این حوزه و بررسی نسبت آن با عقلانیت وخودآیینی میپردازد. کوشش او در تدقیق مفهوم خودآیینی و سپس توجیه نسبت آن با مرجعیت معرفتی از اهمیتی والا در سیر معرفتشناسی برخوردار است. از سوی دیگر در تأملات حکیم سهروردی موسس حکمت اشراق، عناصری مشترک با اندیشههای زگزبسکی مییابیم که در رویکرد کلی میتواند روشنگر وجوهی از عقلانیت در پذیرش مرجعیت معرفتی و ایجاد چشماندازی سودمند در کسب معرفت باشد. نتایجی که از این پژوهش بهدست میآید، نشان میدهد مولفههای «دروننگری خودآگاهانه»، «حجیت اعتماد معرفتی» و «الگوی معرفتی» از ارکان مرجعیت معرفتی نزد زگزبسکی است و با مولفههای «معرفت نفس»، «اعتماد معرفتی برای احیای حکمت ازلی» و «الگوی حکیم متالّه» در تأملات سهروردی همخوانی دارد. رابطه معرفت وعقلانیت در این دو رویکرد، حقیقتجویی را در فرایندی حاصل از فضیلت، خودآگاهی و حکمت قرار میدهد، این امر به تکامل باورهای وحدتساز در فرهنگهای متفاوت کمک میکند.
علمی-پژوهشی
فلسفه
مرتضی متولی؛ مهدی عظیمی
چکیده
یکی از نظریههای ادراک حسّی نگرهی ظهور است که بر اساس آن به هنگام ادراک حسّیْ اشیاء خارجی برای ما ظهور مییابند. اما همچون دیگر نظریههای واقعگروی مستقیم نگرهی ظهور نیز با چالشهای متعدّدی روبروست، که مهمترینشان چالش خطا و توهّم حسّی و چالش تأخیر زمانیاند. آلستون، که از برجستهترین مدافعان متأخر نگرهی ظهور است، تااندازهای ...
بیشتر
یکی از نظریههای ادراک حسّی نگرهی ظهور است که بر اساس آن به هنگام ادراک حسّیْ اشیاء خارجی برای ما ظهور مییابند. اما همچون دیگر نظریههای واقعگروی مستقیم نگرهی ظهور نیز با چالشهای متعدّدی روبروست، که مهمترینشان چالش خطا و توهّم حسّی و چالش تأخیر زمانیاند. آلستون، که از برجستهترین مدافعان متأخر نگرهی ظهور است، تااندازهای چالش نخست را مهار میکند. در این مقاله، با تحلیل فلسفی، از جمله تحلیل زبانی، نشان میدهیم که میتوان همچنان تقریر بهتری از این دیدگاه پیش کشید. در این مقاله با الهام از مینو [=ایده]های وجود رابط و رابطی و دو گونهی وجود رابط دو گونه ظهور به میان آورده میشود. افزون بر این، نشان داده میشود که درست همانگونه که در ظهور عوامل ذهنی فاعل دخیلاند، تمامیت محیط_شامل خودِ شیء، آب/هوا/غیر اینها، نور با درجات و رنگهای مختلفاش، و منظر و زاویهی دید_میتواند ظهورهای گوناگونِ عینی را رقم زند. به این ترتیب، هم دو چالش پیشگفته بسیار قدرتمندتر تبیین خواهند شد هم معرفتزایی حواسّ.
علمی-پژوهشی
عرفان اسلامی
سید علی علم الهدا؛ اکرم عسکرزاده مزرعه
چکیده
در فلسفه اسلامی نگاه مشخصی به مؤلفه های هویتی جنسیت زنانه نشده است و اصولاً بحث از ماهیت زن (در تقابل با مرد) مسأله دوره مدرن است. امروز مواجهه جامعه ایران با هویت زنانه و مسائل آن ایجاب می نماید با قرائتی جدید از سنّت اسلامی به طرح پاسخ برای مؤلفه های زنوارگی پرداخته شود. و مسأله مقاله کنونی آنستکه عناصر جنسیت زنانه را از مکنون سنت عرفانی ...
بیشتر
در فلسفه اسلامی نگاه مشخصی به مؤلفه های هویتی جنسیت زنانه نشده است و اصولاً بحث از ماهیت زن (در تقابل با مرد) مسأله دوره مدرن است. امروز مواجهه جامعه ایران با هویت زنانه و مسائل آن ایجاب می نماید با قرائتی جدید از سنّت اسلامی به طرح پاسخ برای مؤلفه های زنوارگی پرداخته شود. و مسأله مقاله کنونی آنستکه عناصر جنسیت زنانه را از مکنون سنت عرفانی ابن عربی توضیح دهد. روش در این مقاله طبیعتاً به عنوان یک تأمل کاملاً نظری توصیفی – تحلیلی است که سعی می کند در یک سه گانه وجودشناختی و معرفت شناختی و عمل شناختی مؤلفه های جنسیت زنانه را در اندیشه ابن عربی بازیابی نماید. عنصر وجودشناختی زنانه خلقت است و زن نماد خالقیت و ایجاد تکثر است زیرا واحدیت و رحیمیت و مرتبۀ نفس به عنوان سه مرتبه از تجلی ذات الوهی که منشأ کثرت می شوند مراتبی زنانه هستند. به لحاظ معرفت شناختی نیز چون خیال در مقابل عقل امری زنانه است که با استفاده از سه فرایند وحی و الهام و رویای صادقه به معرفت تشبیهی خداوند (حکمت) نائل می شود، پس زن نماد حکمت است و چون حکمت از نگاه ابن عربی عهده دار حلِّ مشکلات و بحران هاست و صرف تأمل نظری نمی باشد، پس جنبه عمل شناختی زن نیز هدایتگری و حل بحران های فردی و اجتماعی می شود. پس نتیجه این تحقیق آنستکه هویت زنانه به لحاظ وجودشناختی منشأ کثرت و به لحاظ معرفت شناختی واجد حکمت و به لحاظ عمل شناختی عهده دار هدایت (تربیت) می باشد و این موارد در تقابل با مؤلفه های هویت مردانه است که به لحاظ وجودشناختی منشأ جامعیت و به لحاظ معرفت شناختی واجد علم تنزیهی (قوه عاقله) و به لحاظ عمل شناختی انسجام بخش و تنظیم کننده می باشد.
علمی-پژوهشی
فلسفه
فاطمه سلیمانی دره باغی
چکیده
یکی از عوامل مؤثر در صدور عمل انسانی «خلق» است. از منظر فیلسوفان اسلامی خلق، ملکهای نفسانی است که موجب میشود از انسان رفتارهایی به سهولت و بدون تأمل و درنگ صادر شود. اساس و پایه انواع خلقیات وضعیت استیلاء یا انقیاد عقل عملی نسبت به دیگر قوای ادراکی و تحریکی نفس حیوانی است. مسئله اصلی پژوهش: از نگاه ملاصدرا جایگاه وجود شناسی ...
بیشتر
یکی از عوامل مؤثر در صدور عمل انسانی «خلق» است. از منظر فیلسوفان اسلامی خلق، ملکهای نفسانی است که موجب میشود از انسان رفتارهایی به سهولت و بدون تأمل و درنگ صادر شود. اساس و پایه انواع خلقیات وضعیت استیلاء یا انقیاد عقل عملی نسبت به دیگر قوای ادراکی و تحریکی نفس حیوانی است. مسئله اصلی پژوهش: از نگاه ملاصدرا جایگاه وجود شناسی خُلق در صدور عمل انسانی چیست؟روش پژوهش: توصیفی-تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای بر روی آثار ملاصدرا.نتیجه گیری نهایی: در نظر صدرا اگر نفس انسانی در جهت گیری های خود، در طول یک دورهای از زمان، یک جهت خاص را انتخاب کند، یعنی به شکل خاصی بیاندیشد و در همان راستا شوق پیدا کرده و اراده کند، این آثار و حالات موقت مستحکم شده و به ملکه تبدیل می شود. در چنین وضعیتی نفس، صورت جوهری جدیدی پیدا می کند که این صورت نفسانی جدید با قوای ادراکی و تحریکی قوی تر، منشأ اعمالی از جنس خود خواهد شد و این اعمال را بدون تامل و عملیات فکری به سرعت انجام می دهد. بدین ترتیب هویت و شخصیت انسان ها در قالب خلق و خو هایی در طول زندگی دنیوی توسط اعمال ایشان شکل می گیرد که منشاء شکل گیری حیات اخروی آنها نیز خواهد بود.