675648c2785e9a3
حکمت معاصر
دوره و شماره: دوره 8، شماره 3، آذر 1396 
علمی-پژوهشی

جاودانگی روح از منظر افلوطین و سهروردی

صفحه 1-19

https://doi.org/10.30465/cw.2017.2976

بتول احمدی؛ فروزان راسخی

چکیده جاودانگی اصل مسلم نظام فلسفی‌ افلوطین و سهروردی است که رابطه مستقیمی با چیستی و هویت انسان دارد. افلوطین و سهروردی سرشت انسان را نفس می‌دانند؛ بنابراین دوگانه‌انگار محسوب می‌شوند؛ اما برداشت متفاوتی از دوگانه‌انگاری ارائه داده‌اند. دوگانه‌انگاری نزد افلوطین با ترکیب دوگانه‌ای همراه است. در ترکیب اول ماده و صورت و در ترکیب دوم بدن و روح با هم هویت یگانه‌ای از انسان بدست می‌دهند. در ترکیب دوم روح صورت بدنی حاصل از ترکیب اول را بازآفرینی می‌کند و حیات دوباره‌ای بدان می‌بخشد. در این معنا از دوگانه‌انگار، روح نقش علت را برای بدن دارد و ازاین‌رو، آن را به نحوی با خود هم‌سنخ می‌کند. اما نزد سهروردی رابطه علّی و معلولی میان نفس و بدن مطرح نیست؛ نور اسفهبد به مزاج معتدل اعطاء می‌شود. از سوی دیگر سهروردی قائل به روج حیوانی است که تضاد آن کمتر از تضاد عنصر طبیعی است و  با نفس همسنخ‌تر است.

علمی-پژوهشی

امکان معرفت عقلی به خداوند متعال از منظر حکیم سبزواری

صفحه 21-38

https://doi.org/10.30465/cw.2017.2825

محمدهادی توکلی؛ اعظم قاسمی

چکیده به‌طور معمول در آثار فلسفی مسلمین، معرفت‌پذیری خداوند به‌صورت مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است بلکه در بیشتر موارد به‌عنوان یک اصل موضوع تلقی گشته است. حکیم سبزواری علی‌رغم رویکرد منتقدانه‌ای که در نسبت با اندیشه‌های تعطیل‌گرایانه اتخاذ نموده، عقل را بدون مدد الهی عاجز از معرفت خداوند می‌داند و بیان می‌کند آنچه که خداوند را از طریق براهین می‌شناسد، عقلی است که به نور خداوند تقویت گشته است و در عین حال عقل از نیل به کنه ذات خداوند ناتوان است، بدان‌جهت که علم حصولی اکتناهی منوط به حصول تام ماهیت معلوم برای عالم است و خداوند به سبب تنزه از ماهیت از دسترسی عقول مبرا می‌باشد. حکیم سبزواری در تبیین نظریه خویش علاوه بر اقامه استدلال، به روایات صادره از ناحیه عصمت و نیز بیانات اهل معرفت استشهاد نموده است.

علمی-پژوهشی

استعارۀ موجود حقیقی به‌مثابه امر ثابت نزد ابن‌سینا و ملاصدرا

صفحه 39-67

https://doi.org/10.30465/cw.2017.2826

وحید خادم‌زاده

چکیده براساس نظریۀ شناختی استعاره، فهم مفاهیم انتزاعیازطریق استعاره‌های مفهومی میسر می‌شود، به‌گونه‌ای‌کهایناستعاره­هابخشیازفرایندشناختمحسوب می‌شوندوباحذفآن‌ها بخشی از معنای مفاهیمنیزازدست می‌رود. استعارۀ موجود حقیقیبه‌مثابۀ امر ثابت رافلاسفۀیونانی و مسلمان همانند پارمینیدس، افلاطون، ارسطو، ابن‌سینا، و ملاصدرا به‌طورگستردهبه‌کاربرده‌اند. هرکدام از این فلاسفه از موجود حقیقیتعبیر خاص خود را آورده‌اند، اما در تمام این موارد یکی از مهم‌ترین صفاتی که برایتوصیفموجودحقیقی به‌کار رفتهاست ثبات و عدم تغییر است. در آثار فلاسفۀ مسلمان، واژگان حقیقت، تقرر، و قوام ازحیثلغویبه‌معنایثبوت‌اند. این واژگان در چهارچوب استعاره برایمفهوم‌سازی موجود حقیقی به‌کار رفته‌اند. در فلسفۀ سینوی، هرکدام از وجود و ماهیتبه‌صورت مستقل به ثبوت، حقیقت، تقرر، و قوام متصف شده‌اند،درحالی‌که در فلسفۀصدرایی تنها وجود استحقاق اتصاف به این صفات را دارد.

علمی-پژوهشی

شریعتی و خودآگاهی

صفحه 69-75

https://doi.org/10.30465/cw.2018.3148

مزدک رجبی

چکیده فکر شریعتی مهم‌ترین چالش ما ایرانی‌ها با جهان معاصر در تحقق خودآگاهی را آشکار می‌کند. وی، در برخی سخن‌رانی‌ها و آثارش مانند «بازگشت به خویشتن»، «انسان بی‌خود» و «خودآگاهی و استحمار»، نشان داده است که اهمیت این مسئله را درک کرده است. در کتاب «انسان بی‌خود»، راه‌حل ازخودبیگانگی را خودآگاهی می‌داند و، در کتاب «بازگشت به خویشتن»، مهم‌ترین مسئلة وجودی ما را تحقق خودآگاهی از راه بازگشت به خویشتنِ راستین خویش می‌بیند. مقالة پیش رو تلاشی است برای درک خودآگاهی مورد نظر وی از راه کشف جایگاه آن در تاریخ فکری معاصر ما که همة ادوارش را می‌توان تلاشی برای تحقق این خودآگاهی فهمید.

علمی-پژوهشی

ابعاد هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی مفهوم قرآنی «تبدل زمین» از منظر صدرالمتألهین

صفحه 77-90

https://doi.org/10.30465/cw.2017.2828

عباس جوارشکیان؛ علی غفارپور؛ علیرضا کهنسال

چکیده صدرالمتألهین از دو منظر هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی به تفسیر و تبیین فلسفی مفهوم قرآنی تبدل زمین و آسمان پرداخته است. در تفسیر او از آیه 48 سوره مبارکه ابراهیم (ع) به مساله تبدل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر از زوایای گوناگونی نگریسته شده است. در برخی از عبارات او حرکت جوهری علت و منشاء تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر معرفی شده است و در برخی دیگر تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر بر مبنای رجوع و بازگشت همه موجودات به اصل خود بعد از زوال و نابودی صورت طبیعی و وجود عنصری آن‌ها تفسیر و تبیین شده است. اضافه بر این دو، در تبیین و تفسیری متفاوت، تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمانی دیگر به معنی تبدیل آن‌ها در چشم انسان کامل از طریق ظهور ملکوت و مثال زمین و آسمان در عالم وسیع خیال معرفی شده است.

علمی-پژوهشی

بررسی و نقد دیدگاه دکتر نصر در باب معماری اسلامی و ویژگی‌های آن

صفحه 91-110

https://doi.org/10.30465/cw.2017.2878

امیرحسین فرشچیان؛ مرتضی شجاری

چکیده سنت آن طریقی است که شاکله‌بخش امور زندگی می‌گردد و زمانی که جایگزینی غیرخودی بیابد باید نام غیرخودی نیز برآن نهاد. معماری مهم‌ترین جنبه‌ای است که خودی بودن آن اَهم بر تمامی موضوعات زندگی بشر است. رابطه‌ای که سنت با معماری‌اسلامی دارد همچون رابطه علت و معلول است که بدون حضور سنت دیگر نام نیز تشخص حضور ندارد. در این نوشتار نگارنده با دیدی بی‌طرفانه براساس نظرات دکتر نصر به عنوان متفکری در عصر حاضر که تمامی نگاه خود را معطوف به این امور نهاده است، تلاش دارد معنای اساسی سنت را در باب ویژگی شناسی و تعریف اساسی معماری‌اسلامی براساس روشی تحلیلی-استنباطی به‌دست آورد. معماری اسلامی امری فراموش شده در بین بناهای موزه‌ای نیست، امری است که در هر زمان انجام شدنی می‌باشد اما با همراهی ویژگی‌ها و الحاقاتی که اساس آن را به همراه دارند.

علمی-پژوهشی

جایگاه هستی‌شناختی و نفس‌شناختی خیال در حکمت متعالیه

صفحه 111-129

https://doi.org/10.30465/cw.2018.2977

اعظم مردیها؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی

چکیده چکیده
خیال و ادراک خیالی دارای جایگاهی ویژه در حکمت متعالیه است. این مسأله در حکمت سینوی و اشراقی نیز مطرح بوده، لیکن ملاصدرا دیدگاهی نو و ویژه نسبت به آن دارد. وی بر اساس مبانی خود، یعنی اصالت وجود و مساوقت آن با اوصافش از جمله علم، طرح نظریاتی بدیع در مورد ماهیت معرفت، ماهیت قوای ادراکی و ارتباط آن­ها با نفس، استکمال جوهری نفس، تناظر مراتب هستی با مراتب وجود انسان و پذیرش عالم مثال سهروردی، به عنوان عالمی واسطه که قرابت وجودی با هردو عالم ماده و عقل دارد، تفسیری نو از قوه خیال و صور خیالی ارائه می­کند. ملاصدرا بر اساس این دیدگاه نو امور متعددی را که همگی مرتبط با نفس انسان هستند تفسیر می­کند. مهم­ترین این امور معاد جسمانی و ثواب و عقاب اخروی است.

علمی-پژوهشی

مقوله‌بندی «فره‌ایزدی» و تکامل آن تحت تأثیر قرآن

صفحه 131-169

https://doi.org/10.30465/cw.2018.3111

غلامرضا معروف؛ ایرج داداشی

چکیده «فر»/ «فرّه»/ «خره»/ «خوره»/ «خورنه»، مفهومی اساطیری و رمزآمیز در فرهنگ ایرانی است که در دوره اسلامی، متأثِّر از مفاهیم قرآن، دگردیسی می‌یابد و در اندیشه شیخ اشراق به تکامل می‌رسد. اوستا، اصیل‌ترین منبع نوشتاریِ پیش از اسلام و شاهنامه مهم‌ترین کتاب پس از اسلام است که مفهوم «فر» را تبیین نموده، باوجود پژوهش‌های بسیار درباره «فر»، تاکنون مفاهیم، گونه‌ها، ویژگی‌ها و پیکره‌گردانی‌های آن در یک رده‌بندی علمی تبیین نشده است. این پژوهش می‌کوشد در خلال یک رده‌بندی علمی دریابد «فره‌ایزدی» در دوره اسلامی، تحت تأثیر مفاهیم قرآن از کدام نام‌های خداوند بیشتر اثر پذیرفته است؟ بنابراین یافته‌های تاریخی درباره «فر» را به روش کیفی، رده‌بندی و تفسیر ادبی ـ تاریخی می‌کند؛ و برای اثبات تناظر این مفهوم به آیات قرآن استشهاد می‌کند. برای درک مفاهیم «فر» ابتدا به اصطلاحات همسنگ آن توجه شده؛ در میان واژگان ملازم «فر»، اصطلاحات «اورنگ»، «اورند»، «بُرز» بیشتر جنبه اساطیری دارند و «وَرج»، «بَغ» و «وخش» علاوه بر بنیاد اساطیری قابل انطباق با حکمت اسلامی نیز هستند. گونه‌های «فر» عبارت‌اند از: «فرایرانی»، «فرپهلوانی»، «فرکیانی»، «فر زرتشت» و «فر موبدی». ویژگی‌های فر نشان می‌دهند: «فر» موهبتی خدایی، گسترده و همه‌گیر، برخوردار از صورت‌های مختلف، قابل افزایش و کاهش، قابل گسست و گم‌شدن، قابل ترکیب با دیگر «فر»ها، رازآمیز و اعجازآفرین، یاری‌رسان، ستایش‌برانگیز، ضدپلیدی، دارای درخشش، عامل مشروعیت حکومت، محافظ افراد و قابل انتقال است. «فره‌ایزدی» در پیکره‌گردانی‌های اساطیری خود می‌تواند به شکل نیرو، موجود زنده یا اشیا تغییر شکل دهد؛ در قالب نیرو و استعداد به شکل «زیبایی»، «خرد» و «قدرت» جلوه‌گر شود. در چهره موجودات زنده اعم از زن و فرزند، حیوان و گیاه پدیدار می‌شود و می‌تواند به‌مثابه عنصری نمادین در قالب اشیا پدیدار شود. در دوره اسلامی، «اسماءالحسنی» به‌ویژه «فضل الهی»، «رحمت عام و خاص»، «وسعت علم الهی» و «نور» در کنار مفهوم «سکینه» که برآمده از قرآن هستند، با حذف ویژگی‌های ناشی از نظام طبقاتی عصر ساسانی، یعنی ستایش فرهمندان، انتقال‌پذیری موروثی فر و درخشش محسوس شاهانه آن، این مفهوم را استحاله کرده و به کمال رساندند.

علمی-پژوهشی

تحلیل چیستی و حقیقت بدن مثالی و نقش آن در تبیین رابطه نفس و بدن در فلسفه ملاصدرا

صفحه 171-188

https://doi.org/10.30465/cw.2018.3053

حسین زمانیها؛ طاهره یاوری

چکیده  
از نظر ملاصدرا انسان گذشته از این بدن طبیعی که به منزله محمل و بستری برای حدوث و تکامل نفس است واجد بدن دیگری است که معلول نفس و متأخر از آن است. وی از این بدن که از لوازم نفس ناطقه انسانی در مرتبه تجرد مثالی آن است به بدن مثالی یا برزخی یاد می­کند. بدن مثالی ذاتاً مدرک و حیّ است و برخلاف بدن طبیعیبا مرگ از نفس جدا نمی شود.از نظر ملاصدرا همین بدن مثالی است که اولا و بالذات متعلق تصرف و تدبیر نفس قرار می­گیرد و نفس به واسطه این بدن مثالی در بدن طبیعی و عنصری تصرف می­نماید. وی برای تبیین رابطه نفس و بدن از دو واسطه استفاده می­کند که یکی از آنها روح بخاری و دیگری بدن مثالی است. از این دو روح بخاری نزدیک تر به بدن و بدن مثالی نزدیک تر به نفس است. بدن مثالی برای تصرف در بدن عنصری و طبیعی ابتدا در بخش لطیف تر آن که همان روح بخاری است تصرف نموده و چون روح بخاری به منزله حامل قوای نفس در تمام اندام جسمانی سریان دارد به واسطه آن حرکت خاصی را در بدن عنصری ایحاد می­نماید.