علمی-پژوهشی
حسین اترک
چکیده
این مقاله در زمینة کلام اسلامی به بررسی دلالت آیة «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء /59) بر عصمت انبیاء میپردازد. این آیه یکی از مهمترین آیات قرآنی است که از آن برای اثبات عصمت انبیاء، به ویژه نبی مکرم اسلام، و صاحبان امر استفاده شده است. استدلال به این صورت است که چون خداوند بهطور ...
بیشتر
این مقاله در زمینة کلام اسلامی به بررسی دلالت آیة «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء /59) بر عصمت انبیاء میپردازد. این آیه یکی از مهمترین آیات قرآنی است که از آن برای اثبات عصمت انبیاء، به ویژه نبی مکرم اسلام، و صاحبان امر استفاده شده است. استدلال به این صورت است که چون خداوند بهطور مطلق دستور به اطاعت از رسول خود داده است، این دلالت بر عصمت او از خطا و گناه میکند؛ چرا که اگر رسول معصوم نباشد، ممکن است در دستورات خود به مردم دچار عصیان یا خطا شود؛ در نتیجه، دستور مطلق خدا به اطاعت از او، منجر به تبعیت مردم از رسول در عصیان و خطایش خواهد شد و این خلاف غرض خداوند از ارسال رسول است. به نظر نویسنده، این استدلال مخدوش است و استفاده از اطلاق آیه برای اثبات عصمت بر اساس مباحث علم اصول و شرایط اخذ به اطلاق یک کلام درست نیست. آیه در مقام بیان عصمت یا عدم عصمت انبیاء نیست؛ بلکه صرفاً در مقام بیان اصل حکم ضرورت اطاعت از رسول و صاحبان امر توسط مردم است. علاوه بر اینکه قرائن عقلی و نقلی متعددی وجود دارند که آیه را از ظاهر مطلق آن منصرف و ضرورت اطاعت را مقید به عدم مخالفت دستورات رسول و صاحبان امر با کتاب و حکم خدا میسازند.
علمی-پژوهشی
حسن احمدی زاده
چکیده
ارتباط میان خداوند و مخلوقات، هم در عرفان اسلامی و هم در سنت دینی و الهیاتیِ غربی، همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. اساساً عرفا برای تبیین امکان برقراری ارتباط با خداوند و در عین حال، حفظ تعالی او نسبت به مخلوقات، به این بحث توجه جدی داشتهاند. صائن الدین ابن ترکه، از عرفای بنام قرن هشتم و نهم هجری و از شارحان برجستهی عرفانِ ...
بیشتر
ارتباط میان خداوند و مخلوقات، هم در عرفان اسلامی و هم در سنت دینی و الهیاتیِ غربی، همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. اساساً عرفا برای تبیین امکان برقراری ارتباط با خداوند و در عین حال، حفظ تعالی او نسبت به مخلوقات، به این بحث توجه جدی داشتهاند. صائن الدین ابن ترکه، از عرفای بنام قرن هشتم و نهم هجری و از شارحان برجستهی عرفانِ ابن عربی، با مطرح کردن بحث کیفیت ارتباط خداوند با مخلوقات، در قالب بحث تمایز احاطی، تحلیلهای عرفانی عمیقی ارائه میکند که شبیه آنها را میتوان در آراء اسپینوزا نیز ملاحظه نمود. هر دو، به خداشناسی و تبیین صفات و ویژگیهای خداوند در ارتباط با مخلوقات، توجه جدی داشتهاند. همچنین هم ابن ترکه و هم اسپینوزا، با مطرح کرده اقسام تمایز و تقابل در فلسفه و عرفان، تلاش کردهاند تا نشان دهند که تمایز میان خداوند و مخلوقات، از سنخ تقابل کامل و جدایی مطلق میان دو شیئ نیست، بلکه خداوند با وجود تمایز ذاتی و الوهیت متعالیاش، چنین نیست که هیچ نحوه ارتباطی با موجودات نداشته باشد و ابن ترکه این ارتباط وجودی را در قالب بحث تمایز احاطی مطرح میکند اما اسپینوزا با نسبت دادن برخی صفات مادی و غیر مادی به خداوند، هم تعالی خداوند را حفظ میکند و هم از علت حلولی بودنِ او برای مخلوقات سخن میگوید.
علمی-پژوهشی
هادی وکیلی؛ مهدی براتی فر؛ اسماعیل منصوری لاریجانی
چکیده
«اخلاق عرفانی» عبارت از نوعی اخلاق خواهد بود که بر مبنای ارتباط بیواسطه با حقیقتی غایی/ غیبی، آراستگی به صفاتی خاص مشابه با صفات آن حقیقت را اقتضا میکند. مؤلفههای اخلاق عرفانی عبارتند از ابتنای بر وحی، توجه به مبدأ و معاد، جامعیت، شریعت محوری، تغییر ظاهری ناشی از تحول باطنی و بهرهگیری از تربیت تدریجی. هدف از اخلاق ...
بیشتر
«اخلاق عرفانی» عبارت از نوعی اخلاق خواهد بود که بر مبنای ارتباط بیواسطه با حقیقتی غایی/ غیبی، آراستگی به صفاتی خاص مشابه با صفات آن حقیقت را اقتضا میکند. مؤلفههای اخلاق عرفانی عبارتند از ابتنای بر وحی، توجه به مبدأ و معاد، جامعیت، شریعت محوری، تغییر ظاهری ناشی از تحول باطنی و بهرهگیری از تربیت تدریجی. هدف از اخلاق عرفانی، تخلّق به اخلاق الاهی یعنی تسمّی به اسماء الاهی و اتصاف به صفات الاهی است. تخلق به صفات الاهی به جهت تقسیم آنها به جمالی و جلالی، از دو حیث تشبیهی و تنزیهی امکان پذیر میگردد. از این رو وقتی خدا را در نسبت با دیگر مخلوقات، قیاس ناپذیر بدانیم، میتوانیم او را در رابطه با صفاتی درک کنیم که بر تمایز، تعالی و تفاوت دلالت میکنند.در این راستا، انسانها خدا را به مثابة وجودی عظیم، عزیز، کبیر، قهار، سلطان، غیور و محیط درمییابند. حال اگر بر شباهت بین خدا و مخلوقاتش تاکید شود، خدا همچون موجودی مشبَّه و قریب تلقی میشود و در لباس صفاتی همچون مهربانی، رحمت، زیبایی، عشق، بخشش، گذشت، غفران و نفع ظهور مییابد.
علمی ترویجی
محسن حبیبی؛ فاطمه کریمی مزیدی
چکیده
از مسائل مهم حوزه دینپژوهی در دوران معاصر قابلفهم بودن زبان دین است. افرادی که آن را قابلفهم میدانند، در عرفی و همه فهم، یا رازآلود و نمادین بودن آن اختلافنظر دارند. این مسئله به دلیل توجه ملاصدرا به تفسیر قرآن بهوجهی مورد توجه وی نیز قرار گرفته است. ملاصدرا در هستیشناسی تنها وجود را اصیل میداند: به نظر او تنها وجود از واقعیت ...
بیشتر
از مسائل مهم حوزه دینپژوهی در دوران معاصر قابلفهم بودن زبان دین است. افرادی که آن را قابلفهم میدانند، در عرفی و همه فهم، یا رازآلود و نمادین بودن آن اختلافنظر دارند. این مسئله به دلیل توجه ملاصدرا به تفسیر قرآن بهوجهی مورد توجه وی نیز قرار گرفته است. ملاصدرا در هستیشناسی تنها وجود را اصیل میداند: به نظر او تنها وجود از واقعیت برخوردار است. وی به تشکیکی بودن وجود قائل است: وجود را حقیقتی واحد و دارای شدت و ضعف میداند وبر شأن معرفتبخشی دین تأکید دارد. او بر اساس اصل ذومراتب بودن قرآن، زبان ظاهریترین لایهی قرآن را برای حقایقی که در بطن آن نهفته شده، نماد میداند و برای آیات وروایات، به دلیل رمزآلود بودن، ظاهرو باطن، تفسیر و تأویل قائل است و بر این باور است که هر چیزی علاوه بر ظاهر، دارای باطنی است، به گونهای که ظاهر و باطن دو مرتبه از مراتب آن شیء محسوب میشوند. به نظر او معانی باطنی و ظاهری مغایرت اصولی ندارند، لذا تفسیر مباین با ظاهر قرآن راتفسیر به رأی میشمارد. همچنین مقصد «حقیقت» امر واحدی است که از سه طریق وحی (قرآن) و تحلیلات عقلی (برهان) و تهذیب نفس (عرفان) میتوان به دریافت آن نائل آمد.
علمی-پژوهشی
حبیب الله دانش شهرکی؛ مصطفی ملکشاهی صفت
چکیده
موقعیت آیتالله جوادیآملی در ایران بعد از انقلاب بسیار شبیه به جایگاه فیلون یهودی در اسکندریه قرن اول میلادی میباشد؛ بهنحوی که میتوان و باید ریشهی بسیاری از عقاید کلان هر دو فیلسوف را در شرایط اجتماعیشان جستوجو نمود؛ چراکه نوعِ اندیشهورزی یک شخص نمیتواند بیارتباط با شرایط اجتماعیاش بوده باشد. ...
بیشتر
موقعیت آیتالله جوادیآملی در ایران بعد از انقلاب بسیار شبیه به جایگاه فیلون یهودی در اسکندریه قرن اول میلادی میباشد؛ بهنحوی که میتوان و باید ریشهی بسیاری از عقاید کلان هر دو فیلسوف را در شرایط اجتماعیشان جستوجو نمود؛ چراکه نوعِ اندیشهورزی یک شخص نمیتواند بیارتباط با شرایط اجتماعیاش بوده باشد. اما در این میان، اسکندریه به دلیل سبقت زمانی و چیدمان متنوع فرهنگیاش، خاستگاه نخستین بارقههای تاریخی در پرسش از نسبت دین و فلسفه بوده است؛ و باز در این بین، جایگاه فیلون اسکندرانی بسیار شاخص و مهم بوده است. علاقهی توأمان فیلون به فرهنگ و فلسفهی یونانی از سویی، و انتساب او به سنّت عبرانی و دین یهودی از سوی دیگر، او را بر آن داشت تا درصدد ارائهی طرحی برای تأسیس فلسفهای دینی نماید؛ مؤلفههای طرح فیلونی، هنوز هم مدنظر فلاسفهی دینی است؛ به نحوی که شخصیتی همچون جوادیآملی که فاصلهای دوهزار ساله با فیلون دارد نیز آنها را در طرح تجمیعی خویش به کار گرفته است؛ خلاصهی هر دو طرح این است: همه معارف در گستردهترین معنای کلمه - که به ویژه شامل آموزههای فلسفی میشود - یا مستقیماً برآمده از وحی و تعالیم انبیاء(ع) هستند یا به آن ارجاع مییابند؛ بهنحوی که باید گفت فلاسفهای همچون سقراط، افلاطون و ارسطو، جیرهخواران پیامبران بزرگی مانند ابراهیم(ع) و موسی(ع) میباشند.
علمی-پژوهشی
امیر دل زنده نژاد؛ یداله رستمی
چکیده
وجوه اشتراک فراوانی در تفکر ملاصدرا و نیشیداکیتارو ژاپنی وجود دارد. هر دو نگاهی کل نگر و وحدت انگارانه به هستی دارند و معرفت شناسی و انسان شناسی آنان، خصلتی هستی شناسانه دارد. بنیاد معرفت وشناخت آدمی همان بنیاد جهان است و واقعیت از جنس آگاهی است. هردو به وحدت بین سوژه و ابژه معتقدند. واقعیت در ساحت نفس انسان به ظهور میرسد و آشکار ...
بیشتر
وجوه اشتراک فراوانی در تفکر ملاصدرا و نیشیداکیتارو ژاپنی وجود دارد. هر دو نگاهی کل نگر و وحدت انگارانه به هستی دارند و معرفت شناسی و انسان شناسی آنان، خصلتی هستی شناسانه دارد. بنیاد معرفت وشناخت آدمی همان بنیاد جهان است و واقعیت از جنس آگاهی است. هردو به وحدت بین سوژه و ابژه معتقدند. واقعیت در ساحت نفس انسان به ظهور میرسد و آشکار میشود. در فرایند علم به جهان، نزد این دو فیلسوف ،یک عنصر ماورائی و متعالی تر از نفس دخالت دارد.انسان در ادراک جهان در حالت انفعال نیست بلکه نفس حضوری فعّال در این فرایند دارد. صدق و کذب وصف حالات گزارهای و مفهومی/زبانی است. انسان با عمل ورزی، خویش را میسازد. وجوه اشتراکی هم در مبانی هستی شناختی معرفت در نزد هردو مشاهده میشود مانند بی تعینی و بی صورتی بنیاد نهائی هستی و نحوه ظهور و تجلی این بنیاد در موجودات متعین و کثیر و فعلیت یافته. ما در این تحقیق صرفاَ به وجوه اشتراک این دو متفکر پرداختهایم و بررسی وجوه افتراقات همین مباحث را می توان موضوع پژوهشی دیگر قرار داد.
علمی-پژوهشی
محبوبه رجایی؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی؛ عباس جوارشکیان
چکیده
در بررسی آثار ملاصدرا درباره جوهر و عرض در تفسیر آیات اسما و صفات الهی با دو معنا از جوهر و عرض روبرو هستیم. رابطه این دو معنا مشترک لفظی است. یکی معنای مشهور که طبق آن موجود ممکن به جوهر و عرض تقسیم میشود. در این معنا وجود حق در هیچ یک از این اقسام جای نمیگیرد؛ زیرا در این تقسیم ماهیت مقسم است. ملاصدرا با توجه به همین معنا «لیس بجوهر» ...
بیشتر
در بررسی آثار ملاصدرا درباره جوهر و عرض در تفسیر آیات اسما و صفات الهی با دو معنا از جوهر و عرض روبرو هستیم. رابطه این دو معنا مشترک لفظی است. یکی معنای مشهور که طبق آن موجود ممکن به جوهر و عرض تقسیم میشود. در این معنا وجود حق در هیچ یک از این اقسام جای نمیگیرد؛ زیرا در این تقسیم ماهیت مقسم است. ملاصدرا با توجه به همین معنا «لیس بجوهر» را از صفات سلبی خدا میداند و دلایلی را برای آن اقامه میکند. معنای دیگر با توجه به مبانی خاص ملاصدرا چون اصالت وجود، وحدت شخصی وجود و فقر وجودی است. در این معنا تعریف ملاصدرا از جوهر و عرض متفاوت با تعریف آن دو در فلسفه است و این تفاوت به خاطر تعریف خاص و ویژهای است که برای ماهیت مطرح میکند. وی در تفسیر آیات اسما و صفات الهی، حق را جوهر و اسما و صفات او را عرض میداند. مقسم در این تقسیم ماهیت یا موجود ممکن نیست بلکه اصل وجود است و در این معنا ماهیت ظل وجود و اخس آن است. این مقاله با روش تحلیل مفهومی به توصیف و مقایسه این دو معنا میپردازد.
علمی-پژوهشی
مالک شجاعی جشوقانی
چکیده
این مقاله ضمن اشاره به انواع رویکردها به فلسفه و حکمت اسلامی در عالم معاصر، به بررسی رویکرد متفاوت عبدالجواد فلاطوری می پردازد . فلاطوری بر خلاف خوانش های عمدتا شرق شناسانه از فلسفه اسلامی ،که این سنت را ذیل سنت نوافلاطونی در فلسفه فهم می کنند ، می کوشد تا نقش آفرینی قرآن در فلسفه اسلامی را با توجه به مطالعات تطبیقی و زبانی معاصر تبیین ...
بیشتر
این مقاله ضمن اشاره به انواع رویکردها به فلسفه و حکمت اسلامی در عالم معاصر، به بررسی رویکرد متفاوت عبدالجواد فلاطوری می پردازد . فلاطوری بر خلاف خوانش های عمدتا شرق شناسانه از فلسفه اسلامی ،که این سنت را ذیل سنت نوافلاطونی در فلسفه فهم می کنند ، می کوشد تا نقش آفرینی قرآن در فلسفه اسلامی را با توجه به مطالعات تطبیقی و زبانی معاصر تبیین کند . از سوی دیگر در تقابل با خوانش صدرایی و نوصدرایی معاصر و از قضا همسو با هایدگر ، فلسفی شدن کلام و الاهیات اسلامی را مورد نقادی جدی قرار می دهد. طبق تحلیل فلاطوری ، فلسفه و حکمت اسلامی حاصل برخورد دو جهان بینیِ از اساس متفاوت یعنی جهان بینی حاکم بر فلسفه و علوم یونانی و جهان بینی قرآنی است.آنچه از برخورد این دو جهان بینی به وجود آمد فلسفه ای بود که اگر چه در صورت بیشتر یونانی ولی در محتوا عمدتا قرآنی بود .بنابراین این فلسفه نه یونانی صرف ، نه قرآنی صرف و نه آمیزه و التقاطی از این دو بلکه جریانی مستقل و ویژه بود که از سنتز و برآیند آن دو به وجود آمد.
علمی-پژوهشی
اعظم قاسمی؛ آریا یونسی
چکیده
وصیتنامهای که از فخر الدین رازی باقی مانده است از گذشتههای دور مورد بحث و تفسیر بوده است؛ در وصیتنامه روش قرآنی برتر از کلام فلسفه قرار داده شده است و همین سبب شده است که عالمانی مانند ابن عماد حنبلی و نویسندگان معاصری مانند فتح الله خلیف تصور کنند که این بیان، نشانه توبه متکلم از بحث استدلالی است. همچنین، جملهای از قول ابن ...
بیشتر
وصیتنامهای که از فخر الدین رازی باقی مانده است از گذشتههای دور مورد بحث و تفسیر بوده است؛ در وصیتنامه روش قرآنی برتر از کلام فلسفه قرار داده شده است و همین سبب شده است که عالمانی مانند ابن عماد حنبلی و نویسندگان معاصری مانند فتح الله خلیف تصور کنند که این بیان، نشانه توبه متکلم از بحث استدلالی است. همچنین، جملهای از قول ابن صلاح که فخر از کلام ابراز ندامت کرد، سبب تقویت این دیدگاه شده است. در این نوشته با بررسی این تفاسیر نشان خواهیم داد که با توجه به کلیت وصیتنامه و آنچه که در آن آمده است معنای سخن رازی حاکی از توبه و پشیمانی نیست، بلکه بیان موضعی میانه است میان عقلگرایی افراطی و انکار عقل که این دیدگاه میانه روانه را همیشه داشته است و در آثار دیگرش نیز وجود دارد. همچنین نشان داده شده است که آنچه از ابن صلاح درمورد ندامت فخر از پرداختن به کلام روایت شده است از چند جهت مخدوش است، چون هم مستندی ندارد و راویانی که از ابن صلاح روایت کردهاند فاصلهای چند قرنی با او دارند؛ لذا پذیرفتن صحت آن دشوار است. در نهایت نتیجه گرفته میشود که این روایت افسانهای جعلی است که از جانب عالمان ظاهری مخالف کلام بسط یافته است و با شتابزدگی تفسیرهایی غیرمعتبر به دست دادهاند.
علمی-پژوهشی
علی مطهری
چکیده
«امکان» هم ردیف مفاهیم عامی مانند «وجود و عدم»، «وحدت و کثرت» و «علیت و معلولیت» از جمله مباحث بنیادی و مهم فلسفی است. تبیین صحیح از معانی مختلف امکان و رابطه این معانی با یکدیگر، گرهگشای تصور و تصدیق درست بسیاری از دیگر مسائل مهم فلسفه است. «امکان ذاتی» و «امکان استعدادی» از جمله معانی مهم «امکان» ...
بیشتر
«امکان» هم ردیف مفاهیم عامی مانند «وجود و عدم»، «وحدت و کثرت» و «علیت و معلولیت» از جمله مباحث بنیادی و مهم فلسفی است. تبیین صحیح از معانی مختلف امکان و رابطه این معانی با یکدیگر، گرهگشای تصور و تصدیق درست بسیاری از دیگر مسائل مهم فلسفه است. «امکان ذاتی» و «امکان استعدادی» از جمله معانی مهم «امکان» است که نحوه تبیین ما از آنها، سرنوشت مسائلی همچون «حدوث و قدم»، «قوه و فعل» و «علت و معلول» را دچار تغییرات اساسی میکند. موضوع امکان استعدادی اولین بار توسط شیخ اشراق در مناقشه بر استدلال ابن سینا بر قاعده «کل حادث مسبوق بقوة و مادة تحملها» مطرح شده است. ملاصدرا به تفاوتهای امکان ذاتی و امکان استعدادی پرداخته و حاج ملاهادی سبزواری این تفاوتها را تحت شش مورد بیان کرده است. صدرالمتألهین دست کم در شانزده موضع از آثار خود درباره نسبت «امکان استعدادی» و «امکان ذاتی» اظهار نظر نموده است که جمع بین این اظهارنظرها کار دشواری به نظر میرسد و میتوان گفت این اظهارنظرها دچار اضطراب است. ما در این مقاله به مدد تحقیقات فلسفی استاد مطهری کوشیدهایم ضمن داوری در باب مواضع مختلف ملاصدرا، نسبت تازهای را که در پرتو اصل اصالت وجود بین این دو معنای امکان به دست میآید، تبیین نماییم.
علمی-پژوهشی
زهرا مظاهری؛ سیدمحمدکاظم علوی
چکیده
یکی از مناقشات معاصر در فلسفه اسلامی، مناقشه در اصالت آن است که به امکان آن میپردازد. این مسئله هویتی، در تاریخ فلسفه اسلامی و آینده فلسفه اسلامی تأثیر بسزایی دارد. دراین خصوص به نظر سه تن از متفکران معاصر مصطفی ملکیان، غلامحسین ابراهیمی دینانی و رضا داوریاردکانی پرداخته شده است. ملکیان با تقلیل فلسفه اسلامی به الهیات و کلام، ...
بیشتر
یکی از مناقشات معاصر در فلسفه اسلامی، مناقشه در اصالت آن است که به امکان آن میپردازد. این مسئله هویتی، در تاریخ فلسفه اسلامی و آینده فلسفه اسلامی تأثیر بسزایی دارد. دراین خصوص به نظر سه تن از متفکران معاصر مصطفی ملکیان، غلامحسین ابراهیمی دینانی و رضا داوریاردکانی پرداخته شده است. ملکیان با تقلیل فلسفه اسلامی به الهیات و کلام، منکر اصالت و امکان هر گونه فلسفه دینی از جمله فلسفه اسلامی میباشد. از طرفی، دینانی و داوری نه تنها بر اصالت فلسفه اسلامی و امکان آن تأکید دارند بلکه از تعامل ضروری میان فلسفه و اسلام سخن میگویند. این تحقیق در چهار محور صورت پذیرفته و در قالب این محورها، دیدگاه ایشان مورد مطالعه قرار گرفته است. در تحلیل این دیدگاهها به توافق آنها بر مخالفت با فلسفهدینی و اختلاف آنها در دینی دانستن فلسفهاسلامی اشاره شده و بیان شده که میتوان با در نظر گرفتن روش برهانی و فرآیند استدلالی فلسفه اسلامی به دفاع از امکان فلسفه اسلامی پرداخت. امتناع فلسفه اسلامی ناسازگار با واقعیت تاریخی فلسفه اسلامی دانسته شده و امکان آن نفی نگشته، ولی تداوم و تحقق امکان پیشروی آن تنها در صورتی میسر است که مسائل فلسفی کنونی و آینده نیز در نظر گرفته شود.
علمی ترویجی
مصطفی مومنی
چکیده
افضلالدین محمد بن نامآور خونَجی (م. 646) از منطقدانان قرن هفتم هجری است که تألیفات منطقی ارزشمندی چون کشف الأسرار عن غوامض الأفکار، الموجز فی المنطق، و الجمل فی المنطق را تالیف کرده است. آنچه در این مقاله میآید تصحیح و تحقیق رسالۀ اخیر است. کشف الأسرار، اگر چه مهمترین اثر وی است، ما را از دیگر آثار او بینیاز نمیکند و از اینرو ...
بیشتر
افضلالدین محمد بن نامآور خونَجی (م. 646) از منطقدانان قرن هفتم هجری است که تألیفات منطقی ارزشمندی چون کشف الأسرار عن غوامض الأفکار، الموجز فی المنطق، و الجمل فی المنطق را تالیف کرده است. آنچه در این مقاله میآید تصحیح و تحقیق رسالۀ اخیر است. کشف الأسرار، اگر چه مهمترین اثر وی است، ما را از دیگر آثار او بینیاز نمیکند و از اینرو ارائۀ متن منقّحی از آنها، از جمله الجمل، ضروری است. این رساله در عین اختصار تمام، چکیدهای از کشفالاسرار محسوب میشود و مدتها به عنوان متن درسی تدریس میشده است. در اهمیت این رساله همین بس که شروح متعددی بر آن نگاشته شده است. این رساله حاوی نظرات خاص خونجی در کشفالاسرار نیز میباشد. در این تصحیح، بر اساس چهار نسخۀ خطی و یک نسخه چاپی به روش توأم یا بینابین، سعی شده است که متن منقّحی از این اثر را فراروی محققان این دانش قرار دهد.
معرفی کتاب
اسدالله فلاحی
چکیده
کتاب «منطق خونجی» به نوآوریهای منطقی افضل الدین خونجی (590-646ق.) در کتاب «کشف الاسرار عن غوامض الافکار» میپردازد. از میان همة نوآوریهای ریز و درشت این منطقدان در مباحث تصورات، تصدیقات، قیاسهای حملی و شرطی، کتاب «منطق خونجی» تنها به بخش تصدیقات و قضایای حملی میپردازد و عناوین زیر را با ابزارهای منطق جدید مورد ...
بیشتر
کتاب «منطق خونجی» به نوآوریهای منطقی افضل الدین خونجی (590-646ق.) در کتاب «کشف الاسرار عن غوامض الافکار» میپردازد. از میان همة نوآوریهای ریز و درشت این منطقدان در مباحث تصورات، تصدیقات، قیاسهای حملی و شرطی، کتاب «منطق خونجی» تنها به بخش تصدیقات و قضایای حملی میپردازد و عناوین زیر را با ابزارهای منطق جدید مورد بررسی قرار میدهد: قضایای حقیقیه و خارجیه (شامل پنج فصل)، گزارههای همیشهصادق (شامل پنج فصل)، موجهات (شامل سه فصل)، و عکس مستوی (شامل سه فصل). در این کتاب، آرای ویژة خونجی با آرای پیشینیان مانند ابنسینا و فخر رازی مقایسه شده و وجه نوآورانه بودن آرای خونجی تعیین گردیده است.