وجود محمولی و اشارهپذیری
صفحه 1-23
مهدی اسدی
چکیده این نوشتار به گزارش و بررسی یکی از مهمترین دیدگاهها در رد وجود محمولی، یعنی بحث اشارهپذیری/ اشارهناپذیری، میپردازد. همچنین نشان میدهد اغلب ادعاهای زیر از قوت چندانی برخوردار نیستند: 1. وجود مطلقاً محمول نیست؛ 2. وجود محمول منطقی نیست؛ و حتی، از جهاتی، این ادعای معتدلتر که میگوید: 3. گرچه وجود بهصورت موضوع ـ محمولی محمول منطقی نیست، میتوان آن را محمول منطقی بهشمار آورد. برای این منظور دیدگاه برگزیده به کمک تساوی وجود و اشارهپذیری، تحلیلی از وجود محمولی در فلسفة اسلامی ارائه میکند و نشان میدهد در دو بحث نخست دیدگاه مطرح در فلسفه و منطق دورة اسلامی قابل دفاع و تقویت است و در بحث سوم نیز دیدگاههای رقیب در تحلیل منطقی، بر فلسفه و منطق دورة اسلامی ترجیحی ندارند. همچنین، این جستار، با اصلاح مبنای فلسفة اسلامی، اشارهپذیری معدوم به اشارة عقلی تبعی و غیر مستقیم را میپذیرد.
نقد و بررسی اشکالات استاد مصباح به دو برهان صدرالمتألهین در اثبات اتحاد عالم و معلوم
صفحه 25-39
محمدهادی توکلی
چکیده قدمت نظریة اتحاد عاقل و معقول به یونان باز میگردد و در آثار ارسطو و شاگردانش و نیز نو افلاطونیان بهروشنی از آن یاد شده است، اما صدرالمتألهین این بحث را به کمال شکوفایی خود رساند؛ وی در اثبات اتحاد عاقل و معقول از دو برهان مدد میگیرد: در یکی از تحلیل وجود معلوم و در دیگری از طریق تحلیل وجود عالم سعی میکند مطلوب خویش را اثبات کند، که اولی به برهان تضایف و دومی به برهان نور و ظلمت نامگذاری شدهاند. استاد مصباح در برخی از آثار فلسفی خود نقدهای دقیقی بر این دو برهان وارد کردهاند که هرچند به تقریر صحیحی از برهان کمک میکنند، بهنظر میرسد هیچکدام از آنها وارد نباشد.
رازگشایی وقوع خطا در ادراکات حسی در اندیشة خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبایی
صفحه 41-65
فروغ السادات رحیمپور؛ فاطمه زارع
چکیده وقوع خطا در ادراک حسی، بهکرات برای همگان رخ میدهد و رمزگشایی از کیفیت و منشأ وقوع آن میتواند در بسیاری از مسائل معرفتشناسی مؤثر باشد. با مراجعه به آثار فلاسفهای همچون خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبایی روشن میشود که هر دو فیلسوف معتقدند ادراک حسی حاصل تأثیر امر محسوس در اندام قوة حسی است. به گفتة خواجه و همچنین علامه، خطای در احساس امکانپذیر نیست بلکه منشأ وقوع خطا در ادراکات حسی را باید در تطبیقدادن محسوس با واقعیت خارجی جستوجو کرد که این امر در اصل از شئون عقل بهشمار میرود، منتهی ادراک حسی از شرایط حصول حکم عقلی است. از نظر علامه، ادراکات حسی به علم حضوری برمیگردد و این، میتواند تأکیدی بر خطاناپذیری ادراک حسی باشد، ولی تصریحی در این مورد در آثار خواجه دیده نمیشود.
تخیل در اندیشۀ ریکور و ملاصدرا
صفحه 67-94
محمدکاظم علمی سولا؛ سیده اکرم برکاتی
چکیده پژوهش حاضر، به بررسی دیدگاههای ریکور و ملاصدرا در مبحث خیال و نقش مؤثر تخیل بهویژه در حوزة معرفت میپردازد. گرچه مبادی دو فیلسوف در این باره متفاوت است، در حوزههای خاصی شباهتهای قابل توجهی در اندیشههای این دو ظاهر میشود. ریکور که یکی از فیلسوفان معاصر حوزة هرمنوتیک است از مباحثی نظیر نشانهشناسی، زبانشناسی، ساختارگرایی، و معرفتشناسی رایج در فلسفة تحلیلی، برای غنیساختن هرمنوتیک استفادة بسیار کرده است. بدینسبب، مسئلة زبان در اندیشة وی نقشی محوری دارد. تفاوت مبنایی اندیشة ریکور با ملاصدرا در مبحث تخیل، به این جهت است که در اندیشة ریکور، «زبان»، مبنای تبیین تخیل است. وی نقش تخیل در شناخت را از طریق زبان توضیح میدهد. اما ملاصدرا عمل تخیل در ایجاد معرفت را عمل قوهای از قوای نفس میداند و مستقیماً به زبان نمیپردازد. اما به رغم این تفاوت مبنایی، هر دو فیلسوف تخیل را واسطهای میان جهان اعیان و دنیای درون ذهن، میدانند و هر دو، این امکان را با مفهوم اجتماع دو امر متباین توضیح میدهند.
نظریة حرکت جوهری در ترجمه
صفحه 95-105
سالار منافی اناری؛ عصمت شاهمرادی
چکیده این پژوهش با تمسک به نظریة حرکت جوهری ملاصدرا، به سیر در لایههای معنایی متن، و بررسی چندمعنایی و ابهام واژگانی، و ساختاری آن میپردازد و با تعریف جوهر و حقیقت متن، در جستوجوی پاسخ به این پرسش است که آیا در فرایند ترجمه، متن مبدأ، حقیقتی متکثر بالذات، در سیلان، نسبی، و دسترسیناپذیر دارد یا علیرغم شخصیبودن فهم، حقیقتی واحد و جوهری چندلایه دارد. در این تحقیق با تمرکز بر نظریة حرکت جوهری، تفاوت میان این دو رویکرد، ما را به رویکرد سومی میرساند که امکان توضیح چندمعنایی و ابهام ساختاری و واژگانی متن و درنتیجه تنوع محصول ترجمه از یک متن واحد را فراهم میکند.
تطبیق آیۀ «لیس کمثله شیء» با حقیقت محمدیه از منظر اسما و صفات الهی
صفحه 107-117
هادی وکیلی؛ سیدهزهره سیدفاطمی
چکیده اسما و صفات الهی، و مظاهر آن در سه بعد معناشناختی، وجودشناختی، و انسانشناختی، یکی از مهمترین مباحث عرفان نظری است. در آیات قرآن و روایات نیز از اسما و صفات الهی به عنوان روش تشبیهی ـ تنزیهی شناخت حضرت باریتعالی یاد شده است و پژوهشگران همواره تلاش کردهاند رابطه و نسبت میان ذات و اسما و صفات الهی را تبیین کنند. در این رهگذر آیة «لیس کمثله شیء» از محکمات قرآنی به اسمی از اسمای قدوسی و سلبی اشاره مستقیم دارد. لذا وجوه مختلفی دربارة حرف «ک» درنظر گرفته شده است. از این آیه بهروشنی دو تعبیر قابل استنباط است؛ اینکه حضرت رسول گرامی (ص) مظهر این اسم شریف است و دیگر اینکه به لحاظ فنی وجود «مثل» نیز بر حقیقت محمدیه و شخص حضرت رسول گرامی (ص) دلالت میکند، زیرا قبل از آن سخن از زوجیت به میان آمده است و کَاَن خداوند میخواهد همان طور که زوجیت را برای همهچیز اثبات میکند از حقیقت محمدیه و شخص حضرت رسول (ص) زوجیت را منتفی بداند.
