بررسی و نقد علم مقدس از نگاه نصر
صفحه 1-27
فاطمه احمدی
چکیده رویکرد نصر به مسالۀ رابطۀ علم و دین، از زاویۀ کلامی سنتگرایانه، نوین است. وی با استفاده از یک رویکرد دروندینی، با روش تاویل آموزههای ادیان و گزارههای فلسفی و عرفانی سنتهای مختلف، در پی آشکارسازی دیدگاه حقیقی دین و سنت، و گرایشهای معرفتی درون آن در باب خدا، انسان، و جهان بر میآید و از این رهگذر، نه تنها درصدد نشان دادن سازگاری دین با نظریات علمی نیست، بلکه تقابل دیدگاه علمی رایج را با دیدگاه دینی نشان میدهد. از نظر وی علم واقعی و حقیقی در سازگاری با معرفت حقیقی دینی است. پیونددهندۀ معرفت حقیقی و یقینی علمی و دینی و زمینهساز گفتگو میان آن دو، متافیزیک یا معرفت قدسی است که ابزار آن شهود عقلی میباشد. گفتگوی عناصر مثبت و یقینی علم جدید با دین در چارچوب متافیزیک میسر است و بدین ترتیب میتوان از علم مقدس سخن گفت. با نگاهی نقادانه باید گفت از نظر وی وظیفۀ علم آن است که اطلاعات و شناختی از همۀ ابعاد و مراتب موجودات در اختیار انسان قرار دهد و الهیات باید پرتو وحی را بر مشاهدات این جهان بشر بیفکند؛ یعنی بین شناختهای بشری و وحی الهی ارتباط و اتصال برقرار گرداند. اما عبارات نصر در برخی مواضع موهم این معنا است که علم و دین واجد کارکرد یکسانی هستند. انتقاد دیگر این است که با در نظر گرفتن رویکرد کلگرایانۀ نصر به علوم جدید در نامقدس دانستن ماهیت آن، به دلیل جوهری بودن یافتههای مشاهداتی و عرضی بودن یافتههای شهودی در آن، و نیز لحاظ اینکه وی نتایج و یافتههای مثبت و حقیقی علوم جدید را در چهارچوبی متافیزیکی مشروع میداند، این نتیجه استنباط میشود که حتی در صورت برقراری چهارچوب متافیزیکی بر نتایج مثبت و حقیقی علوم جدید، باز هم علوم جدید نامقدساند، هرچند یافتههایی حقیقی باشند. در اینجا به نظر میرسد ملاک نصر در مقدس شمردن عناصر علمی با اشکال جدی مواجه است، و نمادگرایی قرون وسطایی را، که مانع جدی در راه پیشرفت علمی بوده است، القاء میکند.
بررسی تطبیقی چیستی مفهوم خدا از دیدگاه ابنسینا و ملاصدرا
صفحه 29-39
قاسم اخوان نبوی
چکیده این مقاله بنا دارد که دیدگاههای ملاصدرا و ابنسینا را در مقام تحلیل مفهوم واجبالوجود بررسی و تطبیق نماید. از نظر ابنسینا «واجبالوجود» ذاتى است که صرفالوجود باشد، اما ملاصدرا معتقد است براى وجوبِ وجود شرط است که موجود، علاوه بر حقیقى بودن، حیثیّت تقییدیّه، و واسطه در عروض نداشتن، بىنیاز از «حیثیّت تعلیلیّه» نیز باشد. با توجه به قابلیت انفکاک این دو حیثیت، واجبالوجود موجودى است که هم «بذاته» و هم «لذاته» است و لذا ملاصدرا در تعریف او این دو قید را لحاظ میکند. بر این مبنا استدلال این دو فیلسوف برای اثبات واجبالوجود نیز تفاوت خواهد کرد.
توصیف فطریگرایی کانت در تفکر فلسفی ایران معاصر و بررسی آن
صفحه 41-58
مسعود امید
چکیده این مقاله در پی آن است تا یکی از مباحث مهم مورد بحث و گفتگو میان تفکر فلسفی معاصر ایران با فلسفۀ کانت را مطرح سازد و مورد تحقیق قرار دهد. طیفی از نقادان کانت در ایران بر اساس تقریر ویژهای از نظریۀ فطرت یا فطریگرایی به نقد آن پرداختهاند. این تفسیر و تقریر ویژه، خود را در نخستین مواجهۀ جدی فلسفۀ اسلامیمعاصر ایران با فلسفۀ کانت، یعنی در اثر مهم اصول فلسفه و روش رئالیسم، نشان داده است. این تقریر هنوز در ایران به حیات خود ادامه میدهد و مبنای نقد معرفتشناسی کانت قرارمیگیرد. بر این اساس، این نوشتاربه دنبال آن است تا نخست به گسترۀ زیادِ باور به فطریگرایی کانت در نزد محققان بپردازد، سپس به یکی از تقریرهای مطرح در عرصۀ تفکر فلسفی معاصر از فطریگرایی کانت و عناصر اساسی این تفسیر میپردازد ـ این تقریر را میتوان نزد مرتضی مطهری یافت ـ و در نهایت، به طرح دیدگاه خود کانت در مورد فطریگرایی اشاره میشود تا نقاط اشتراک و اختلاف دو دیدگاه روشنتر گردد.
نقد تفکیکیانگاری ملاصدرا
صفحه 59-77
جنان ایزدی؛ احد فرامرز قراملکی
چکیده بر اساس یکی از دیدگاههای طرح شده، روششناسی ملاصدرا در حکمت متعالیه تفکیکی است. مدعای این نظرگاه این است که ملاصدرا در سیر تحول روشی خود از رویکرد فلسفی ـ عرفانی و تأویلیِ نخستین خویش به رهیافتی وحیانی دست مییابد. مستند تفکیکانگاری مطالعهای موردپژوهانه بر رویکرد ملاصدرا در مسئلۀ معاد جسمانی است. اگرچه نگاه تحولی به حکمت متعالیه و سنجش عینی تفکر صدرایی از مزایای این طرح پژوهشی است، ضعفهایی چون نگاه حصرگرایانه به تحول، ایهام ملازمت تلفیق و تأویل، عدم کفایت ادله، و خلط ایستار فلسفی و ایستار وحیانی این نظریه را با چالش جدی مواجه میسازد.
کانت و نظریۀ ایدههای فطری؛ آیا کانت فطریگرا است؟
صفحه 79-95
سیدحمید طالبزاده
چکیده فلسفه در دورۀ جدید با عقلیمذهبان آغازشد، نظریۀ ایدههای فطری، که بنیاد معرفتشناسی آنان است، توسط دکارت مطرح گشت، و دیگر فلاسفۀ عقلیمذهب، مثل اسپینوزا و لایبنتیس، آن را بسط دادند. این نظریه بعدتر تحت عنوان «فطریگرایی» به شکل دیگری به کانت نسبت داده شد و در نوشتههای برخی از شارحان فلسفۀ غرب، کانت نیز به حلقه فطریگرایان منسوب گشت. این نوشته میکوشد نشان دهد اندیشۀ کانت، برخلاف پندار یاد شده، نه تنها فطریگرا نیست، بلکه او راهی جدا از فطریگرایان پیموده است و قرار دادن کانت در این دستهبندی کمکی به فهم فلسفۀ او نمیکند. فطریگرایی یا نظریۀ ایدههای فطری فقط مقدمهای است برای کانت تا افق تازهای در اندیشۀ غرب بگشاید.
رابطۀ باید و هست از منظر علامه طباطبایی
صفحه 97-106
حسن معلمی
چکیده یکی از مباحث مهم فلسفۀ اخلاق رابطۀ بین «باید و هست» است که دیدگاههای مختلفی در باب آن ارائه شده است. یکی از این دیدگاهها، دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی و شارح بزرگ آن شهید مطهری است که عبارت است از آنکه: باید و نبایدهای اخلاقی، جعلها و اعتباراتی هستند که انسان بر اساس رابطۀ واقعی بین افعال اختیاری خود و نتایج مترتب بین آنها، تنظیم کرده است و «بایدها» مبتنی بر واقعیات هستند؛ هرچند از آنها استنتاج نشدهاند.
چیستی و ویژگیهای تجربۀ عرفانی
صفحه 107-119
هادی وکیلی
چکیده عرفان بیشک جوهر تجربۀ دینی به شمار میرود و این تجربه، هم برای کسانی که دارای اعتقادات مذهبی هستند، و هم برای کسانی که چنین اعتقاداتی ندارند، نوعاً باعث تغییر در زندگی میشود. صرفنظر از دشواری توصیف حالات عرفانی که از چارچوب مفهومیِ تجارب عادی بسیار دور به نظر میرسند، به نظر میرسد میتوان شباهتهای متعددی میان این حالات در سنتهای دینی ـ عرفانی مختلف یافت. این شباهتها عبارتند از: تجربۀ وحدت، احساسِ قرار داشتن در ورای زمان و مکان، احساس تقدّس، احساس لذت و شادکامی، وحدتی که توام با خلاء و ملأ است، و آگاهی از یک واقعیت غایی ابدی. حالات عرفانی را در قیاس با مراقبۀ معنوی (meditation) میتوانیم به دو دسته مقولات متمایز تقسیم کنیم: تنزیهی(متعالی) و تشبیهی (حلولی). عرفانهای تنزیهی و تشبیهی هر چند شباهتهای قابل توجهی با یکدیگر دارند، اما بهطور قطع با یکدیگر متفاوت هستند. این دو نوع گرایش عرفانی در ادیان و آیینهای مذهبی شرق و غرب جهان به تفاوت دیده میشود. تفاوتهای موجود بر سر تفسیر تجارب عرفانی ممکن است ناشی از تفاوتها و تمایزات فرهنگی و زبانی باشد. تفاسیر روانشناختی، عصب-روانشناختی، و علومشناختی از تجارب عرفانی، از مهمترین رویکردها در پژوهشهای نوین در سطح جهان محسوب میشود.
