علمی-پژوهشی
علی افضلی
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، صفحه 1-19
چکیده
آیتالله جوادی آملی از جمله اندیشمندان مسلمانی است که هیچیک از تقریرهای برهان وجودی فیلسوفان غربی و مسلمان را نمیپذیرد و آنها را نوعی مغالطه میداند؛ وی همانند منتقدان غربی این برهان، معتقد است که از هیچ مفهومی، حتی مفهوم خدا یا واجب الوجود، نمیتوان وجود خارجی آن را نتیجه گرفت. وی این انتقاد را با مفاهیم فلسفۀ ...
بیشتر
آیتالله جوادی آملی از جمله اندیشمندان مسلمانی است که هیچیک از تقریرهای برهان وجودی فیلسوفان غربی و مسلمان را نمیپذیرد و آنها را نوعی مغالطه میداند؛ وی همانند منتقدان غربی این برهان، معتقد است که از هیچ مفهومی، حتی مفهوم خدا یا واجب الوجود، نمیتوان وجود خارجی آن را نتیجه گرفت. وی این انتقاد را با مفاهیم فلسفۀ اسلامی توضیح میدهد و اشکال اصلی این برهان را در خلط حمل اولی ذاتی و شایع صناعی میداند. انتقاد دیگر استاد جوادی به این برهان این است که بر اساس این برهان ما باید از مفهوم شریک الباری هم، وجود آن را نتیجه بگیریم، چراکه در مفهوم شرک الباری نیز، تمام صفات خدا، مانند وجوب وجود و کمال مطلق، گنجانده شده است. این مقاله به بررسی دیدگاه وی دربارۀ برهان وجودی و انتقادات او به این برهان میپردازد.
علمی-پژوهشی
رضا اکبری
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، صفحه 21-36
چکیده
مسئلة اصالت وجود و اصالت ماهیت در ابتدا ممکن است به صورت دو مسئلة مقابل هم جلوه نمایند ولی درواقع دو نظام با مجموعهای از اصول در تقابل با یکدیگر قرار گرفتهاند که در صف مقدم آن دو، اصالت وجود و اصالت ماهیت قرار دارند. برای مثال، توجه به دلیل مبتنیبر حرکت اشتدادی نشان میدهد که ملاصدرا نظام مبتنیبر اصول اصالت ماهیت، نفی حرکت ...
بیشتر
مسئلة اصالت وجود و اصالت ماهیت در ابتدا ممکن است به صورت دو مسئلة مقابل هم جلوه نمایند ولی درواقع دو نظام با مجموعهای از اصول در تقابل با یکدیگر قرار گرفتهاند که در صف مقدم آن دو، اصالت وجود و اصالت ماهیت قرار دارند. برای مثال، توجه به دلیل مبتنیبر حرکت اشتدادی نشان میدهد که ملاصدرا نظام مبتنیبر اصول اصالت ماهیت، نفی حرکت اشتدادی در ماهیت، و تلقی خاص مشائیان از حرکت در کیف را مورد نقد قرار داده است. از سوی دیگر اصالت وجود بهتنهایی در مواجهه با حرکت اشتدادی کارایی ندارد و نیازمند قرارگرفتن در نظامی متشکل از نظریات اصالت وجود، وحدت وجود، و اشتداد وجود است. بنابراین ملاصدرا نوع نگاه خود به عالم و تصویر برآمده از آن را در مقابل نوع نگاه طرفداران اصالت ماهیت و تصویر برآمده از آن نگاه قرار داده و به صحت تصویر خود حکم کرده است هرچند که در مقام انتقال تصویر ذهنی خود از واقعیت به دیگران، مجبور به تقطیع بخشهای متفاوت این تصویر از یکدیگر و آوردن آنها در یک ترتیب خطی شده است.
علمی-پژوهشی
محمدهادی توکلی؛ محمد سعیدیمهر
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، صفحه 37-52
چکیده
اثبات نظریۀ اتحاد عاقل و معقول و پاسخ به ایرادات ابن سینا بر این مسئله، از جمله ابتکارات و نوآوریهای فلسفی صدرالمتألهین بهشمار میرود. علامه طباطبایی با وجود انتقاداتی که بر یکی از براهین صدرالمتألهین دارد، خود اتحاد عاقل و معقول را میپذیرد و برای اثبات آن روش جدیدی را بهکار میگیرد. در این مقاله علاوهبر بررسی ...
بیشتر
اثبات نظریۀ اتحاد عاقل و معقول و پاسخ به ایرادات ابن سینا بر این مسئله، از جمله ابتکارات و نوآوریهای فلسفی صدرالمتألهین بهشمار میرود. علامه طباطبایی با وجود انتقاداتی که بر یکی از براهین صدرالمتألهین دارد، خود اتحاد عاقل و معقول را میپذیرد و برای اثبات آن روش جدیدی را بهکار میگیرد. در این مقاله علاوهبر بررسی انتقادی برهان علامه طباطبایی، از وجوه افتراق دیدگاه علامه و صدرالمتألهین در این مسئله بحث خواهیم کرد.
علمی-پژوهشی
محمود جنیدی جعفری؛ سیدسعید جلالی
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، صفحه 53-80
چکیده
جابری در ریشهیابی علل عقبماندگی دنیای عرب، گفتمانهای دینی و اجزای معرفتی آنها را مورد بررسی و نقد قرار میدهد و نقطة آغاز تعالی و انحطاط تمدن عربی - اسلامی را در عصر تدوین جستوجو میکند. عصری که اندیشههای اسلامی با محوریت متن قرآنی در قالب دستگاههای گوناگون معرفت اسلامی (معقولات دینی) در کنار نظامهای ...
بیشتر
جابری در ریشهیابی علل عقبماندگی دنیای عرب، گفتمانهای دینی و اجزای معرفتی آنها را مورد بررسی و نقد قرار میدهد و نقطة آغاز تعالی و انحطاط تمدن عربی - اسلامی را در عصر تدوین جستوجو میکند. عصری که اندیشههای اسلامی با محوریت متن قرآنی در قالب دستگاههای گوناگون معرفت اسلامی (معقولات دینی) در کنار نظامهای معرفتی غیر اسلامی (نامعقول دینی) شکل گرفتند. در نظر جابری نظامهای معرفتی درونزا که بر بال معقولات دینی نشستهاند، محصول مجاهدت علمی جماعت اهل سنت است و دیگر نظامهای غیر معقول را تشیع با گرایشهای گوناگون آن نمایندگی میکردند. از منظر جغرافیایی نیز با جداپنداری مغرب عربی از مشرق عربی، بنیادهای خرد ناب اسلامی و فلسفی را در غرب دنیای عربی-اسلامی، و فلسفههای التقاطی و نظامهای نامعقول دینی را در ایران (مشرق عربی) میداند. راه برونرفت از انحطاط در نظر او جدایی از معرفتها و ایدئولوژی مشرق عربی و پیوستن به خرد ناب موجود در مغرب عربی قرون ششم تا هشتم تحت زعامت ابن رشد است. نقد اندیشههای فوق به همراه مواجهة او با گفتمانهای موجود در جهان اسلام و همسانپنداری امور ناهمسان و تأکید بر روش اینهمانی در نشاندادن اتحاد میان تشیع با گرایشهای غیر دینی و التقاطی در جهان اسلام و بیروننهادن تفکرات شیعی و ایرانی از گردونة گفتمانهای اسلامی و چشمپوشی از واقعیتهای علمی و معرفتی در جهان اسلام شاکلة این نوشتار است.
علمی-پژوهشی
سیدعباس ذهبی
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، صفحه 81-100
چکیده
پرسش از تشخص در فلسفة اسلامی بر خلاف فلسفة مسیحی، در بستری کاملاً فلسفی جوانه زد و آهسته آهسته رشد کرد. شکل سادة آن در آثار فارابی و ابن سینا دیده میشود و شکل کاملشدة آن در نوشتة بهمنیار. در ادامه، سهروردی با رویکردی کاملاً متفاوت به آن نگریست و در مبنا و دلیل، از مشائیان فاصله گرفت. پس از سهروردی، مسئلة تشخص، بیش از همه، در ذهن ...
بیشتر
پرسش از تشخص در فلسفة اسلامی بر خلاف فلسفة مسیحی، در بستری کاملاً فلسفی جوانه زد و آهسته آهسته رشد کرد. شکل سادة آن در آثار فارابی و ابن سینا دیده میشود و شکل کاملشدة آن در نوشتة بهمنیار. در ادامه، سهروردی با رویکردی کاملاً متفاوت به آن نگریست و در مبنا و دلیل، از مشائیان فاصله گرفت. پس از سهروردی، مسئلة تشخص، بیش از همه، در ذهن و زبان خواجة طوسی و ملاصدرای شیرازی بروز و نمود پیدا کرد. در بحث تشخص، اختلافات ملاصدرا و خواجة طوسی، بیش از مشترکات آنهاست. مجموعة مباحث تشخص را در چهار بحث زیر میتوان جای داد: مبادی تصوری تشخص، مبادی تصدیقی تشخص، ملاک تشخص، و توجیه این ملاک. هرچند خواجه نصیر و صدرالمتألهین در مبادی تصدیقی، تقریباً دیدگاهی مشترک دارند، در یکی از مبادی تصوری بحث تشخص، یعنی معقولات ثانوی، اختلافشان جدی است. در ملاک تشخص، خواجه به سه ملاک اشاره میکند و ملاصدرا آن سه را به پنج مورد افزایش میدهد؛ در میان سه ملاک مشترک بین خواجه و صدرالدین شیرازی، یک ملاک محل نزاع این دو حکیم را مبرهن میکند و آن ملاک، «ماهیت» است. بر مبنای نظر خواجه، ماهیت شایستگی آن را دارد که ملاک تشخص باشد، ولی به نظر ملاصدرا، این شأنیت از آن وجود است نه ماهیت.
علمی-پژوهشی
نجیبالله شفق؛ محمد فنایی اشکوری
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، صفحه 101-123
چکیده
این مقاله به بررسی امکان فلسفة اسلامی، و توصیف ویژگیها و گرایشهای آن میپردازد. دیدگاه نویسندگان این است که مسئلة امکان و تحقق فلسفة اسلامی اساساً ماهیتی تاریخی دارد؛ به این معنا که در پاسخ این پرسش که آیا فلسفة اسلامی امکان دارد، و اگر آری، آیا تحققیافته است یا نه، باید فلسفه را دانشی سیال درنظر گرفت که از زمان ورود به ...
بیشتر
این مقاله به بررسی امکان فلسفة اسلامی، و توصیف ویژگیها و گرایشهای آن میپردازد. دیدگاه نویسندگان این است که مسئلة امکان و تحقق فلسفة اسلامی اساساً ماهیتی تاریخی دارد؛ به این معنا که در پاسخ این پرسش که آیا فلسفة اسلامی امکان دارد، و اگر آری، آیا تحققیافته است یا نه، باید فلسفه را دانشی سیال درنظر گرفت که از زمان ورود به جهان اسلام تحولاتی را به خود دیده، و در این روند تاریخی قبض و بسطی در مصادیق آن پدیدار گشته است؛ گرایشها، نظریهها، و مسائل متفاوتی در آن ظهور کردهاند، برخی از آنها اهمیت بیشتری پیدا کردهاند و برخی دیگر در انزوا قرار گرفتهاند. این تحولات سبب شده است که برای فلسفة اسلامی هویت متمایزی شکل بگیرد. جامعنگری، یقینمداری، و خدامحوری سه ویژگی عام و اساسی فلسفة اسلامی است. در این مقاله، مشخصههای کلی مکتب مشا، اشراق، و حکمت متعالیه توصیف میشوند و تحلیل گفتمانی به عنوان بهترین راهکار برای بیان مشخصههای گرایشهای فلسفی ارائه میشود. هدف اصلی این مقاله نشاندادن این نکته است که مفهوم فلسفة اسلامی منافی با سیر آزاد عقلانی نیست.
علمی-پژوهشی
محمد نجاتی؛ احمد بهشتی
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، صفحه 125-137
چکیده
عموماً گمان میشود که مسلک اصالی ملاصدرا در مسئلة مطابقت همان تمسک بر مبناگرایی غالب و تطابق ماهوی بوده است. این در حالی است که مبانی فلسفة صدرایی در باب انتزاعیبودن ماهیت، به صورت جدی نظریة تطابق ماهوی را به چالش میکشد. بر این اساس در حکمت متعالیه مسئلة علم و کیفیت تحصیل اقسام آن برای نفس به شیوهای متفاوت مطرح میشود. ...
بیشتر
عموماً گمان میشود که مسلک اصالی ملاصدرا در مسئلة مطابقت همان تمسک بر مبناگرایی غالب و تطابق ماهوی بوده است. این در حالی است که مبانی فلسفة صدرایی در باب انتزاعیبودن ماهیت، به صورت جدی نظریة تطابق ماهوی را به چالش میکشد. بر این اساس در حکمت متعالیه مسئلة علم و کیفیت تحصیل اقسام آن برای نفس به شیوهای متفاوت مطرح میشود. وی معتقد است، دستکاری نفس ناشی از ابهام و واضحنبودن ادراکات است که به علت خساست و نقصان وجودی آن بروز مییابد. ملاصدرا برای حل مشکل مطابقت در ادراکات نفس از نظریة وحدت عاقل و معقول استفاده میکند. از دیدگاه صدرا چون علم حقیقتی وجودی داشته و وجود در عینیت با کمالات قرار دارد، درنتیجه نفس در فرایند ادراک و وحدت آن با ادراکات وجودی و کمالی میتواند از مرحلة وجودی و معرفتی اشتداد یافته و ادراکاتی واضح و مطابق با واقع را تحصیل کند.