675648c2785e9a3
حکمت معاصر

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسندگان

دانشیار و عضو هیئت علمی مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی

چکیده

این مقاله به بررسی امکان فلسفة اسلامی، و توصیف ویژگی‌ها و گرایش‌های آن می‌پردازد. دیدگاه نویسندگان این است که مسئلة امکان و تحقق فلسفة اسلامی اساساً ماهیتی تاریخی دارد؛ به این معنا که در پاسخ این پرسش که آیا فلسفة اسلامی امکان دارد، و اگر آری، آیا تحقق‌یافته است یا نه، باید فلسفه را دانشی سیال درنظر گرفت که از زمان ورود به جهان اسلام تحولاتی را به خود دیده، و در این روند تاریخی قبض و بسطی در مصادیق آن پدیدار گشته است؛ گرایش‌ها، نظریه‌ها، و مسائل متفاوتی در آن ظهور کرده‌اند، برخی از آن‌ها اهمیت بیش‌تری پیدا کرده‌اند و برخی دیگر در انزوا قرار گرفته‌اند. این تحولات سبب شده است که برای فلسفة اسلامی هویت متمایزی شکل بگیرد. جامع‌نگری، یقین‌مداری، و خدامحوری سه ویژگی عام و اساسی فلسفة اسلامی است. در این مقاله، مشخصه‌های کلی مکتب مشا، اشراق، و حکمت متعالیه توصیف می‌شوند و تحلیل گفتمانی به عنوان بهترین راهکار برای بیان مشخصه‌های گرایش‌های فلسفی ارائه می‌شود. هدف اصلی این مقاله نشان‌دادن این نکته است که مفهوم فلسفة اسلامی منافی با سیر آزاد عقلانی نیست.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Historical Nature of Possibility and Actuality of Islamic Philosophy

نویسندگان [English]

  • Najibullah Shafagh
  • Mohammad Fanaei Eshkevari

چکیده [English]

The aim of this article is to explain possibility of Islamic Philosophy and describe its main characteristics and schools. Concerning the question of possibility and actuality of Islamic Philosophy, our approach in the article is that the question has a historical nature. So, to answer questions like ‘is Islamic Philosophy possible?’ And if yes: ‘has it ever been actualized?’ should consider philosophy, in this historical development, as a progressive discipline which from its entrance into the Islamic world has been continuously changed. In the development process of this philosophy, a variety of perspectives, theories, issues, and problems have arisen, some of them have been placed in the core of the philosophical mainstream, and some of them have been laid aside or ignored. So, in this process, this discipline has experienced some philosophical expansions and contractions, has taken some theories, problems, issues …, and has laid away some other.
These changes and developments bring about a distinguished nature for Islamic philosophy. We can say that this discipline has three general and distinct characteristics: looking comprehensiveness (looking at physical and metaphysical worlds comprehensively); certainty (as a common core of knowledge); and God- oriented (regarding God as most importance being in the human life). In this paper, first of all, we will describe the main characteristics of main Islamic philosophy’s schools, Peripatetic, Illumination, and transcendent philosophy, and then argue that there is no inconsistency between ‘Islamic philosophy’ concept and open intellectual development.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Islamic philosophy
  • Peripatetic, Illumination
  • Transcendent philosophy