علمی-پژوهشی
علی افضلی
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1391، صفحه 1-20
چکیده
غروی اصفهانی، در بین حکیمان مسلمان، نخستین کسی است که، بدون اطلاع از آرای غربیان، برای اثبات وجود خدا، برهان وجودی آورده و تقریری از آن عرضه کرده است. از سوی دیگر، دکتر مهدی حائری یزدی، با آنکه خود از مدافعان این برهان است، تقریر غروی را نمیپذیرد و از آن انتقاد میکند. این مقاله به توضیح و بررسیِ تقریر حکیم ...
بیشتر
غروی اصفهانی، در بین حکیمان مسلمان، نخستین کسی است که، بدون اطلاع از آرای غربیان، برای اثبات وجود خدا، برهان وجودی آورده و تقریری از آن عرضه کرده است. از سوی دیگر، دکتر مهدی حائری یزدی، با آنکه خود از مدافعان این برهان است، تقریر غروی را نمیپذیرد و از آن انتقاد میکند. این مقاله به توضیح و بررسیِ تقریر حکیم غروی و انتقادات حائری اختصاص دارد.
علمی-پژوهشی
رضا اکبریان؛ سیاوش اسدی
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1391، صفحه 21-43
چکیده
این مقاله در تلاش است به این مسائل پاسخ گوید که: ملاصدرا و ویلیامسون چه راهکاری را برای پاسخ به مسئلة اخبار از معدوم ارائه میدهند و نقاط اشتراک و افتراق این راهکارها چیست و بهعلاوه هریک از این راهکارها با چه چالشهایی روبروست. ویلیامسون برای حل این مسئله، ضمن تأکید بر مساوقت شیء و موجود، به وجود ضروری اشیا قائل میشود. به ...
بیشتر
این مقاله در تلاش است به این مسائل پاسخ گوید که: ملاصدرا و ویلیامسون چه راهکاری را برای پاسخ به مسئلة اخبار از معدوم ارائه میدهند و نقاط اشتراک و افتراق این راهکارها چیست و بهعلاوه هریک از این راهکارها با چه چالشهایی روبروست. ویلیامسون برای حل این مسئله، ضمن تأکید بر مساوقت شیء و موجود، به وجود ضروری اشیا قائل میشود. به این نحو که «جهت امکان» را مربوط به صفات اشیا، از جمله وجود انضمامی آنها میداند، اما برای وجود منطقی اشیا، «جهت ضرورت» را درنظر میگیرد و اخبار از معدوم را در چهارچوب این نظریه تبیین میکند. ملاصدرا نیز مسئلة اخبار از معدوم را با ارائة نظریة «وجود ذهنی» پاسخ میدهد. در این نظریه، که خود مبتنیبر نظریة وحدت تشکیکی وجود است، وجود ذهنی مرتبهای از حقیقت واحدة وجود درنظر گرفته و بر انحفاظ ماهیت در ذهن و خارج تأکید میشود. پس، برای اخبار از معدوم باید معدوم خارجی به وجود ذهنی، که ماهیت مربوط به آن تجلی یا ظل همین وجود ذهنی است، موجود باشد، اما هریک از این راهکارها با چالشهایی روبروست. از جمله اینکه در ساختار فلسفی ملاصدرا، بحث از چگونگی تصور معدومات مسکوت گذاشته شده است و انحفاظ ماهیت، در ذهن و خارج، بر مبنای وجودشناسی ملاصدرا غیر قابل توجیه است. از سوی دیگر، در دیدگاه ویلیامسون، وجود ضروری اشیا نمیتواند مبیّن واقعیت خارجی آنها باشد؛ اما علامه طباطبایی، به جای آنکه همانند ملاصدرا، پاسخ به مسئلة اخبار از معدوم را در دستگاه وجود و ماهیت مطرح سازد، آن را در دستگاه وجود و عدم سامان میدهد. به این نحو که واقعیت خارجی را همان وجود میداند که یا مطلق یا مقید به اعدام است و عدم، از باب توسع، از واقعیت خارجی انتزاع و موضوع گزارهها قرار میگیرد. بنابراین، موضوع قراردادن اعدام در گزارهها را یک فعالیت عقلی و در ارتباط با واقعیت، که میتواند چالشهای پیش روی دیدگاههای ملاصدرا و ویلیامسون را برطرف سازد، مطرح میکند.
علمی-پژوهشی
منوچهر خادمی
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1391، صفحه 45-82
چکیده
حکما برای اثبات اشتراک معنوی وجود و ابطال مشترک لفظی بودن آن به گونهای استدلال کردهاند که میتوان سه دلیل ذیل را اهم و اخص آن دلایل دانست. این سه دلیل عبارتاند از:
1. مقسم واقعشدن و قابل قسمتبودن وجود به واجب و ممکن و جوهر و عرض؛
2. تردید ذهن و تردد گمان، در خصوصیات ماهیات اشیا، با بقای جزم و یقین به مطلق وجود؛
3. ...
بیشتر
حکما برای اثبات اشتراک معنوی وجود و ابطال مشترک لفظی بودن آن به گونهای استدلال کردهاند که میتوان سه دلیل ذیل را اهم و اخص آن دلایل دانست. این سه دلیل عبارتاند از:
1. مقسم واقعشدن و قابل قسمتبودن وجود به واجب و ممکن و جوهر و عرض؛
2. تردید ذهن و تردد گمان، در خصوصیات ماهیات اشیا، با بقای جزم و یقین به مطلق وجود؛
3. واحدبودن نقیض وجود، یعنی عدم.
این در حالی است که، از میان حکمای معاصر، منوچهر بزرگمهر در مقالهای که از ایشان، با نام «اشتراک لفظی وجود»، چاپ شده است، دلایل مزبور را ارزیابی و نقد میکند و آنگاه مدعی مشترک لفظیبودن وجود و نفی اشتراک معنوی آن شده است. نگارنده در این نوشتار کوشیده است همة نقدهای بزرگمهر را عیناً نقل و سپس آنها را جزء به جزء بررسی و نقد کند و همچنین، با ابتنای بر اصول و مبانی صدرایی به ایضاح نقاط ضعف نقدهای وی بپردازد و یک به یک آنها را باطل و طرد کند و جوانب صحت و دقت منطوی در بطن دلایل سهگانة مورد نظر را ظاهر سازد و برخلاف رأی و نظر وی، اشتراک معنوی وجود را نتیجه بگیرد.
علمی-پژوهشی
محسن رضوانی
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1391، صفحه 83-97
چکیده
مقالة حاضر نخستین نوشتاری است که به بررسی تفسیر چارلز باترورث دربارة فلسفة سیاسی اسلامی میپردازد. دغدغة اصلی باترورث فهم و تفسیر فلسفة سیاسی اسلامی بر اساس رهیافت تفسیری است، رهیافتی که به اصالت فلسفة سیاسی اسلامی اعتقاد دارد. با این حال، تفسیر دوگانة باترورث از فلسفة سیاسی اسلامی و بهویژه درک ناقص از فلسفة سیاسی اسلامی ...
بیشتر
مقالة حاضر نخستین نوشتاری است که به بررسی تفسیر چارلز باترورث دربارة فلسفة سیاسی اسلامی میپردازد. دغدغة اصلی باترورث فهم و تفسیر فلسفة سیاسی اسلامی بر اساس رهیافت تفسیری است، رهیافتی که به اصالت فلسفة سیاسی اسلامی اعتقاد دارد. با این حال، تفسیر دوگانة باترورث از فلسفة سیاسی اسلامی و بهویژه درک ناقص از فلسفة سیاسی اسلامی معاصر باعث شده است که وی نتواند خود را از رهیافت تاریخی، که اعتقادی به اصالت فلسفة سیاسی اسلامی ندارد، خارج سازد.
علمی-پژوهشی
محمد سعیدیمهر؛ سعید مقدس
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1391، صفحه 99-123
چکیده
در تبیین نسبت میان اختیار انسان با ضرورت علّی فعل اختیاری، دو دیدگاه کلی وجود دارد: «سازگارگرایی» که به سازگاری این دو باور دارد و «ناسازگارگرایی» که اختیاریبودن فعل را با ضرورت علّی آن ناسازگار میداند. علامه طباطبایی در مقام بسط یکی از نظریات سازگارگرایانه، با توسل به «امکان بالقیاس» فعل اختیاری در مقایسه ...
بیشتر
در تبیین نسبت میان اختیار انسان با ضرورت علّی فعل اختیاری، دو دیدگاه کلی وجود دارد: «سازگارگرایی» که به سازگاری این دو باور دارد و «ناسازگارگرایی» که اختیاریبودن فعل را با ضرورت علّی آن ناسازگار میداند. علامه طباطبایی در مقام بسط یکی از نظریات سازگارگرایانه، با توسل به «امکان بالقیاس» فعل اختیاری در مقایسه با فاعل آن، میکوشد از سازگارگرایی دفاع کند. در این نظریه، فعل انسان نسبت به هریک از جزء العلّهها، از جمله خود انسان، امکان بالقیاس دارد، اما نسبت به مجموع آنها، که همان علت تامه است، دارای وجوب بالقیاس است و حقیقت اختیاریبودن فعل نیز چیزی جز همان امکان بالقیاس نسبت به فاعل نیست. به این ترتیب، «ضرورت فعل به نسبت علت تامهاش»، منافاتی با «امکان آن در قیاس با علت ناقصهاش» و درنتیجه، با اختیاریبودن آن ندارد. این نظریة سازگارگرایانه از سوی برخی ناسازگارگرایان معاصر نقد شده است. در این مقاله پس از تبیین دیدگاه علامه به بررسی نقدهای وارد بر آن خواهیم پرداخت.
علمی-پژوهشی
مرتضی شجاری؛ لیلا قربانی الوار
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1391، صفحه 125-143
چکیده
در علمِ منطق اشتراک لفظی و اشتراک معنوی بر اساسِ وضعِ اعتباری اهلِ زبان تعریف شده است، اما ملاصدرا با اشاره به اینکه فیلسوف اهمیتی برای معانیِ لغوی و عرفی قائل نیست، این دو اصطلاح را دربارة حقایق اشیا و ارتباط لفظِ واحد با آنها تبیین کرده است. بنابر «وحدت تشکیکی وجود» مفهوم وجود مشترک معنوی است، زیرا حاکی از حقیقت واحدی ...
بیشتر
در علمِ منطق اشتراک لفظی و اشتراک معنوی بر اساسِ وضعِ اعتباری اهلِ زبان تعریف شده است، اما ملاصدرا با اشاره به اینکه فیلسوف اهمیتی برای معانیِ لغوی و عرفی قائل نیست، این دو اصطلاح را دربارة حقایق اشیا و ارتباط لفظِ واحد با آنها تبیین کرده است. بنابر «وحدت تشکیکی وجود» مفهوم وجود مشترک معنوی است، زیرا حاکی از حقیقت واحدی است که در همة موجودات مشترک است، اما بنابر «وحدت شخصی وجود» که ابنعربی با کشف و شهود بدان رسید و ملاصدرا در مباحث علت و معلول آن را اثبات کرد، یگانه مصداقِ وجود خداوند است و دیگر بحث از اشتراک لفظی یا معنوی وجود منتفی خواهد بود. بر این اساس، «وجود» حقیقتاً به ممکنات اسناد داده نمیشود، بلکه یا باید با اصطلاح خاص عرفانی به آنها «کائن» گفت و یا باید وجود را به مجاز به آنها نسبت داد؛ مجازی که ملاصدرا آن را «مجاز عرفانی» نامیده و متفاوت از «مجاز لغوی» است.
علمی-پژوهشی
مجید هوشنگی؛ غلامحسین غلامحسینزاده
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1391، صفحه 145-162
چکیده
از عناصر ویژة اندیشة کرکگور، یکی از پایهگذاران فلسفة اگزیستانسیالیست، مسئلة ترسآگاهی است که جایگاه ویژهای را، در مفهوم ایمان، به خود اختصاص داده است. او ترسآگاهی را مهمترین شیوة دریافت نتیجة ایمان میداند و حتی این مفهوم را، از حیث درجة اهمیت، همتای ایمان قرار میدهد. ...
بیشتر
از عناصر ویژة اندیشة کرکگور، یکی از پایهگذاران فلسفة اگزیستانسیالیست، مسئلة ترسآگاهی است که جایگاه ویژهای را، در مفهوم ایمان، به خود اختصاص داده است. او ترسآگاهی را مهمترین شیوة دریافت نتیجة ایمان میداند و حتی این مفهوم را، از حیث درجة اهمیت، همتای ایمان قرار میدهد. از سوی دیگر، در ملاحظات عرفان اسلامی، از جمله در کتاب رسالة قشیریه، همچنین میتوان، در قرائت مفهوم خوف رویکرد مشابهی با نظریة کرکگور مشاهده کرد.
کرکگور با تأکید بر مفهوم ترسآگاهی، بهمثابة امری ذاتی، آن را در سه ساحتِ وابسته به هم آزادی، امکان، و تناقص بررسی میکند. او این سه ساحت را بنمایههای ترسآگاهی معرفی میکند و با خوانشی تطبیقی، بین این مطلب و آرای ابوالقاسم قشیری، در رسالة قشیریه، میتوان همسانیهای ساختاری بسیاری یافت. قشیری نیز، در نظام عرفانی، به ارتباط و وابستگی مفهوم خوف با مقولات امکان، آزادی، و جاودانگی تأکید میکند و این پژوهش سعی در اثبات این فرضیه دارد.