675648c2785e9a3
حکمت معاصر

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسندگان

1 استاد گروه فلسفه و حکمت، دانشگاه تربیت مدرس

2 Siavash_assadi2000@yahoo.com

چکیده

این مقاله در تلاش است به این مسائل پاسخ گوید که: ملاصدرا و ویلیامسون چه راهکاری را برای پاسخ به مسئلة اخبار از معدوم ارائه می‌دهند و نقاط اشتراک و افتراق این راهکارها چیست و به‌علاوه هریک از این راهکارها با چه چالش‌هایی روبروست. ویلیامسون برای حل این مسئله، ضمن تأکید بر مساوقت شیء و موجود، به وجود ضروری اشیا قائل می‌شود. به این نحو که «جهت امکان» را مربوط به صفات اشیا، از جمله وجود انضمامی آن‌ها می‌داند، اما برای وجود منطقی اشیا، «جهت ضرورت» را درنظر می‌گیرد و اخبار از معدوم را در چهارچوب این نظریه تبیین می‌کند. ملاصدرا نیز مسئلة اخبار از معدوم را با ارائة نظریة «وجود ذهنی» پاسخ می‌دهد. در این نظریه، که خود مبتنی‌بر نظریة وحدت تشکیکی وجود است، وجود ذهنی مرتبه‌ای از حقیقت واحدة وجود درنظر گرفته و بر انحفاظ ماهیت در ذهن و خارج تأکید می‌شود. پس، برای اخبار از معدوم باید معدوم خارجی به وجود ذهنی، که ماهیت مربوط به آن تجلی یا ظل همین وجود ذهنی است، موجود باشد، اما هریک از این راهکارها با چالش‌هایی روبروست. از جمله این‌که در ساختار فلسفی ملاصدرا، بحث از چگونگی تصور معدومات مسکوت گذاشته شده است و انحفاظ ماهیت، در ذهن و خارج، بر مبنای وجودشناسی ملاصدرا غیر قابل توجیه است. از سوی دیگر، در دیدگاه ویلیامسون، وجود ضروری اشیا نمی‌تواند مبیّن واقعیت خارجی آن‌ها باشد؛ اما علامه طباطبایی، به‌ جای آن‌که همانند ملاصدرا، پاسخ به مسئلة اخبار از معدوم را در دستگاه وجود و ماهیت مطرح سازد، آن را در دستگاه وجود و عدم سامان می‌دهد. به این نحو که واقعیت خارجی را همان وجود می‌داند که یا مطلق یا مقید به اعدام است و عدم، از باب توسع، از واقعیت خارجی انتزاع و موضوع گزاره‌ها قرار می‌گیرد. بنابراین، موضوع قراردادن اعدام در گزاره‌ها را یک فعالیت عقلی و در ارتباط با واقعیت، که می‌تواند چالش‌های پیش روی دیدگاه‌های ملاصدرا و ویلیامسون را برطرف سازد، مطرح می‌کند.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

To Inform about the Non-Existent Objects in Mulla Sadra and Williamson’s View and Answer to their Challenges in the Framework of Allameh Tabatabaii’s Theory

نویسندگان [English]

  • Reza Akbarian 1
  • Siavash Asadi 2

1

2

چکیده [English]

This paper tries to answer to these questions: what is Mulla Sadra and Williamson’s solution to state the problem of non-existent objects and what are their similarities and differences and, moreover, challenges of these views. Following affirmation to “being” and “thing” concomitance, Williamson brings forward “necessary existence” theory in which “possibility” is referred to properties, including concrete existence, of things. But “necessary” is referred to logical existence for the solution to state the non-existent problem. On the other hand, Mulla Sadra’s solution, following graded unity of existence theory, is based on “mental existence”. In this case, mental existence is one of the ontological stages of “equivocal unique truth” of existence and “quiddity” is preserved in mind and exterior of mind. Therefore, since we express some statements about external non-existents, they must be existent in mind and their quiddities are manifestations of their mental existence. But, each of these solutions has some philosophical challenges: Mulla Sadra has not said how non-existents can be conceived; moreover preserving of quiddity in philosophical structure of Mulla Sadra is unjustified. On the other hand, “necessary existence” theory can’t be an explanation of reality. Allameh Tabatabaii, notwithstanding Mulla Sadra’s point of view, says that reality is absolute or limited existence (not existence and quiddity) and quiddities are mental (not external) manifestations of limited existents. Then non-existence can be abstracted by human mind from limited existents. On this basis, we do a mental act related with reality, when we state a proposition with a non-existent subject. This paper shows that Allameh’s theory can obviate the challenges of Mulla Sadra and Williamson’s theory.

کلیدواژه‌ها [English]

  • necessary existence
  • Mental Existence
  • non-existence
  • non-actual possible
  • Mulla Sadra
  • Williamson
  • Allameh Tabatabaii