علمی-پژوهشی
مهدی دهباشی
دوره 2، شماره 2 ، دی 1390، صفحه 53-78
چکیده
یکی از مهمترین موضوعات پیچیده و بحثبرانگیز شناختشناسی، چه در فلسفة اسلامی و چه در فلسفة غرب، مسئلة کیفیت ارتباط ذهن و عین با یکدیگر و بهعبارتی چگونگی انطباق صور ذهنی با صور عینی و مادی است. این مشکل موجب نابهسامانی و تشویش اندیشة فلاسفه در تبیین مطابقت شناخت با عالم خارج شده است. در این مقاله سعی شده است تا بر ...
بیشتر
یکی از مهمترین موضوعات پیچیده و بحثبرانگیز شناختشناسی، چه در فلسفة اسلامی و چه در فلسفة غرب، مسئلة کیفیت ارتباط ذهن و عین با یکدیگر و بهعبارتی چگونگی انطباق صور ذهنی با صور عینی و مادی است. این مشکل موجب نابهسامانی و تشویش اندیشة فلاسفه در تبیین مطابقت شناخت با عالم خارج شده است. در این مقاله سعی شده است تا بر این اساس دیدگاه ملاصدرا و کانت مورد مداقه و مقایسه قرار گیرد و راهکارهای هریک از آنها در حل این معضل گزارش شود.
با اینکه در فلسفة ملاصدرا ذهن و عین دو امر وجودی متفاوت فرض شدهاند، ولی بنابر نظریة اصالت وجود هر دو در طول یکدیگر قرار میگیرند؛ و علم که خود از سنخ وجود است در تمام مراحل ادراکات حسی، خیالی، و عقلی نفس نقش مرآتیت و کاشفیت از عالم خارج را برعهده دارد. ملاصدرا رابط میان جهان خارج و ذهن را ماهیت دانسته است؛ ماهیتی که بهخودیخود نه مقید به جهان خارج است و نه مقید به قلمرو ذهن، بلکه در هر قلمرو وجود و در تمام مراحل ادراک ملازم و در معیت با وجود است. وی با خلاقیت نفس در ابداع صور و متعلقات ادراک و پیوند شکاف ذهن و عین، از طریق تشکیک در مراتب وجود، بهحق توانسته است مرآتیت و کاشفیت ذهن از عالم خارج را به تصویر کشد.
از نگاه کانت شناخت مستلزم دو چیز است: یکی، شهود؛ یعنی آنچه در زمان و مکان به ما داده شده است و دیگری، اطلاق مقولات به آنچه به شهود آمدهاند. یکی از شرایط استفاده از یک مفهوم آن است که میان آن مفهوم و آنچه مفهوم بر آن اطلاق شده است شباهتی وجود داشته باشد. مقولات که عاری از محتوای تجربی هستند با هیچ امر تجربی شباهت ندارند. کانت در جهت پیوند این شکاف عمیق میان ذهن و عین به شاکلة استعلاییِ زمان متوسل شده است، این درحالی است که او از یکطرف همچنان قائل بهنوعی تقابل قطعی میان پدیدارها و مقولات است و ازطرف دیگر به تقابل پدیدار و ناپدیدار همچنان پایبند است.
علمی-پژوهشی
مهری چنگی آشتیانی
دوره 2، شماره 2 ، دی 1390، صفحه 17-34
چکیده
نقش عقل و کارکرد آن در مدعیات دینی بسیار حائز اهمیت است. رویکرد عقلگرایی در جهان اسلام بسیار متفاوت است. مشربهای مختلف فلسفی و کلامی و نزاعهای نظری در جهان همه ناشی از نقش عقل و فرایند عقلانیتاند. کندی، فارابی، بوعلیسینا، سهروردی، و ملاصدرا از بزرگترین فلاسفة مشرقزمیناند که رویکردهای مختلفی در ارتباط عقل ...
بیشتر
نقش عقل و کارکرد آن در مدعیات دینی بسیار حائز اهمیت است. رویکرد عقلگرایی در جهان اسلام بسیار متفاوت است. مشربهای مختلف فلسفی و کلامی و نزاعهای نظری در جهان همه ناشی از نقش عقل و فرایند عقلانیتاند. کندی، فارابی، بوعلیسینا، سهروردی، و ملاصدرا از بزرگترین فلاسفة مشرقزمیناند که رویکردهای مختلفی در ارتباط عقل و دین دارند. یکی از فیلسوفان مشهوری که در این زمینه درخشید فارابی است. فارابی در زمانی نظریات خود را عرضه کرد که دنیای اسلام درگیر نزاعها و مجادلات عقیدتی، فرقهای، کلامی، اختلافات سیاسی، و آشوبهای اجتماعی، بهخصوص جنگ بر سر قدرت و بهدستگرفتن قدرت، بود. جهان اسلام در آن موقع بهعلت فقدان اصالتهای دینی پریشان مانده بود و نیازمند این بود که برای رفع چالشهای موجود توجیهاتی علمی بیابد. در آن موقع بازار فلسفة یونانی گرم بود و دخالتدادن و التقاط اصول آن در تفکرات دینی میتوانست راهی برای دفع ابهامات و دودلیها و بنبستها باشد. لذا، میبینیم فارابی با استفاده از فلسفة یونانی و از طریق استدلال عقلی سعی دارد تا فهم بهتری از دین عرضه کند. او قوانین و اصول کلی اسلامی را، که متکی به وحیاند، متضمن سعادت در هر دو جهان میدانست و برای عقل انسان این توان را قائل بود که میتواند این قوانین و اصول کلی را بفهمد و تبیین عقلانی کند. به نظر او عقل ماهیتی جهانشمول دارد و قبول براهین آن، خصیصة مشترک و لایتغیر همة انسانهاست. فارابی بر آن است که آموزهها و تعلیمات دینی و فلسفی یکی است. هر دو از منشأ وحی و مفیض عقل فعالاند و به کمال و سعادت منتهی میشوند. لذا، فارابی بین تدین و تعقل تعارضی نمیبیند و برای عقل جایگاه ویژهای قائل است. بگذریم از مواردی که افراط در برخی نظریاتش مشهود است، ازجمله اینکه او فیلسوف را از نبی بالاتر میداند. او معتقد است فیلسوف با خواص سخن میگوید؛ روش او عقل است، ولی نبی از طریق تصرف در قوة متخیله و با خطابه مردم را اقناع و مجاب میکند.
علمی-پژوهشی
غلامحسین خدری؛ محمدهادی توکلی
دوره 2، شماره 2 ، دی 1390، صفحه 35-52
چکیده
قول به اصالت وجود در میان معاصران صدرا، لااقل در میان شاگردان میرداماد، با اقبال چندانی مواجه نشد، اما پس از ملاصدرا شاگردان وی اصالت وجود را پذیرفتند و حتی حکیم لاهیجی، که برخی او را اصالت ماهوی میدانند، به اصالت وجود قائل بوده است؛ رجبعلی تبریزی و شاگردانش، که به جریان فرعی اصفهان موسوم شدهاند، نیز گویا، تحت تأثیر ملاصدرا، ...
بیشتر
قول به اصالت وجود در میان معاصران صدرا، لااقل در میان شاگردان میرداماد، با اقبال چندانی مواجه نشد، اما پس از ملاصدرا شاگردان وی اصالت وجود را پذیرفتند و حتی حکیم لاهیجی، که برخی او را اصالت ماهوی میدانند، به اصالت وجود قائل بوده است؛ رجبعلی تبریزی و شاگردانش، که به جریان فرعی اصفهان موسوم شدهاند، نیز گویا، تحت تأثیر ملاصدرا، البته با تقریری که با اصول حکمت متعالیه سازگار نیست، به عینیت وجود قائل شدند.
علمی-پژوهشی
محمد فنائی اشکوری
دوره 2، شماره 2 ، دی 1390، صفحه 79-96
چکیده
یکی از مباحث کلیدی و سرنوشتساز دربارة عرفان و دین تعیین نسبت میان آنهاست. برخی عرفان را غیر از دین و حتی ناسازگار با آن میدانند. بر همین اساس، گروهی به عرفان دلبسته و از دین گسستهاند، و جمعی به دین پیوسته با عرفان به نزاع برخاستهاند. کسانی هم که عرفان را با دین سازگار میدانند در تعیین نسبت میان آن دو اختلاف نظر ...
بیشتر
یکی از مباحث کلیدی و سرنوشتساز دربارة عرفان و دین تعیین نسبت میان آنهاست. برخی عرفان را غیر از دین و حتی ناسازگار با آن میدانند. بر همین اساس، گروهی به عرفان دلبسته و از دین گسستهاند، و جمعی به دین پیوسته با عرفان به نزاع برخاستهاند. کسانی هم که عرفان را با دین سازگار میدانند در تعیین نسبت میان آن دو اختلاف نظر دارند. برخی عرفان را عین دین یا گوهر آن تلقی میکنند و دستهای آن را جزئی از اجزای دین بهشمار میآورند. تعیین نسبت میان دین و عرفان جز با کاوش در ماهیت دین و عرفان ممکن نیست. نظریهای که در این مقاله تبیین و اثبات میشود این است که عرفان نه ضد دین، نه بیگانه از دین، نه عین دین، و نه جزئی از اجزای دین است، بلکه عرفان باطن دین است. در پرتو این نظریه بسیاری از پرسشها و شبهاتی که دربارة عرفان و رابطة آن با دین وجود دارد نیز پاسخ داده میشود. با حل این مسئله ضمن روشنشدن نسبت دین و عرفان، چیستی آنها نیز بهتر دانسته میشود. علاوهبر این، معیاری روشن برای تشخیص عرفان اصیل از عرفانهای ناقص، التقاطی، و شبهعرفانها بهدست میآید.
علمی-پژوهشی
حسین هوشنگی
دوره 2، شماره 2 ، دی 1390، صفحه 97-106
چکیده
نظریة ادراکات اعتباری نظریهای ابداعی و ابتکاری است که بهواسطة لوازم و استلزاماتش در حوزة ادراکات عملی یا بهتعبیر سنتی حکمت عملی، سرشت و سرنوشت جدیدی مییابد. این نظریه با مطرحساختن تبیینی خاص از نحوة شکلگیری دانشهای عملی انسان در تعامل با واقعِ زیستی و روانی انسان با محیط طبیعی و اجتماعی او، دستمایه و زمینة ...
بیشتر
نظریة ادراکات اعتباری نظریهای ابداعی و ابتکاری است که بهواسطة لوازم و استلزاماتش در حوزة ادراکات عملی یا بهتعبیر سنتی حکمت عملی، سرشت و سرنوشت جدیدی مییابد. این نظریه با مطرحساختن تبیینی خاص از نحوة شکلگیری دانشهای عملی انسان در تعامل با واقعِ زیستی و روانی انسان با محیط طبیعی و اجتماعی او، دستمایه و زمینة فربهی را برای گشایش افقهای نظری جدید در فلسفههای بهاصطلاح مضافی همچون فلسفة اخلاق، فلسفة حقوق، فلسفة سیاسی، فلسفة فعل، و معرفتشناسی فراهم آورده است. از دیدگاهی عامتر و با توجه به ظرفیتهای غنی و بالای این نظریه در تبیین و توجیه گزارهها و قواعد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و هنجارها و آداب و رسوم فرهنگی میتوان این نظریه را مبنا و سرپلی برای نظریهپردازی در حوزة فلسفة علوم انسانی و اجتماعی قرار داد.
در این جهت علاوهبر واکاوی ماهیت ادراکات اعتباری و ساز و کار اعتبارسازی ذهن بشری و ابعاد فردی و اجتماعی و اقسام این اعتبارسازی، باید اصل و چگونگی ارتباط و پیوند این دست از ادراکات را با واقعیت و با ادراکات حقیقی و نیز با مکانیسم تحولپذیری و احیاناً مبنای ثبات آنها و نحوة تأثیر آنها بر واقع و یا اثرپذیری آنها از واقع را بررسی کرد.
علمی-پژوهشی
سیدیحیی یثربی
دوره 2، شماره 2 ، دی 1390، صفحه 107-122
چکیده
سالهاست که حقوق بشر به مسئلة حساس انسان معاصر تبدیل شده است. اگرچه در آثار پیشینیان نیز برخی زمینهها و شباهتها را میتوان یافت، اما حقوق بشر از دستاوردهای روشناندیشان دوران جدید است. سالهاست که مسلمانان میکوشند تا حقوق بشر اسلامی را در برابر حقوق بشر به رسمیت شناختهشدة دنیای ...
بیشتر
سالهاست که حقوق بشر به مسئلة حساس انسان معاصر تبدیل شده است. اگرچه در آثار پیشینیان نیز برخی زمینهها و شباهتها را میتوان یافت، اما حقوق بشر از دستاوردهای روشناندیشان دوران جدید است. سالهاست که مسلمانان میکوشند تا حقوق بشر اسلامی را در برابر حقوق بشر به رسمیت شناختهشدة دنیای غرب مطرح کنند. در کشورهای اسلامی کارهایی صورت گرفته است، برای نمونه استاد محمدتقی جعفری مطالبی را در این زمینه در 1370 چاپ کردند.
دیگران نیز در این باب کارهایی انجام دادهاند که آیتالله جوادی آملی در زمرة این افراد است. من در مقالة خود نوشتة استاد جعفری را بررسی خواهم کرد.
در این مقاله به نکات زیر خواهیم پرداخت:
1. قدردانی از دقت و توجه استاد جعفری به این مسئله؛
2. بررسی و ارزیابی کار ایشان از نظر تنظیم مواد حقوق بشر اسلامی و مقایسة آنها با حقوق بشر غربی؛
3. ارائة پیشنهادهایی در ارتباط با برخورد ما با مسئلة حقوق بشر از جهتِ:
الف) مبنا قراردادن حقوق بشر و سنجیدن حقانیت ادیان بر اساس توجه به این حقوق؛
ب) توجه به اجرای این حقوق و راهکارهای لازم برای اجرای آنها، بهجای پرداختن به نکتهگیریهای حاشیهای و شرطهای تزئینی و تکمیلی آرمانی که تحققبخشیدن به آنها به این سادگی و به این زودی امکان ندارد.
علمی-پژوهشی
هادی وکیلی؛ پریسا گودرزی؛ محبوبه امانی؛ علیاکبر احمدی
دوره 2، شماره 2 ، دی 1390، صفحه 1-16
چکیده
مقالۀ حاضر به تحلیل مطهری از الهیات جدید میپردازد. نخست رأی مطهری در باب الهیات را مختصراً شرح میدهم. دیدگاهی که بر اساس آن مطهری مقام قدسی خداوند را مقتضی این میداند که مستقیماً در اشیا مداخله نکند. بهعبارت دیگر، او بر این باور است که خلقت صرفاً از طریق نظام علّی است. سپس، توضیح میدهم که مطابق با آرای مطهری در ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به تحلیل مطهری از الهیات جدید میپردازد. نخست رأی مطهری در باب الهیات را مختصراً شرح میدهم. دیدگاهی که بر اساس آن مطهری مقام قدسی خداوند را مقتضی این میداند که مستقیماً در اشیا مداخله نکند. بهعبارت دیگر، او بر این باور است که خلقت صرفاً از طریق نظام علّی است. سپس، توضیح میدهم که مطابق با آرای مطهری در الهیات جدید، تحت تأثیر نگرش یهودی و مسیحی، خدا همچون نیرویی کر و کور است که بلاواسطه اشیا، و خصوصاً سرنوشت بشری را، تحت نفوذ خود میگیرد.