نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسنده
استاد فلسفه، دانشگاه اصفهان
چکیده
یکی از مهمترین موضوعات پیچیده و بحثبرانگیز شناختشناسی، چه در فلسفة اسلامی و چه در فلسفة غرب، مسئلة کیفیت ارتباط ذهن و عین با یکدیگر و بهعبارتی چگونگی انطباق صور ذهنی با صور عینی و مادی است. این مشکل موجب نابهسامانی و تشویش اندیشة فلاسفه در تبیین مطابقت شناخت با عالم خارج شده است. در این مقاله سعی شده است تا بر این اساس دیدگاه ملاصدرا و کانت مورد مداقه و مقایسه قرار گیرد و راهکارهای هریک از آنها در حل این معضل گزارش شود.
با اینکه در فلسفة ملاصدرا ذهن و عین دو امر وجودی متفاوت فرض شدهاند، ولی بنابر نظریة اصالت وجود هر دو در طول یکدیگر قرار میگیرند؛ و علم که خود از سنخ وجود است در تمام مراحل ادراکات حسی، خیالی، و عقلی نفس نقش مرآتیت و کاشفیت از عالم خارج را برعهده دارد. ملاصدرا رابط میان جهان خارج و ذهن را ماهیت دانسته است؛ ماهیتی که بهخودیخود نه مقید به جهان خارج است و نه مقید به قلمرو ذهن، بلکه در هر قلمرو وجود و در تمام مراحل ادراک ملازم و در معیت با وجود است. وی با خلاقیت نفس در ابداع صور و متعلقات ادراک و پیوند شکاف ذهن و عین، از طریق تشکیک در مراتب وجود، بهحق توانسته است مرآتیت و کاشفیت ذهن از عالم خارج را به تصویر کشد.
از نگاه کانت شناخت مستلزم دو چیز است: یکی، شهود؛ یعنی آنچه در زمان و مکان به ما داده شده است و دیگری، اطلاق مقولات به آنچه به شهود آمدهاند. یکی از شرایط استفاده از یک مفهوم آن است که میان آن مفهوم و آنچه مفهوم بر آن اطلاق شده است شباهتی وجود داشته باشد. مقولات که عاری از محتوای تجربی هستند با هیچ امر تجربی شباهت ندارند. کانت در جهت پیوند این شکاف عمیق میان ذهن و عین به شاکلة استعلاییِ زمان متوسل شده است، این درحالی است که او از یکطرف همچنان قائل بهنوعی تقابل قطعی میان پدیدارها و مقولات است و ازطرف دیگر به تقابل پدیدار و ناپدیدار همچنان پایبند است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Relationship of Mind and Phenomenal Objects in the Epistemologies of Mulla Sadra and Kant
نویسنده [English]
- Mehdi Dehbashi
چکیده [English]
In Western and Islamic philosophy, one of the most complex and controversial ontological topics has do with the relationship between mind and phenomenal objects, that is the relationship between the form in the mind and the material and objective form. This issue has stirred great confusion for philosophers seeking to explain the relationship of knowledge and the "outside world". In this article we present and compare Kant and Mulla Sadra's philosophical solutions to this problem.
Although in Mulla Sadra's philosophy, mind and phenomenal objects do not stand on the same ontological levels, however according to the "primacy of existence" (Aṣālat al-wujūd) principle, the two are alongside each other. Knowledge is not separate from ontology and relies on the outside world in its process of perception occurring through the help of the senses, the imagination, reason, and intuition. What occurs between the outside world and the mind is called by Mulla Sadra the construction of quiddity. Quiddity is neither bound to the mind or the outside world; however it is necessary on every ontological level and participates in all the levels of perception. Mulla Sadra can explain the relationship between the intuitions of the mind and the outside world first by positing a soul which creates forms and elements related to perception and secondly, by filling the gap between mind and phenomenal objects by postulating a division of ontological levels.
According to Kant, knowledge requires two things: a) observation, which is given to us in space and time and b) the reception of an intelligible upon what has been observed. For the process to occur the phenomenal object and the intelligible must share a similarity. Some intelligibles have no similarity with anything from the experiential level. Kant, in trying to reconcile mind and the phenomenal objects uses the concept of Transcendental Schemata, that is forms produced in time by the imagination. By arguing for a direct reciprocity between the phenomena and the intelligible, Kant is bound to uphold the reciprocity between phenomena and transience.
کلیدواژهها [English]
- material forms
- perceived forms
- Phenomenon
- transience
- intelligible
- quiddity
- mind and phenomenal object