رویا تیزهوش؛ علی اکبر عبدل آبادی
چکیده
ملّاصدرا معتقد است که «وجود» یگانه امر حقیقتساز است. این عقیدۀ ملّاصدرا که «اصالت وجود» نام دارد، مبنای فلسفة او را تشکیل میدهد و حتّی بر مبحث «ماهیّت و احکام آن» تأثیر مینهد. پذیرش تأثیرپذیری مبحث ماهیّت و مباحث مرتبط با آن از اصالت وجود́ لازمههایی، از جمله تأثیرپذیری حدّ تام از اصالت وجود، را در پی میتواند ...
بیشتر
ملّاصدرا معتقد است که «وجود» یگانه امر حقیقتساز است. این عقیدۀ ملّاصدرا که «اصالت وجود» نام دارد، مبنای فلسفة او را تشکیل میدهد و حتّی بر مبحث «ماهیّت و احکام آن» تأثیر مینهد. پذیرش تأثیرپذیری مبحث ماهیّت و مباحث مرتبط با آن از اصالت وجود́ لازمههایی، از جمله تأثیرپذیری حدّ تام از اصالت وجود، را در پی میتواند داشت که ضعفها و اشکالهای حد ّتام منطقی را ندارد. در این مقاله، با روشی توصیفی- تحلیلی، امکان تأثیرپذیری حدّ تام از اصالت وجود، به عنوان امر نشاندهندة حقیقت اشیاء را با تکیه بر این فرضیّهها نشان دادهایم که «حقیقت در فلسفة ملّاصدرا با وجود معنا مییابد و حد نیز که منعکسکنندة حقیقت اشیاء است، قطعاً از وجود تأثیر میپذیرد»، «در فلسفة ملّاصدرا صورت بهتنهایی تمام حقیقت شیء واقع میشود و حدّ تام در فلسفة او به منعکس کردن صورت تغییر خواهد یافت» و «در فلسفة ملّاصدرا پایة حد، یعنی ماهیّت، محفوظ مانده و با اجزای مادّه و صورت ظهور کرده است». تأثیرگذاری اصالت وجود بر حدّ تام́ نتایجی، از جمله تحوّل معنای حدّ تام از وجه منطقیاش و گستردگی فایدة حدّ تامّ فلسفی نسبت به حدّ تامّ منطقی، را در پی دارد
محمود هدایتافزا
چکیده
ملاصدرا در مقام تبیین عینیت ذات با صفات الهی، از سه گویش کلامی، فلسفی و عرفانی بهره گرفته است که در نوشتار پیشِ رو به ترتیب از آنها به رویکردهای عام، خاص و اخص یاد میشود. هدف اصلی پژوهش، تشریح رویکرد عامِّ ملّاصدرا و تبیین وجوه تمایز آن با دو نگاه دیگر است. طبعاً برای فهم پاسخ فلسفی، در ابتدا فهم تفاوت آن با رویکرد عامتر و نگاه ...
بیشتر
ملاصدرا در مقام تبیین عینیت ذات با صفات الهی، از سه گویش کلامی، فلسفی و عرفانی بهره گرفته است که در نوشتار پیشِ رو به ترتیب از آنها به رویکردهای عام، خاص و اخص یاد میشود. هدف اصلی پژوهش، تشریح رویکرد عامِّ ملّاصدرا و تبیین وجوه تمایز آن با دو نگاه دیگر است. طبعاً برای فهم پاسخ فلسفی، در ابتدا فهم تفاوت آن با رویکرد عامتر و نگاه کلامی ضرورت دارد. صدرا در رویکرد فلسفی خویش، ابتدا ذات و صفات الهی را به وجود و ماهیت در اشیاء امکانی تنظیر مینماید و سپس بر پایۀ تحقّق عرضی ماهیات، ذات احدی را بالذّات، مصداق «وجود» و بالعرض، مصداق اوصاف کمالیه و نعوت جمالیه میخواند؛ بنابراین آنچه بیواسطه از ذات الهی انتزاع میشود، مفهوم «وجود اسمی» است، لیکن از آنرو که کمالات معقول از سنخ وجود و خصایص ذاتی آنند، هر یک از آنها از حیث واحد وجود، از حقیقت بسیط الهی انتزاع مییابند و این امر، به معنای «تساوق صفات» به حسب ذات احدی است. در این راستا تأمّل در اقسام حیثیت تقییدیۀ اخفی، بستر مناسبی برای فهم دقیقتر رویکرد فلسفی صدرا و تمایز فیالجملۀ آن با رویکرد عرفانی در باب ذات و صفات الهی فراهم میآورد.
امیرحسین پورنامدار سرچشمه؛ مهدی عظیمی
دوره 7، شماره 3 ، آذر 1395، ، صفحه 61-80
چکیده
تقریباً قاطبة فلاسفة اسلامی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به مسئلة «تشخّص» پرداخته و پاسخهایی را ارائه داشتهاند و ازین رو، سرگذشت این بحث به طور کلّی در سنّت فلسفی اسلام قابل مطالعة جدّی و تدقیقات همهجانبه است، امّا در اینجا قصد ما پرداختن به جنبهای از نقش فارابی در تطوّر و تکامل این سیر تاریخی است، تا از این طریق پرتوهایی ...
بیشتر
تقریباً قاطبة فلاسفة اسلامی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به مسئلة «تشخّص» پرداخته و پاسخهایی را ارائه داشتهاند و ازین رو، سرگذشت این بحث به طور کلّی در سنّت فلسفی اسلام قابل مطالعة جدّی و تدقیقات همهجانبه است، امّا در اینجا قصد ما پرداختن به جنبهای از نقش فارابی در تطوّر و تکامل این سیر تاریخی است، تا از این طریق پرتوهایی بر زوایای مغفول و ناشناختهتر سنّت عقلانی مسلمانان افکنده شود. یکی از کسانی که این بحث را بسی بیش از پیش محلّ توجّه متفکّران قرار داد، ملّاصدراست که به تبع فلسفة اصالت وجود خویش، مطالب بدیعی را در باب تشخّص ابراز نمود. یکی از نکات اصلی ملّاصدرا این است که مساوقت «تشخّص» و «وجود» را به فارابی نسبت میدهد. در نزد اندیشمندان دورة قدیم یا حتّی دوره معاصر، هیچگاه تردیدی یا مطالعهای در باب صحّت این انتساب صورت نگرفته است. این مقاله بر آن است تا انتساب تقریباً به رسمیّت شناخته شده به فارابی را که از سوی ملّاصدرا صورت گرفته است مطمحنظر قرار داده و از رهگذر برخی مستندات متنی و تاریخی نشان دهد که این انتساب میتواند تا حدّ زیادی محلّ مناقشه باشد، و حتّی اساساً این مطلب که فارابی بحثی ذیل عنوان «تشخّص» داشته است خود بسیار متزلزل به نظر میرسد.