675648c2785e9a3
حکمت معاصر
دوره و شماره: دوره 7، شماره 1، خرداد 1395، صفحه 1-84 

بررسی ارتباط تعبیر خواب و تأویل آیات بر مبنای دیدگاه ابن‌سینا و شیخ اشراق

صفحه 1-17

سعید انواری؛ فاطمه اسمعیلی اردکانی

چکیده   چکیده
ابن­سینا و پس از وی شیخ اشراق به رابطة میان تاویل و تعبیر اشاره کرده­اند و معتقدند که گاهی نفس در بیان حقیقتی معنوی که در خواب یا کشف و شهود مشاهده کرده است، آن را به مشابه یا ضد آن تغییر می­دهد که در این صورت نیازمند تفسیر باطنی هستیم. این تفسیر باطنی در صورتی که در مورد کشف و شهود و الهاماتی باشد که در بیداری دریافت شده‌اند، تاویل نامیده می­شود و در صورتی که در مورد مطالب دریافت شده در خواب باشد، تعبیر نامیده می­شود. بدین ترتیب تاویل وحی و تعبیر خواب دارای فرایندی واحد هستند. بر این اساس این فرضیه مطرح می­شود که قاعدتا باید میان تاویلات عرفانی و تعبیرات خوابگزاران در مورد مصادیق واحد، تشابه و تناظر وجود داشته باشد. این مقاله با تبیین نظریة ابن‌سینا و شیخ اشراق و بررسی موارد مشابه میان تاویلات عرفا و تعبیرات خوابگزاران به بررسی این موضوع پرداخته است.

علمی-پژوهشی

احاطه علمی انسان کامل از دید صدرا و نسفی

صفحه 19-34

سید علی حقی؛ سیده سمیه حسینی

چکیده چکیده
نوشتار حاضر کوششی در راستای فهم احاطه علمی انسان کامل از دید صدرا و نسفی است . نگارنده بر این باور است که احاطه علمی انسان کامل ، ارتباط مستقیمی با حقیقت علم و تهذیب نفس دارد .
حقیقت علم در نظر صدرا و نسفی نوری از جانب حق‌تعالی است همچنین هر دو بر این نکته واقف‌اند که این نور براثر سیر و سلوک به دست می‌آید .بالاترین مرتبه این نور متعلق به انسان کامل است که به همه علوم احاطه دارد . بنا بر نظر نسفی هر چه ریاضت بیشتر شود احاطه علمی انسان بیشتر می‌گردد و اشیاء راکماهی می‌تواند ببیند .
صدرا و نسفی،رسیدن به بالاترین مرتبه علوم رافی نفسه دارای ارزش ندانستند بلکه علم رازمانی ارزشمند می‌دانند که توأم با عمل باشد . انسان کامل نه‌تنها بر علوم ظاهری بلکه با غیب نیز آشنایی دارد .
او غیب آسمان و زمین را می‌داند .بنابراین احاطه عملی انسان کامل آن است که وی بر تمامی علوم ظاهری و باطنی آشنایی و به درک حقیقت اشیاء رسد.

علمی-پژوهشی

کانت به روایت دیلتای

صفحه 35-55

مالک شجاعی جشوقانی

چکیده چکیده: با اینکه دیلتای کانت را در « نقد عقل محض » پیشگام خود دانسته و طرح ابتکاری خود را  به تبع کانت ، «نقد عقل تاریخی» نامیده است معهذا او را در عقلانی سازیِ سوژۀ انسانی ناکام می داند. وی نه فقط بر بُعد شناختی سوژه ، بلکه بر بُعد ارادی و احساسی آن هم تاکید می کند و کانت را به عقلانی کردنِ سوژه متّهم می کند . از سوی دیگر طرح کلان نقد وی برخلاف کانت به علوم طبیعی محدود نشده و شامل علوم انسانی هم می گردد. دیلتای دو نقد عمده را بر معرفت شناسی کانتی وارد می‌کند ؛ نخست اینکه این معرفت شناسی واجد تلقی‌ای بسیار عقلانی از تجربه است به گونه‌ای که از ابعاد عاطفی و ارادی تجربه غفلت کرده و نوعی نظر ورزی گسسته از جهان است در حالی که تجربه چیزی  فراتر از آن است و مشروط  و محوی در همة قوای  شناختی ، عاطفی و ارادی ماست ، دوم آنکه موضع استعلایی کانت غیر تاریخی و بلکه فراتاریخی است. درواقع طرح اصلی دیلتای ، تکمیل طرح بنیادهای معرفت شناختی علوم طبیعی ( عقل محض ) توسط کانت و توسعۀ آن به حوزه علوم انسانی ( عقل تاریخی )  به مدد عبور از سوژه پیشینی ِصوری عقل زده کانتی به سوژه تاریخیِ ریشه دار در شبکه حیاتی است.

علمی-پژوهشی

ظرفیت‌های فلسفه اسلامی برای علوم مدرن؛ مطالعه موردی: بحث «دوستی» در فلسفه اسلامی و روان‌درمانی

صفحه 57-84

سیدمحسن علوی‌پور؛ عبدالرسول حسنی‌فر

چکیده بر خلاف این باور نادرست که تفکر مدرن و نتایج آن برای زندگی بشری، بر مبنای گسستی سراسری از تفکر پیشامدرن پدید آمده است، دستاوردهای حوزه‌های مختلف معرفت بشری در عصر حاضر نشان از آن دارد که بازخوانی انتقادی میراث فلسفه کلاسیک به اکتشافات شگفتی حتی در حوزه‌های علمیِ کاملا مدرن رهنمون شده است. پرسش آن است که آیا تنها فلسفه کلاسیک غرب چنین ظرفیتی را برای بازشکوفایی داراست؟ و آیا میراث فلسفه اسلامی از چنین ظرفیتی برای بهره‌برداری در جامعه معاصر خودمان تهی است؟ پژوهش حاضر با تامل بر یک مطالعه موردی و بررسی مقوله «دوستی» در رشته علمیِ مدرن «روان‌درمانی» و نحوه احیای مجدد آن در دنیانی معاصر –بر خلاف آموزه‌های فلسفی مدرن- ظرفیت‌های همین مقوله در چارچوب میراث فلسفه اسلامی را نیز مورد واکاوی قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که امکان رویکردی مشابه به گنجینه فکری اسلامی نیز در جامعه معاصر اسلامی وجود دارد.

علمی-پژوهشی

حقیقت، وجود و تقرر؛ تاملی تاریخی درباره‌ی نظر صدرا در باب تحقق وجود در برابر نظر میرداماد

صفحه 85-106

داود حسینی

چکیده  یکی از استدلال‌های صدرا (که تنها یک مقدمه دارد) برای نظریه‌ای که امروزه تحت عنوان «اصالت وجود» نامیده می‌شود چنین است: چون حقیقت هر چیز همان وجودش است که بواسطه‌ی آن وجود احکام و آثار آن چیز بر آن حمل می‌شود، پس وجود نسبت به آن چیز اولی به تحقق است. این نوشتار قصد دارد تنها مقدمه این استدلال را در بستری تاریخی واکاوی کند. شواهدی ارائه خواهد شد که چگونه این مقدمه در تقابل با نظر میرداماد در باب وجود مطرح شده است. بنا بر نظر میرداماد وجود موخر از تقرر ماهیت است. در مقابل برای صدرا وجود مقدم بر ماهیت است.

علمی-پژوهشی

شکل چهارم قیاس حملی در منطق سهروردی

صفحه 107-127

مهدی عظیمی

چکیده سهروردی چرا شکل چهارم را از دستگاه قیاسی‌اش حذف می‌کند؟ آیا دستگاه قیاسی او، همانند دستگاه قیاسی ارسطو، به رغم فقدان شکل چهارم پذیرای آن است؟ یا تنگناهایی دارد که نمی‌تواند شکل چهارم را صورت‌بندی کند؟ فرضیۀ این مقاله گزینۀ دوم است. دستگاه سهروردی در تنگنای سه اصل قرار داد که در این جستار «اصل بستگی»، «اصل ناوابستگی»، و «اصل یگانگی» نامیده شده‌اند. شکل چهارم نمی‌تواند هم به روش سهروردی صورت‌بندی شود و هم این اصول سه‌گانه را حفظ کند. این نشانگر یک محدودیت مهمِ دستگاه قیاسی سهروردی در سنجش با دستگاه قیاسی ارسطو است.