محمد جواد اسماعیلی
چکیده
"حرکت در مقولات" یکی از مسائل مهم در حرکتشناسی ابن سینا است. حکیم محمّد بن عبدالفتّاح تنکابنی (1713م/1124ق -1631م/1040ق) مشهور به فاضل سراب از اندیشمندان قرن یازدهم هجری است که اثری با عنوان رسالة فی بیان الحرکة فی المقولة دارد. وی در این اثر به تحلیل و ارزیابی مبحثی از فصل دوم از مقالۀ دوم فنّ «سماع طبیعیِ» کتاب الشفاء ابن سینا با عنوان ...
بیشتر
"حرکت در مقولات" یکی از مسائل مهم در حرکتشناسی ابن سینا است. حکیم محمّد بن عبدالفتّاح تنکابنی (1713م/1124ق -1631م/1040ق) مشهور به فاضل سراب از اندیشمندان قرن یازدهم هجری است که اثری با عنوان رسالة فی بیان الحرکة فی المقولة دارد. وی در این اثر به تحلیل و ارزیابی مبحثی از فصل دوم از مقالۀ دوم فنّ «سماع طبیعیِ» کتاب الشفاء ابن سینا با عنوان فی نسبة الحرکة إلی المقولات می پردازد که در آن سرشت حرکت بررسی شده است. تبیین حکیم تنکابنی از آن جهت ارزشمند است که ارزیابی وی ناظر به نگرشی است که سرشت حرکت را مبتنی بر "تشکیک" شناسانده است. شیوه بررسی حکیم تنکابنی بر پایه ساختار «قال - أقول» در این رساله، خواننده را به التفات بیشتر به ردّ و ابرامها در بحث ترغیب میکند. حکیم تنکابنی قلمرو بحث خود را از بررسی سرشت حرکت فراتر برده و به مباحثی چون پیوند میان حرکت و زمان و حرکت توسطیه و قطعیه نیز پرداخته است. وی ضمن اشاره به اندیشههای ابو نصر فارابی و جلالالدین دوانی، پیوندی را میان مباحث فلسفی با سنّت تفسیری تجرید الاعتقاد برقرار کرده است. تصحیح و تحلیل این رساله برای نخستین بار، زمینه بحث در طبیعت شناسی ابن سینا را بیشتر فراهم میکند.
محمّد قمی؛ محمدجواد اسماعیلی
چکیده
ابنسینا نفس را «روحانیة الحدوث و البقاء» و ملاصدرا آن را «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» میداند.ملامحمدصادق اردستانی در الحکمة الصادقیة معتقد است که حدوث نفس نه با تجرد آن سازگار است و نه با بقایآن. وی به قدم و وحدت نفس قائل شده است. ازدیدگاه ابنسینا و حکمای دیگر، قول به «قدم و وحدت نفس» با دو محذور اساسی مواجه ...
بیشتر
ابنسینا نفس را «روحانیة الحدوث و البقاء» و ملاصدرا آن را «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» میداند.ملامحمدصادق اردستانی در الحکمة الصادقیة معتقد است که حدوث نفس نه با تجرد آن سازگار است و نه با بقایآن. وی به قدم و وحدت نفس قائل شده است. ازدیدگاه ابنسینا و حکمای دیگر، قول به «قدم و وحدت نفس» با دو محذور اساسی مواجه است: 1. اگر نفس بعدازتعلق به بدن متکثر نشده باشد، بایدهمۀ انسانها در همۀ صفات یکسان میبودند؛ 2. اگر نفس بعدازتعلق به بدن متکثر شده باشد، امر مجرد بهنحو بالقوه و بالفعل انقسام میپذیرد. حکیم اردستانی در الحکمة الصادقیة مدعای خود را بهگونهای تبیین کرده است که با دو محذور یادشده مواجه نشود. در این نوشتار، با بهرهگیری از آثار فلسفی اردستانی، دیدگاه وی درباب نفس تبیین شده است.
محمدجواد اسماعیلی؛ محمد قمی
دوره 6، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 1-27
چکیده
ملامحمدصادق اردستانی حکیم عصر صفوی است که تاکنون آثار و آرای او بهخوبی شناخته نشده است. در این مقاله آثار وی را بر پایۀ کتابها و تذکرههای منتشرشده در ایران از منظر نسخهشناسی و محتوایی بررسی میکنیم. در این منابع چهارده اثر به حکیم اردستانی منسوب شده است که پس از گردآوری نسخههای خطی آثار وی و ارزیابیِ آنها این نتایج بهدست ...
بیشتر
ملامحمدصادق اردستانی حکیم عصر صفوی است که تاکنون آثار و آرای او بهخوبی شناخته نشده است. در این مقاله آثار وی را بر پایۀ کتابها و تذکرههای منتشرشده در ایران از منظر نسخهشناسی و محتوایی بررسی میکنیم. در این منابع چهارده اثر به حکیم اردستانی منسوب شده است که پس از گردآوری نسخههای خطی آثار وی و ارزیابیِ آنها این نتایج بهدست آمد: 1. نُه عنوان از آثارِ چهاردهگانه در واقع سه اثر مستقل: رسالۀ جعلیۀ صادقیه، حکمت صادقیه، و مراسلۀ حکیم اردستانیاند که هر یک با سه عنوان متفاوت نامگذاری شدهاند؛ 2. از اختیارات الأیام نسخهای یافت شد که احتمال انتسابش به وی بسیار زیاد است؛ 3. در انتسابِ کلید بهشت به وی تردید جدی وجود دارد؛ 4. در هیچیک از فهرست کتابخانهها از سه اثر باقیمانده از آثار حکیم اردستانی یعنی آیۀ نور، تباشیر، و حاشیه بر شفاگزارشی نشده است.