نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسنده
گروه فلسفه، دانشکده الهیات، دانشگاه قم، قم، ایران
چکیده
مرگ بهعنوان واقعیتی اجتنابناپذیر موضوع مطالعه مکاتب مختلف فلسفی است. پیوند عمیق فلسفهورزی و مرگاندیشی سبب شده است که فیلسوفانی مانند شوپنهاور و صدرا به این امر بهتفصیل بپردازند. این مقاله در پی پاسخگویی به این سؤال است که آیا میتوان در تفکر شوپنهاور و ملاصدرا نوعی دیالوگ در باب چیستی و ماهیت مرگ انسان برقرار کرد؟ از نظر شوپنهاور، مرگ از بین رفتن هویت فردی و وجود پدیداری انسان است؛ اما وجود فینفسه و راستین وی جاودانه خواهد بود. ملاصدرا معتقد است، مرگ اشتداد وجودی و تقویت جنبهی تجرد نفس است که باعث تضعیف تعلق نفس به بدن و ترک بدن میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بهرغم تفاوت در مبانی، تفکر بدبینانه، انکار حیات و تجویز خودکشی و عرفان برهمنی شوپنهاور، میتوان در روش هستیشناسانه، رویکرد عرفانی، اشتراک در برخی مؤلفهها و نتایج مرگاندیشی، میان دو فیلسوف، مشابهتها و همزبانیهایی را نیز یافت. هر دو فیلسوف سرشت و ذات فناناپذیر انسان و تقسیم دوگانه در باب جهان را میپذیرند و به وجود رنج در جهان، زهدمحوری و وجود عشق در هستی باور داشته و در جستجوی عوامل مرگهراسی و راهکاری برای برونرفت از آن بودهاند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Death in the Philosophy of Mulla Sadra and Schopenhauer
نویسنده [English]
- farah ramin
department of philosophy, faculty of theology, Qom university, Qom,Iran
چکیده [English]
Death as an inevitable reality is a subject of study in various philosophical schools. The issue of death is one of the deepest philosophical reflections. This concept can be reviewed within three realms: semantics, ontology, and epistemology. The objective of this article is to examine death within ontological realm in the thoughts of Mulla Sadra and Schopenhauer, and it attempts to answer the question that whether philosophical discussions on the concept of death in Sadra's transcendental wisdom, despite differences in principles, methods, and objectives, are comparable to Schopenhauer's intellectual framework. Using a descriptive-analytical approach, the present study first investigates the issue of death in the thought of both philosophers and then focuses on their comparative analysis.
The findings of this study show that, there are similarities, compatibility, and convergences between the two philosophers' attitudes toward death. Both philosophers-Molla Sadra and Arthur Schopenhaur- believe in the dichotomy in the world, immortality of human nature after death, existence of suffering in the world, asceticism, austerity, love, and affection to all human beings. However, each of them analyzes and explains the issue of death within his own intellectual framework. School of thought, intellectual principles, philosophical methods, and historical time of Mulla Sadra are very different from those of Schopenhauer.