برهان صدیقین به شکلی که ابنسینا آن را نخستینبار برای برهان امکان و وجوب به کاربرد، از طریق آثار ابنرشد و ابنمیمون در قرون وسطی، به آثار توماس آکویناس راه یافت. مفاهیم مربوط به این برهان چنانکه موردنظر ابنسینا بود، در این آثار منتقل نشد و آشفتگی برهان در فلسفه بعد از رنسانس غرب نیز ادامه یافت. در این مقاله برهان امکان و وجوب ...
بیشتر
برهان صدیقین به شکلی که ابنسینا آن را نخستینبار برای برهان امکان و وجوب به کاربرد، از طریق آثار ابنرشد و ابنمیمون در قرون وسطی، به آثار توماس آکویناس راه یافت. مفاهیم مربوط به این برهان چنانکه موردنظر ابنسینا بود، در این آثار منتقل نشد و آشفتگی برهان در فلسفه بعد از رنسانس غرب نیز ادامه یافت. در این مقاله برهان امکان و وجوب از قرن هفدهم به بعد در تاریخ فلسفه غرب دنبال شده است. مدّعای مقاله این است که لایبنیتس و ولف، برهان را بر مدار امکان احتمالی و نه امکان ماهوی اقامه کردهاند و اشکالاتی که از ناحیهی هیوم و کانت و دیگران بر این برهان به تقریر آکوئیناسی آن اقامه شده، خالی از قوّت نیست. در بخش پایان، قوّت و قدرت تقریر سینوی برهان در ردّ اشکالاتی که از قرن هفدهم به بعد نسبت به برهان وارد آمده، اثبات شده است.