مریم اسدیان؛ الیاس نورایی
چکیده
افضلالدّین کاشانی از جمله فیلسوفانی است که بر سیاق حکمای اشراقی، به دو عالم جسمانی و روحانی قائل است و برای هر نوعی از انواع در این عالم جسمانی، یک صورت نوعی بهعنوان کلّی مطلق در عالم نفسانی برمیشمارد. فلاسفۀ اسلامی - بهویژه اشراقیون –ربالنّوع انسانی را برابر میدانند با «عقل دهم» یا همان «روحالقدس» (جبرئیل) ...
بیشتر
افضلالدّین کاشانی از جمله فیلسوفانی است که بر سیاق حکمای اشراقی، به دو عالم جسمانی و روحانی قائل است و برای هر نوعی از انواع در این عالم جسمانی، یک صورت نوعی بهعنوان کلّی مطلق در عالم نفسانی برمیشمارد. فلاسفۀ اسلامی - بهویژه اشراقیون –ربالنّوع انسانی را برابر میدانند با «عقل دهم» یا همان «روحالقدس» (جبرئیل) که واسطۀ فیض حقّ است. مسئلۀ اصلی مقالۀ حاضر آن است که افضلالدّین کاشانی چه دیدگاهی درباب ربالنّوع انسانی دارد و حقیقت نفس آدمی را بهعنوان اصل برین او چگونه تعریف میکند؟ روش تحقیق در این مقاله، روش تحلیلی- توصیفی، بر مبنای مطالعات کتابخانهای است. دادههای تحقیق نشان میدهد که باباافضل کاشانی برخلاف دیگر فلاسفه، حقیقت نفس انسانی و ربالنّوع او را فرشتۀ مرگ (عزرائیل) معرفی میکند. تاکنون پژوهندگانی که دربارۀ آثار باباافضل تحقیق کردهاند به این وجه تمایز دیدگاه او و دیگر فلاسفه درباب ربّالنّوع انسانی اشارهای نکردهاند. نتایج تحقیق آن است که با بررسی دیدگاه این فیلسوف، پیوند میان فلسفۀ اسلامی با حکمت و عرفان را روشن خواهد شد، چراکه باباافضل با طرح عزرائیل بهعنوان ربّالنّوع انسانی، حاصل کار نفس را مرگ اختیاری یا مقام فنا میداند.