لیلا کیانخواه
چکیده
یکی از مهمترین مسائل فلسفة فارابی، بحث از خدا و صفات او و بررسی رابطة او با سایر موجودات است. فارابی خدا را مبدأ وجود همة موجودات میداند و او را «اوّل»، «موجود اوّل» و «سبب اوّل» میخواند. موجود اوّل در اندیشة فارابی نه تنها موجودی است که سایر موجودات در وجود به او وابستهاند؛ بلکه موجودات تنها به جهت ارتباطی که ...
بیشتر
یکی از مهمترین مسائل فلسفة فارابی، بحث از خدا و صفات او و بررسی رابطة او با سایر موجودات است. فارابی خدا را مبدأ وجود همة موجودات میداند و او را «اوّل»، «موجود اوّل» و «سبب اوّل» میخواند. موجود اوّل در اندیشة فارابی نه تنها موجودی است که سایر موجودات در وجود به او وابستهاند؛ بلکه موجودات تنها به جهت ارتباطی که با او دارند صلاحیت بررسی در مابعدالطبیعه را اخذ میکنند. لذا شناخت دقیق موجود اول و ویژیگیهای او و ارتباط او با سایر موجودات، از جمله مهمترین و محوریترین مسائل پژوهشی در حوزة فارابیشناسی است. از آنجایی که برخی از آثار منسوب به فارابی قطعی الانتساب نیستند و چارچوب فکری متمایزی از آثار قطعی فارابی دارند، در این مقاله کوشش می شود تا با توجه به این امر، آراء اصیل فارابی استخراج شده و گزارش و تحلیل دقیقی از آنها ارائه شود. بر اساس آثار قطعی الانتساب، فارابی خدا را واجب الوجود نمیخواند و نظریة فیض را که برای تبیین رابطة موجود اوّل با سایر موجودات طرح کرده، بر اساس وجوب و امکان داتی بنا نمیکند. همچنین با توجه به اینکه فارابی در آثار قطعیاش برهان مشخصی در اثبات موجود اوّل ندارد، در این مقاله کوشش میشود تا موضع فارابی نسبت به اثبات موجود اوّل در خلال عبارات و بیاناتش بررسی شود. تعمق در آثار او نشان میدهد که نوعی برهان علیت از بیانات او قابل استخراج است.