مریم صانع پور
چکیده
شکاف میان ذهن / جسم و معنا / ماده از معضلات فلسفه غرب است که در فلسفه یونان باستان شکل گرفته و تا فلسفه دوره روشنگری ادامه یافته است. متفکران پسامدرن معتقدند این دوگانگی و تضاد به وضوح در شئون مختلف تمدن مدرن خودنمایی می کند و دوگانگی من/ دیگری از همین جا نشأت گرفته است. از این رو باید به رفع این تضاد فلسفی میان ذهن / جسم، و معنا/ ماده ...
بیشتر
شکاف میان ذهن / جسم و معنا / ماده از معضلات فلسفه غرب است که در فلسفه یونان باستان شکل گرفته و تا فلسفه دوره روشنگری ادامه یافته است. متفکران پسامدرن معتقدند این دوگانگی و تضاد به وضوح در شئون مختلف تمدن مدرن خودنمایی می کند و دوگانگی من/ دیگری از همین جا نشأت گرفته است. از این رو باید به رفع این تضاد فلسفی میان ذهن / جسم، و معنا/ ماده اندیشید. در این مقاله پاسخ دوگانگی ذهن/ جسم در مبانی وحدت وجودی فلسفه صدرایی جستجو شدهاست. روش پژوهشگر در این مقاله تعاملی و گفتگویی است. وی تلاش میکند تا در یک فلسفه ورزی میان فرهنگی، با مراجعه به مبانی فلسفة صدرایی، راه حلی برای رفع معضل دوگانگی ماده/ معنا در فلسفة مدرن غربی جستجو کند. راه حل ملاصدرا به این معضل از دو جنبه استنتاج شدهاست؛ از جنبة وجود شناسانه، در رفع دوگانگی جسم / ذهن با وساطت عالم خیال ممکن است؛ از جنبة معرفتشناسانه، رفع دوگانگی جسم / ذهن با وساطت قوة خیال امکانپذیر است. همچنین ملاصدرا به وساطت نفس در برقراری وحدت میان جسم و ذهن پرداختهاست.