مرتضی شجاری؛ صفا سلخی خسرقی؛ مازیار آصفی
چکیده
حرکت لازمهی ادراک معمارانه است. فضای معماری به واسطه خواص پویایی، سیالیت و مکث، موجبات حرکت فیزیکی، بصری و ذهنی را در ناظر فراهم میآورد.در فلسفه، عامل حرکت مبنای ادراک حقایق جهان مادی است. فیلسوفان اسلامی، حرکت را امری کمالی و دارای غایت میدانستند که مشمول اصل قوه و فعل است.طبق نظریهی حرکت جوهری ملاصدرا، وجود مادی به واسطهی ...
بیشتر
حرکت لازمهی ادراک معمارانه است. فضای معماری به واسطه خواص پویایی، سیالیت و مکث، موجبات حرکت فیزیکی، بصری و ذهنی را در ناظر فراهم میآورد.در فلسفه، عامل حرکت مبنای ادراک حقایق جهان مادی است. فیلسوفان اسلامی، حرکت را امری کمالی و دارای غایت میدانستند که مشمول اصل قوه و فعل است.طبق نظریهی حرکت جوهری ملاصدرا، وجود مادی به واسطهی حرکت دائمی خود به سمت وجود روحانی، با طی مراتب و گذر از عوالم محسوسات، خیالات و معقولات به ادراک حقیقی جهان نائل میشود.پژوهش حاضر از نوع کیفی تحلیلی-توصیفی بوده و راهبرد پژوهش مطالعه ی موردی با رویکرد تفسیری میباشد. این مقاله با تحلیل تجربهی ادراکی ناظر در مسجد جامع تبریز، مقارنهی حرکت و ادراک در فلسفه و معماری را مورد بررسی قرار می دهد. از نتایج عمدهی پژوهش، بین مراتب استکمالی بدن تا نفس در کسب معرفت بر مبنای فلسفهی حرکت جوهری و مراحل ادراک تجربی فضا از ماده به معنا در معماری اسلامی، هم خوانی قابل توجهی مشاهده میشود. معماری اسلامی با ایجاد فضای معنوی خاص همواره بستری برای کشف و شهود درونی ناظر فراهم میساخته و با توجه به ویژگیهای سیالیت، تجربهی ادراکی ناظر را از نازلترین مراتب به سوی کاملترین آن هدایت میکرده است.