جمشید جلالی شیجانی؛ علی دلشاد نداف
دوره 6، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 53-73
چکیده
چکیده حسین بن منصور حلّاج (244- 309 ق) از چهرههای سرشناس تصوّف و عرفان اسلامی است که زندگی، اندیشه، و بهویژه کشتهشدن وی در تاریخ تصوّف پیوسته معرکة آرای متقابل و حتی متناقض بوده است. در گفتار و نوشتار وی بیش از هر موضوع دیگری اندیشههای وحدت وجود با زبان رمز و شطح و بیانِ سرشار از وجد و سُکر نمود دارد تا جایی که میتوان «أنا الحق» ...
بیشتر
چکیده حسین بن منصور حلّاج (244- 309 ق) از چهرههای سرشناس تصوّف و عرفان اسلامی است که زندگی، اندیشه، و بهویژه کشتهشدن وی در تاریخ تصوّف پیوسته معرکة آرای متقابل و حتی متناقض بوده است. در گفتار و نوشتار وی بیش از هر موضوع دیگری اندیشههای وحدت وجود با زبان رمز و شطح و بیانِ سرشار از وجد و سُکر نمود دارد تا جایی که میتوان «أنا الحق» او را آشکارترین تجلی اندیشة وحدت وجودیِ وی برشمرد. حلّاج بهدلیل اعتقادنداشتن به علوم ظاهر و کافیندانستن آن برای وصول به حضرت حق غالباً با علمای قشری موضع انکار و ستیز داشت. اختلاف برخی از این علما با حلّاج امری اعتقادی بوده که عمدهترین آن اشاعۀ تفکر وحدت وجود است که با اصول دین و توحید ذات در تعارض بود. در این مقاله درصددآنیم که با بررسی رویکردهای متفاوت علمای مسلمان دربارة افکار و اندیشههای حلّاج و مقایسه و تحلیل آرا و اندیشههای موافق و مخالف به بررسی و تحلیل توقیع صادره از جانب امام زمان (عج) به حسین بن روح نوبختی بپردازیم.