کرامت ورزدار؛ فاطمه کتابچی
چکیده
چکیده: مسئلهی اصلیِ این پژوهش، روشنساختنِ جایگاهِ عقلِ عملی در فرآیندِ صدورِ عمل، و هدفِ آن، کشفِ کارکردهای «عقلِ عملی» در این فرآیند، در حکمتِ متعالیه به روشِ توصیفی-تحلیلی است. بر اساسِ یافتههای این پژوهش، صدرالمتألّهین بینِ «عمل» و «فعلِ ارادی» تمایز قائل میشود. از نظرِ وی «عمل» فعلی است که محصولِ ارادهی ...
بیشتر
چکیده: مسئلهی اصلیِ این پژوهش، روشنساختنِ جایگاهِ عقلِ عملی در فرآیندِ صدورِ عمل، و هدفِ آن، کشفِ کارکردهای «عقلِ عملی» در این فرآیند، در حکمتِ متعالیه به روشِ توصیفی-تحلیلی است. بر اساسِ یافتههای این پژوهش، صدرالمتألّهین بینِ «عمل» و «فعلِ ارادی» تمایز قائل میشود. از نظرِ وی «عمل» فعلی است که محصولِ ارادهی همراه با «آگاهیِ مرتبهدومِ عامل» به غرضِ فعل است. عنصر «آگاهیِ مرتبهدوم» عنصری است که با افزودهشدنِ «عقلِ عملی» به مبادیِ فعل حاصل میشود؛ بنابراین «عمل» فعلی است ارادی که «عقلِ عملی» در فرآیندِ آن نقشآفرینی میکند. از نظرِ صدرالمتألّهین «عقلِ عملی» بهعنوانِ عُنصر آگاهیساز در فرآیندِ صدورِ عمل سه کارکرد دارد. اوّلین کارکرد، تصوّرِ عملِ عقلانی و تصدیق به فایدهی آن است؛ در این کارکرد «عقلِ عملی» در جایگاهِ مبدأ تصوّری و تصدیقیِ عمل و در کنارِ متصرّفه قرار میگیرد. دومین و سومین کارکرد «عقل عملی» به مدیریّتِ قُوای ادراکی و تحریکی باز میگردد. هرگاه «عقلِ عملی»، در فرآیندِ صدورِ یک فعل، دستِکم یکی از این سهنقش را ایفا کند، فعل، مُبدّل به «عمل» میشود. در این پژوهش آشکار میشود عقلِ عملی برخلافِ نظر سایر پژوهشگران، تواناییِ توأمانِ ادراکاتِ کلّی و جزئی را داراست. همچنین نظریّهی «وحدت نفس و قُوا» تأثیری در بحثِ فرآیندِ صدورِ عمل و کارکردِ عقلِ عملی ندارد و تفسیرِ «عقلِ عملی» به «مرتبهی عقلانیِ نفس» یا «تعیّنِ عقلانیِ نفس» صرفاً منجر به تغییرِ ادبیّاتِ بحث میگردد.