675648c2785e9a3
حکمت معاصر

نوع مقاله : علمی-پژوهشی

نویسنده

دانشجوی دکتری عرفان، پژوهشکدة امام خمینی و انقلاب اسلامی

چکیده

قونوی در تفسیر سورة فاتحه، هلیت مطلق حق، را عبارت از اطلاق انبساطی وجود که عاری از هرگونه قید و ترکیب و کثرت است می‌داند. وجود حق از دیدگاه وی عبارت است از صرف وجود به طوری که نه کثرتی در آن اعتبار می‌شود و نه ترکیبی، نه صفتی و نه نعتی، نه اسمی و نه رسمی، نه نسبتی و نه حکمی، بلکه وجودش وجودی بحت است. فناری، شارح مفتاح، وجود بحت را به معنای وجود مطلق درنظر می‌گیرد یعنى وجودی که هیچ‌گونه قیدی در آن اعتبار نمی‌شود هرچند می‌توان آن را با قیود و بدون آن‌ها اخذ کرد. این وجود بحت همان وجود مأخوذ بلاشرط است نه وجودی که مقید به قید اطلاق شده باشد. قونوی برای اثبات این‌که واجب‌الوجود، همان وجود مطلق است، پنج برهان اقامه کرده و سپس به طرح شبهات و انتقاداتی دست زده که بر این براهین وارد ساخته‌اند. امام خمینی نیز در تعلیقات خود بر مصباح الانس، درصدد پاسخ به شبهات برآمده، جز براهین اول تا سوم با براهین دیگر مخالفت دارد و آن‌ها را اثبات‌کنندة مدعا نمی‌داند و خطای آن‌ها را ناشی از خلط مفهوم با مصداق و حمل اولی با حمل شایع صناعی یا خلط مفهوم ذهنی با حقیقت خارجی یا خلط وجود مطلق با مطلق وجود می‌داند.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Imam Khomeini’s Viewpoint on Absolute being of the Real

نویسنده [English]

  • Parisa Goudarzi

چکیده [English]

Qûnawî in his interpretation of Sura Fatiha, maintains that the God’s absolute being is a developing absoluteness of His Being without Qualification and free from the shackles of the composition and plurality. In his view this being is a mere existence, not a plurality, not a hybrid, not adjective, not descriptive, no name, and no formal, no relation, no predication, it is just a pure existence. Fanaari, the commentator of Miftaah al-qaib, considers His existence as an absolute one without any valid adverbial, though it can be taken with or without constraints. However, the discussion is not unconditional although derived bound constraint is applied. Qûnawî provides five arguments to prove that the Necessary Being is the Absolute, and then discusses some doubts and criticisms which have been presented against the proofs. Imam Al-Khomeini in his commentating on Mesbah, seeks to answer the problems. He argue that except the first three arguments, the other arguments don’t establish the claim, so he rejects them and thinks that the main mistake and fault of the invalid arguments are the confusion between concept and extension, the primary essential predication and common technical predication, the conceptual meaning and external reality, and between absolute being and being as a being