فلسفه
نادیا مفتونی؛ فتانه تواناپنا؛ قاسمعلی کوچنانی
چکیده
ملکات نقشهای متعددی در فلسفه اسلامی دارند. گاهی در مبادی صدور فعل از حیث مبادی خلقی، گاهی از جهات انسانشناسانه و در مواردی در مبناشناسی احوالات روانشناختی، امیال و گرایشات نفسانی ملکات مورد توجه هستند. مساله این تحقیق بررسی ابعاد شناختی و روانشناختی ملکات است که در ارتباط با ساختارهای ادراکی و سازمانیافتگی ادراک محسوب ...
بیشتر
ملکات نقشهای متعددی در فلسفه اسلامی دارند. گاهی در مبادی صدور فعل از حیث مبادی خلقی، گاهی از جهات انسانشناسانه و در مواردی در مبناشناسی احوالات روانشناختی، امیال و گرایشات نفسانی ملکات مورد توجه هستند. مساله این تحقیق بررسی ابعاد شناختی و روانشناختی ملکات است که در ارتباط با ساختارهای ادراکی و سازمانیافتگی ادراک محسوب میشود. آیا علاوه بر نقشهای خلقی، از تاثیر ملکات در سطح اندیشه و احساس نیز میتوان سخن گفت؟ در این تحقیق با روشی توصیفی- تحلیلی به مساله حاضر پاسخ داده میشود. یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که تعابیری همچون ملکات نطقی و عقلی ناظر به ابعاد شناختی ملکات است. نقش ملکات در جهتدهی و هدایت ادراکات و احوالات روانی و نیز معنابخشی و پردازش اطلاعات از سویی و اهمیت آنها به عنوان عوامل غیرشناختی شکل گیری باورها از سویی دیگر از نتایج این تحقیق محسوب میشود. تفکیک «معارف متمکن» حاصل از ملکات و «معارف غیر متمکن» و تحلیل هر یک در نفس، ناظر به جایگاه شناختی و روانشناختی ملکات است. نظم در ناحیه افکار و ارائه ایدههای از پیش تعیین شده و نیز فرضهای معین متناسب با ساختار در ارتباط با ملکات تبیینپذیر است. در بعد شناختی فارابی به نقش عادت و ملکات در تعیین و تعین مواضع اندیشهورزی و جایگاه مغالطی ملکات عطف توجه میکند و در بعد روانشناختی تاثیر ملکات بر امیال و گرایشات، تصمیم و انتخاب محل تامل است.