عرفان اسلامی
امیر پوررستگار
چکیده
رویکرد زوایۀ دید و اسلوب نظاممندی است که پژوهشگر با اتّکا به آن، به پروژۀ مفروض خود نزدیک میشود و فهم ژرفتری از موضوع به دست میآورد. گستردگی تصوف سبب شده است که رویکردهای گستردهای نسبت به آن پدید آید. تصوفپژوهان غربی در مواجهه با تصوف از رویکردهای متنوعی بهره گرفتهاند؛ لذا برای فهم تصوفپژوهیِ شرقشناسان، تبیین ...
بیشتر
رویکرد زوایۀ دید و اسلوب نظاممندی است که پژوهشگر با اتّکا به آن، به پروژۀ مفروض خود نزدیک میشود و فهم ژرفتری از موضوع به دست میآورد. گستردگی تصوف سبب شده است که رویکردهای گستردهای نسبت به آن پدید آید. تصوفپژوهان غربی در مواجهه با تصوف از رویکردهای متنوعی بهره گرفتهاند؛ لذا برای فهم تصوفپژوهیِ شرقشناسان، تبیین رویکرد آنان نیز اهمیت دارد. جستار حاضر با روش توصیفی– تحلیلی، در پی واکاوی رویکردشناسیِ لئونارد لویزُن، عرفانپژوه نامدار آمریکایی بوده است. نقد و تحلیل تصوف از زوایۀ سمبلیسم و نمادپردازی، بهویژه تبیین سنّت ادبی کفریات، استعارههای شناختی، نظریۀ زیباییشناختیِ شهود و از همه مهمتر، تأویلگرایی، مهمترین سویههای رویکرد زیباییشناختیِ تحقیقات لویزن را در بر میگیرد. او بر این باور است که استعارات، سمبلها و تأویلهای صوفیه فراتر از علم بلاغت ادبی، و در حوزۀ «علم احوال» و «معانی مثالی» است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که لویزن در کنار رویکرد ادبی- بلاغی، از رویکرد تاریخی- اجتماعی نیز غافل نمانده است؛ چنان که او تصوف را «دین نهادینهشدۀ تودهها» میداند و معتقد است «تطور تاریخیِ گذر صوفی به ملّا»، برای جریانشناسی اندیشۀ صوفیان بسیار اهمیت دارد. با وجود این که رویکرد زیباییشناختی لویزن در شناخت بهتر تصوف کارآیی دارد، اما رویکرد تاریخی او که تصوف را از منظر صرفاً تاریخی و اجتماعی تحلیل میکند، گاه از شناساندن روح تصوف برکنار مانده است.