زهره سلحشور سفیدسنگی
چکیده
چکیده مسئلهی آگاهی از مهمترین مسائل تاریخ فلسفه است. به دلیل دشواری تعریف آگاهی برخی فیلسوفان آن را به آگاهی پدیداری، آگاهی دسترسی، خودآگاهی و آگاهی نظارتی تقسیم کردهاند. فیلسوفانی مانند ملاصدرا که آگاهی (علم) را به نفس نسبت میدهند و بر این اساس ویژگیهای مربوط به آگاهی را تبیین میکند، تمام اقسام آگاهی را به امری فراتر ...
بیشتر
چکیده مسئلهی آگاهی از مهمترین مسائل تاریخ فلسفه است. به دلیل دشواری تعریف آگاهی برخی فیلسوفان آن را به آگاهی پدیداری، آگاهی دسترسی، خودآگاهی و آگاهی نظارتی تقسیم کردهاند. فیلسوفانی مانند ملاصدرا که آگاهی (علم) را به نفس نسبت میدهند و بر این اساس ویژگیهای مربوط به آگاهی را تبیین میکند، تمام اقسام آگاهی را به امری فراتر ماده نسبت میدهد. از اینرو از دیدگاه وی نمیتوان آگاهی را به ماده تقلیل داد. این در حالی است که نظریات فیزیکالیستی مانند نظریهی پیوندگرایی آگاهی را به ماده نسبت میدهند. طبق نظر پیوندگرایان میتوان آگاهی را با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی تبیین کرد. اما این نظریه بر خلاف ادعای خود ناتوان از تبیین اقسام و ویژگیهای آگاهی است. در این نظریه دلیلی که باعث میشود آگاهی را به شبکههای عصبی نسبت دهند این است که آگاهی را مساوی با پردازش اطلاعات میدادند. در حالی که طبق نظر ملاصدرا آگاهی (درک اطلاعات) معمولاً همراه با پردازش اطلاعات هست، اما پردازش اطلاعات بدون آگاهی نیز امکان پذیر است. از اینرو مطابق دیدگاه ملاصدرا نمیتوان رابطه آگاهی و پردازش اطلاعات، را تساوی دانست.