محمدعلی وطن دوست
چکیده
در آیات و روایات اسلامی، دو اصطلاح «قلم» و «لوح» در کنار هم به کار رفته و از مراتب علم فعلی خداوند دانسته شده است. از همینرو، دو اصطلاح یاد شده در فلسفه اسلامی نیز راه یافته و جزو مسائل فلسفه اولی قرار گرفته است. در این میان، فیلسوفانی مانند ملاصدرا، به گونهای اجمالی و علامه طباطبایی، به گونهای تفصیلی، با بهرهگیری از ...
بیشتر
در آیات و روایات اسلامی، دو اصطلاح «قلم» و «لوح» در کنار هم به کار رفته و از مراتب علم فعلی خداوند دانسته شده است. از همینرو، دو اصطلاح یاد شده در فلسفه اسلامی نیز راه یافته و جزو مسائل فلسفه اولی قرار گرفته است. در این میان، فیلسوفانی مانند ملاصدرا، به گونهای اجمالی و علامه طباطبایی، به گونهای تفصیلی، با بهرهگیری از آموزههای دینی کوشیدهاند از «قلم» و «لوح»، تبیین فلسفی ارائه دهند. در جستار حاضر، دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره «قلم» به شیوه توصیفی - تحلیلی و با رویکرد روایی و فلسفی مورد بازخوانی، تحلیل و بررسی قرار گرفته است. در پایان این نتیجه به دست آمده که براساس روایات و مبانی حکمت متعالیه، «قلم» و «اقلام» از حقایق عالم عقل میباشند که در سلسله طولی هستی، نسبت به حقایق پایینتر از خود جنبه فاعلی داشته و واسطه فیض شمرده میشوند. همچنین میتوان قلم را برابر با عالم عقل و لوح را برابر با عالم مثال دانست که نسبت به عالم عقل جنبه قابلی دارد و حقایق را از آن عالم دریافت میکند. شایان ذکر است که میان این دو تفسیر ناسازگاری وجود ندارد و تفاوت تنها به نحوه اعتبار عقلی باز میگردد.
غلامرضا معروف؛ ایرج داداشی
چکیده
«فر»/ «فرّه»/ «خره»/ «خوره»/ «خورنه»، مفهومی اساطیری و رمزآمیز در فرهنگ ایرانی است که در دوره اسلامی، متأثِّر از مفاهیم قرآن، دگردیسی مییابد و در اندیشه شیخ اشراق به تکامل میرسد. اوستا، اصیلترین منبع نوشتاریِ پیش از اسلام و شاهنامه مهمترین کتاب پس از اسلام است که مفهوم «فر» را تبیین نموده، باوجود ...
بیشتر
«فر»/ «فرّه»/ «خره»/ «خوره»/ «خورنه»، مفهومی اساطیری و رمزآمیز در فرهنگ ایرانی است که در دوره اسلامی، متأثِّر از مفاهیم قرآن، دگردیسی مییابد و در اندیشه شیخ اشراق به تکامل میرسد. اوستا، اصیلترین منبع نوشتاریِ پیش از اسلام و شاهنامه مهمترین کتاب پس از اسلام است که مفهوم «فر» را تبیین نموده، باوجود پژوهشهای بسیار درباره «فر»، تاکنون مفاهیم، گونهها، ویژگیها و پیکرهگردانیهای آن در یک ردهبندی علمی تبیین نشده است. این پژوهش میکوشد در خلال یک ردهبندی علمی دریابد «فرهایزدی» در دوره اسلامی، تحت تأثیر مفاهیم قرآن از کدام نامهای خداوند بیشتر اثر پذیرفته است؟ بنابراین یافتههای تاریخی درباره «فر» را به روش کیفی، ردهبندی و تفسیر ادبی ـ تاریخی میکند؛ و برای اثبات تناظر این مفهوم به آیات قرآن استشهاد میکند. برای درک مفاهیم «فر» ابتدا به اصطلاحات همسنگ آن توجه شده؛ در میان واژگان ملازم «فر»، اصطلاحات «اورنگ»، «اورند»، «بُرز» بیشتر جنبه اساطیری دارند و «وَرج»، «بَغ» و «وخش» علاوه بر بنیاد اساطیری قابل انطباق با حکمت اسلامی نیز هستند. گونههای «فر» عبارتاند از: «فرایرانی»، «فرپهلوانی»، «فرکیانی»، «فر زرتشت» و «فر موبدی». ویژگیهای فر نشان میدهند: «فر» موهبتی خدایی، گسترده و همهگیر، برخوردار از صورتهای مختلف، قابل افزایش و کاهش، قابل گسست و گمشدن، قابل ترکیب با دیگر «فر»ها، رازآمیز و اعجازآفرین، یاریرسان، ستایشبرانگیز، ضدپلیدی، دارای درخشش، عامل مشروعیت حکومت، محافظ افراد و قابل انتقال است. «فرهایزدی» در پیکرهگردانیهای اساطیری خود میتواند به شکل نیرو، موجود زنده یا اشیا تغییر شکل دهد؛ در قالب نیرو و استعداد به شکل «زیبایی»، «خرد» و «قدرت» جلوهگر شود. در چهره موجودات زنده اعم از زن و فرزند، حیوان و گیاه پدیدار میشود و میتواند بهمثابه عنصری نمادین در قالب اشیا پدیدار شود. در دوره اسلامی، «اسماءالحسنی» بهویژه «فضل الهی»، «رحمت عام و خاص»، «وسعت علم الهی» و «نور» در کنار مفهوم «سکینه» که برآمده از قرآن هستند، با حذف ویژگیهای ناشی از نظام طبقاتی عصر ساسانی، یعنی ستایش فرهمندان، انتقالپذیری موروثی فر و درخشش محسوس شاهانه آن، این مفهوم را استحاله کرده و به کمال رساندند.
سید مهدی میرهادی
چکیده
از نظر ملاصدرا، همانگونه که اشیای خارجی امکان حضور در نفس را ندارند و لازم است صورتی از آنها، در ساحت نفس به وجودی ذهنی حاضر گردد، اعمال خوب و بد نیز از طریق صورتِ باطنیِ آن اعمال در ساحت نفس وجود پیدا میکنند، با نفس یکی میشوند، در نفس باقی میمانند و بر آن تأثیر میگذارند. هدف مقاله حاضر، که با استفاده از روش تحلیل و استنتاج ...
بیشتر
از نظر ملاصدرا، همانگونه که اشیای خارجی امکان حضور در نفس را ندارند و لازم است صورتی از آنها، در ساحت نفس به وجودی ذهنی حاضر گردد، اعمال خوب و بد نیز از طریق صورتِ باطنیِ آن اعمال در ساحت نفس وجود پیدا میکنند، با نفس یکی میشوند، در نفس باقی میمانند و بر آن تأثیر میگذارند. هدف مقاله حاضر، که با استفاده از روش تحلیل و استنتاج به سرانجام رسیده، ارائه طرحی از فلسفه عمل در حکمت متعالیه، و بیان چیستی، چرایی و چگونگیِ عمل در اندیشه ملاصدرا است. در دیدگاه ملاصدرا، جهانِ مادی فرصتی برای انجام عمل، و بدن، ابزار و امکانی برای خلقِ عمل است. ملاصدرا ظاهر عمل یا همان حرکات اعضا را حقیقت عمل نمیداند. حقیقت عمل از نظر او صورت باطنی عمل است که امکان اتحاد با نفس و فعلیت بخشیدن به ملکات نفسانی را فراهم میآورد. شکلگیری ملکات، شهود قلبیِ حق، ساختهشدن ذات و سعادتمندی یا شقاوتمندی دلایلی است که از نظر ملاصدرا به خاطر آنها باید به انجام عمل اقدام نمود.
مالک شجاعی جشوقانی
چکیده
این مقاله ضمن اشاره به انواع رویکردها به فلسفه و حکمت اسلامی در عالم معاصر، به بررسی رویکرد متفاوت عبدالجواد فلاطوری می پردازد . فلاطوری بر خلاف خوانش های عمدتا شرق شناسانه از فلسفه اسلامی ،که این سنت را ذیل سنت نوافلاطونی در فلسفه فهم می کنند ، می کوشد تا نقش آفرینی قرآن در فلسفه اسلامی را با توجه به مطالعات تطبیقی و زبانی معاصر تبیین ...
بیشتر
این مقاله ضمن اشاره به انواع رویکردها به فلسفه و حکمت اسلامی در عالم معاصر، به بررسی رویکرد متفاوت عبدالجواد فلاطوری می پردازد . فلاطوری بر خلاف خوانش های عمدتا شرق شناسانه از فلسفه اسلامی ،که این سنت را ذیل سنت نوافلاطونی در فلسفه فهم می کنند ، می کوشد تا نقش آفرینی قرآن در فلسفه اسلامی را با توجه به مطالعات تطبیقی و زبانی معاصر تبیین کند . از سوی دیگر در تقابل با خوانش صدرایی و نوصدرایی معاصر و از قضا همسو با هایدگر ، فلسفی شدن کلام و الاهیات اسلامی را مورد نقادی جدی قرار می دهد. طبق تحلیل فلاطوری ، فلسفه و حکمت اسلامی حاصل برخورد دو جهان بینیِ از اساس متفاوت یعنی جهان بینی حاکم بر فلسفه و علوم یونانی و جهان بینی قرآنی است.آنچه از برخورد این دو جهان بینی به وجود آمد فلسفه ای بود که اگر چه در صورت بیشتر یونانی ولی در محتوا عمدتا قرآنی بود .بنابراین این فلسفه نه یونانی صرف ، نه قرآنی صرف و نه آمیزه و التقاطی از این دو بلکه جریانی مستقل و ویژه بود که از سنتز و برآیند آن دو به وجود آمد.
مرتضی شجاری؛ صفا سلخی خسرقی؛ مازیار آصفی
چکیده
حرکت لازمهی ادراک معمارانه است. فضای معماری به واسطه خواص پویایی، سیالیت و مکث، موجبات حرکت فیزیکی، بصری و ذهنی را در ناظر فراهم میآورد.در فلسفه، عامل حرکت مبنای ادراک حقایق جهان مادی است. فیلسوفان اسلامی، حرکت را امری کمالی و دارای غایت میدانستند که مشمول اصل قوه و فعل است.طبق نظریهی حرکت جوهری ملاصدرا، وجود مادی به واسطهی ...
بیشتر
حرکت لازمهی ادراک معمارانه است. فضای معماری به واسطه خواص پویایی، سیالیت و مکث، موجبات حرکت فیزیکی، بصری و ذهنی را در ناظر فراهم میآورد.در فلسفه، عامل حرکت مبنای ادراک حقایق جهان مادی است. فیلسوفان اسلامی، حرکت را امری کمالی و دارای غایت میدانستند که مشمول اصل قوه و فعل است.طبق نظریهی حرکت جوهری ملاصدرا، وجود مادی به واسطهی حرکت دائمی خود به سمت وجود روحانی، با طی مراتب و گذر از عوالم محسوسات، خیالات و معقولات به ادراک حقیقی جهان نائل میشود.پژوهش حاضر از نوع کیفی تحلیلی-توصیفی بوده و راهبرد پژوهش مطالعه ی موردی با رویکرد تفسیری میباشد. این مقاله با تحلیل تجربهی ادراکی ناظر در مسجد جامع تبریز، مقارنهی حرکت و ادراک در فلسفه و معماری را مورد بررسی قرار می دهد. از نتایج عمدهی پژوهش، بین مراتب استکمالی بدن تا نفس در کسب معرفت بر مبنای فلسفهی حرکت جوهری و مراحل ادراک تجربی فضا از ماده به معنا در معماری اسلامی، هم خوانی قابل توجهی مشاهده میشود. معماری اسلامی با ایجاد فضای معنوی خاص همواره بستری برای کشف و شهود درونی ناظر فراهم میساخته و با توجه به ویژگیهای سیالیت، تجربهی ادراکی ناظر را از نازلترین مراتب به سوی کاملترین آن هدایت میکرده است.
سهیلا قلی پورشهرکی؛ مجتبی جعفری اشکاوندی؛ محسن فهیم؛ علیرضا خواجه گیر
چکیده
ایمان اساسیترین عنصرحیات معنوی، گوهرزینت بخش روح بشری و درخشانترین پرتو عالم علوی است، یکی از مهمترین مباحث کلامی، ایمان وعناصر وابسته به آن است، به گونهای که نمیتوان نقش بنیادی آن را درشکل گیری باور دینی در معناداری زندگی نادیده گرفت. پژوهش حاضر در پیآن است که نقش مولفههای دینی مانند، نبوت، امامت ...
بیشتر
ایمان اساسیترین عنصرحیات معنوی، گوهرزینت بخش روح بشری و درخشانترین پرتو عالم علوی است، یکی از مهمترین مباحث کلامی، ایمان وعناصر وابسته به آن است، به گونهای که نمیتوان نقش بنیادی آن را درشکل گیری باور دینی در معناداری زندگی نادیده گرفت. پژوهش حاضر در پیآن است که نقش مولفههای دینی مانند، نبوت، امامت و عبودیت را برایمان ولوازم آن در معناداری زندگی را دردو بعد شناختی وعملکردی، باروش توصیفی- تطبیقی از دیدگاه دو اندیشمند بزرگ با دوسنت متفاوت اسلامی تسنن و تشیع مورد بررسی قرار دهد. برای جمع آوری دادهها ازطریق کتابخانه ای استفاده شده است، دادههای پژوهش ازگرد آوری تشابه و تفاوتهای دیدگاه این دو متفکر بزرگ بر پایه مبانی انسان شناسی آنان مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. نتایج یافتهها نشان داد که هر دواندیشمند، ایمان را معنا بخش به زندگی میدانند، هرچند دربیان جزئیات برپایه مبانی اندیشه هایشان تفاوتهایی وجود دارد، درمساله عبودیت غزالی بیشتر بر روی بعد فردی عبادات، ولی علامه بعد فردی و اجتماعی عبادات هر دو تأکید دارد. مهمترین اختلاف این دو دانشمند در مساله امامت است که غزالی درحد مدیریت دنیوی و یک امر فقهی و فرعی تلقی میکند. علامه امامت را استمرار نبوت وعهد الهی میداند.
مرتضی شجاری؛ سونیا سیلوایه
چکیده
گنبد مساجد چشم و دل را به بالا هدایت کرده و یادآور تعالی است. مرکز گنبد نماد وحدت و دیوارهای هشت وجهی که بر آن تکیه میزند، نماد نظمی آسمانی و پایههای چهار وجهی نماد جهان خاکی است. در این مقاله کوشش شده است تبیینی از گنبد بر اساس حکمت صدرایی ارائه گردد. در این حکمت عوالم به حس و خیال و عقل تقسیم میشود و گنبد مساجد تداعی کنندۀ این ...
بیشتر
گنبد مساجد چشم و دل را به بالا هدایت کرده و یادآور تعالی است. مرکز گنبد نماد وحدت و دیوارهای هشت وجهی که بر آن تکیه میزند، نماد نظمی آسمانی و پایههای چهار وجهی نماد جهان خاکی است. در این مقاله کوشش شده است تبیینی از گنبد بر اساس حکمت صدرایی ارائه گردد. در این حکمت عوالم به حس و خیال و عقل تقسیم میشود و گنبد مساجد تداعی کنندۀ این عوالم است. مصالح فناپذیر گنبد که با چشم حس درک میشود یادآور عالم ماده است. دو شکل مکعب و کره در گنبد که از خیال هنرمند معمار پدید آمده شبیه عالم خیال است و حالتی است از جمع شدن که از پایه گنبد (کثرت) شروع میشود و به نوک گنبد (وحدت) میرسد که جمع و ثبات عالم عقل تداعی میشود. همچنانکه ذات خداوند مبدأ عوالم هستی است، اگر کل فضای مسجد را همانند عالم در نظر بگیریم که هر جزء از مسجد را همانند مرتبهای از مراتب در نظر بگیریم، به این نکته دست مییابیم که همانند این عالم، در مسجد نیز مبدایی وجود دارد، یعنی با عبور از در ورودی و حیاط به مبدا یعنی فضای گنبدخانه میرسیم که در گنبدخانه نیز، فضا به گنبد ختم میشود.
شبنم فرجی؛ حسین فلاحی اصل؛ فاطمه احمدی
چکیده
بانو امین که مشرب صدرایی دارد، در مواضعی مانند تقسیمبندی قوای نفس انسان، نظریه عقول و... تفاوتهایی با پیشینیانش دارد. در «نظریه عقول»، او ضمن انتقاد به نظریات پیشین، «نظریهی روح محمدی» را مطرح میکند. مسئله پژوهش حاضر بررسی نوع مواجهه او با نظریه عقول و ارزیابی نظریه روح محمدی است. بر اساس یافتههای پژوهش، بانو امین ...
بیشتر
بانو امین که مشرب صدرایی دارد، در مواضعی مانند تقسیمبندی قوای نفس انسان، نظریه عقول و... تفاوتهایی با پیشینیانش دارد. در «نظریه عقول»، او ضمن انتقاد به نظریات پیشین، «نظریهی روح محمدی» را مطرح میکند. مسئله پژوهش حاضر بررسی نوع مواجهه او با نظریه عقول و ارزیابی نظریه روح محمدی است. بر اساس یافتههای پژوهش، بانو امین به هشت اشکال پیرامون نظریه عقول پاسخ میگوید: دو اشکال بر تجرد و قدم عقل، پنج اشکال بر مادی بودن عقل و یک اشکال بر ترتیب طولی و عدد عقول است. او از سویی دلایل عقلیِ تجرد عقول را قبول میکند و از سوی دیگر بنا بر ادله نقلی و ایرادات قاعده الواحد، مادی بودن عقول را به طور کلی مردود نمیداند؛ بلکه آن را «جایز» میداند و برای تبیین ربط واحد به کثیر از نظریه روح محمدی استفاده میکند. او گاهی روح محمدیه را معادل عقل اول میداند و گاهی با مادی دانستن عقل اول و مجرد دانستن روح محمدیه آنها را غیر از هم میداند. بنابراین با نقد نظریات موجود در باب عقول، از هر دو نظریهی مادی بودن و تجرد عقول قسمتهایی را میپذیرد و قسمتهایی را نمیپذیرد و سرانجام نظریهی جدیدی بیان میکند. ترجیح دلایل نقلی و بحث از نظرگاههای مختلف، موجب نظریه جدیدی در آراء بانو امین شده است. روش این پژوهش تحلیلیـانتقادی است.
اعظم قاسمی
چکیده
در دیدگاه غزالی رسالت رسول به معنای تبلیغ کلام خداست. در خصوص نقش نبی در معرفت شناسی دینی این پرسش ها مطرح می شود: آیا ایمان به کلام خدا به خاطر باور به صدق نبی است یا عقلانی است؟ نسبت صدق نبی و ایمان به کلام خدا چیست؟ آیا ایمان به خدا به صدق نبی وابسته است؟ مسأله ی اصلی پژوهش این است که در دیدگاه غزالی نبی در معرفت به خدا چه نقش و سهمی دارد ...
بیشتر
در دیدگاه غزالی رسالت رسول به معنای تبلیغ کلام خداست. در خصوص نقش نبی در معرفت شناسی دینی این پرسش ها مطرح می شود: آیا ایمان به کلام خدا به خاطر باور به صدق نبی است یا عقلانی است؟ نسبت صدق نبی و ایمان به کلام خدا چیست؟ آیا ایمان به خدا به صدق نبی وابسته است؟ مسأله ی اصلی پژوهش این است که در دیدگاه غزالی نبی در معرفت به خدا چه نقش و سهمی دارد و این که رأی وی با در نظر گرفتن نظام ی اندیشه او چه چالش هایی را به همراه دارد. در دیدگاه غزالی عقل قضاوت می کند به این که هر کسی که ادعای نبوت کرد و معجزه از او صادر شود صدقش واجب است . اعجاز معجزه با عقل فهمیده می شود و پس از آن عقل کنار می رود و نقش ابزاری دارد و تابع نظر نبی می شود. آراء و دیدگاه های غزالی در این باب با اشکالات و چالش هایی مواجه می شود. هر چند غزالی تلاش بسیار می کند که استدلال عقلانی بر صدق نبی ارائه دهد اما در معرفت شناسی دینی وی، نبی بالاترین جایگاه را دارد.
سید احمد غفاری قره باغ
چکیده
هدف: حکیمان و عارفان مسلمان در معنا و منشأ تبعیّت علم از معلوم با یکدیگر اختلاف نظر دارند. هدف این پژوهش، کشف رویکرد عرفان اسلامی و حکمت متعالیه در خصوص این موضوع است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل و مقایسه، به بررسی تحلیلی و تطبیقی نگرش عرفانی و صدرایی در این موضوع پرداخته است. همچنین، این تحقیق مبتنی بر دادههای کتابخانهای ...
بیشتر
هدف: حکیمان و عارفان مسلمان در معنا و منشأ تبعیّت علم از معلوم با یکدیگر اختلاف نظر دارند. هدف این پژوهش، کشف رویکرد عرفان اسلامی و حکمت متعالیه در خصوص این موضوع است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل و مقایسه، به بررسی تحلیلی و تطبیقی نگرش عرفانی و صدرایی در این موضوع پرداخته است. همچنین، این تحقیق مبتنی بر دادههای کتابخانهای انجام گرفته است. یافتهها: در معناشناسی نسبت علم با معلوم در نگرش عرفانی، سه بیان متفاوت در سخنان عرفا قابل مشاهده است؛ معنای اول، ناظر به عدم مجعولیّت معلوم توسط علم است؛ معنای دوم تبعیّت، مطابقت علم با معلوم است؛ معنای سوم از تبعیّت به تبعیّت اضافه از طرف اضافه برمیگردد. از سوی دیگر، در نگرش صدرایی، تبعیّت علم از معلوم به تبعیّت در معنای سوم عرفانی تبیین شده است؛ همچنین ملاصدرا بر اساس رهیافت اصالت وجود، به عدم مجعولیّت معلوم و عدم دخالت علم در معلوم گرایش دارد. نتیجه: تبیین عرفانی و صدرایی در این نکته با یکدیگر مشترک هستند که عین ثابت در هر دو اندیشه، حقیقتی متعیّن بالذات و غیرمجعول است؛ از این رو، علم الهی در هیچکدام از دو نگرش، مؤثر و فاعل در عین ثابتِ موجود در صقع ربوبی نیست.
سمیه السادات موسوی؛ سید علی اکبر حسینی قلعه بهمن
چکیده
نظریههای ارزش در پی تعیین معیار خوب و بد برای افعال اخلاقی هستند. بهرغم تنوعی که در این نظریهها وجود دارد هیچیک تاکنون قابلیت انطباق بر افعال اخلاقی خداوند را نداشتهاند. ازآنجاکه معیارهای ارائهشده، همچون انگیزه فضیلتمندانه، وظیفه، لذت، سعادت و قربالهی مختص انسان بوده و در مورد سنجش خوب و بد افعال الهی ناکارآمد هستند ...
بیشتر
نظریههای ارزش در پی تعیین معیار خوب و بد برای افعال اخلاقی هستند. بهرغم تنوعی که در این نظریهها وجود دارد هیچیک تاکنون قابلیت انطباق بر افعال اخلاقی خداوند را نداشتهاند. ازآنجاکه معیارهای ارائهشده، همچون انگیزه فضیلتمندانه، وظیفه، لذت، سعادت و قربالهی مختص انسان بوده و در مورد سنجش خوب و بد افعال الهی ناکارآمد هستند باید به دنبال نظریه ارزشی بود که بر همه فاعلهای اخلاقی، اعم از انسان و خداوند قابل انطباق باشد. در این نوشتار سعی بر آن است تا پس از بررسی مهمترین نظریههای ارزش به روش تحلیلی، نظریه ارزشی معرفی شود که بتواند افعال الهی را نیز دربرگیرد. نتایج نشان میدهد نظریههای فضیلتمحوریِ فاعلمبنا و وظیفهگرایی برای سنجش افعال الهی کارایی ندارند. فقط نظریه غایتگرای کمالگرا ـ که شامل فضیلتمحوری غایتانگار نیز میشود ـ آن هم با تفسیری خاص، ظرفیت ارائه معیار برای افعال اخلاقی خداوند را دارد. بهنظر میرسد اگر غایت افعال اخلاقی، «صِرف کمال» در نظر گرفته شود در این صورت، زمانی که بر اثر فعل اختیاری فاعل، کمالی تحقق یافت، غایت اخلاقی حاصل شده است؛ حتی اگر آن کمال برای افرادی غیر از خود فاعل باشد. بنابراین، به کمالرساندن مخلوقات از جانب خداوند که خود، کمال محض است عملی اخلاقی بهشمار میرود.
وحید خادم زاده
چکیده
زبان شناسان شناختی از دو ابزار «طرح واره تصویری» و «استعاره مفهومی» جهت تبیین فرایند شناخت در انسان بهره می برند. طرح واره تصویری ساختاری ذهنی است که حاصل مواجهه انسان با پدیده های تکرارشونده حسی است. استعاره مفهومی نیز این طرح واره تصویری را به صورت نظام مند به مفاهیم انتزاعی و غیر محسوس تعمیم می دهد. مواجهه روزمره انسان ...
بیشتر
زبان شناسان شناختی از دو ابزار «طرح واره تصویری» و «استعاره مفهومی» جهت تبیین فرایند شناخت در انسان بهره می برند. طرح واره تصویری ساختاری ذهنی است که حاصل مواجهه انسان با پدیده های تکرارشونده حسی است. استعاره مفهومی نیز این طرح واره تصویری را به صورت نظام مند به مفاهیم انتزاعی و غیر محسوس تعمیم می دهد. مواجهه روزمره انسان با ظرف های فیزیکی همانند بدن انسانی، خانه و وسایل نقلیه، طرح واره جهتی داخل – خارج (ظرف) را در ذهن انسان ایجاد می کند و انسان با توسل به استعاره های مفهومی از این طرح واره جهت فهم مفاهیم انتزاعی به مثابه ظرف بهره می برد. ملاصدرا جهت توصیف مفاهیم متافیزیکی وجود، ماهیت و عدم از الفاظی همانند «ظرف»، «وعاء»، «دار»، «بقعه» بهره می برد. او همچنین از ورود و خروج به ظرف وجود یا عدم سخن به میان می آورد. از وجود خارجی در تقابل با وجود ذهنی استفاده می کند. این شواهد در چارچوب طرح واره تصویری ظرف و استعاره های مفهومی مبتنی بر این طرح واره قابل فهم است.
قاسم پورحسن
دوره 3، شماره 1 ، شهریور 1391، ، صفحه 33-54
چکیده
نظریة مبناگرایی یکی از دیرینهترین و مهمترین رهیافتها در معرفتشناسی تلقی میشود. از دو قسم اساسی مبناگرایی، مبناگرایی کلاسیک و معتدل، در مقالة حاضر، مبناگرایی کلاسیک را انتخاب کردهایم و از دو شکل مبناگرایی درونگرایانه و برونگرایانه، دومی را بررسی میکنیم. در نوشتار حاضر هر دو دسته از مبناگرایی ساده ...
بیشتر
نظریة مبناگرایی یکی از دیرینهترین و مهمترین رهیافتها در معرفتشناسی تلقی میشود. از دو قسم اساسی مبناگرایی، مبناگرایی کلاسیک و معتدل، در مقالة حاضر، مبناگرایی کلاسیک را انتخاب کردهایم و از دو شکل مبناگرایی درونگرایانه و برونگرایانه، دومی را بررسی میکنیم. در نوشتار حاضر هر دو دسته از مبناگرایی ساده و مضاعف و تمایزات اساسی آنها را کاویدهایم. ادعای اصلی مبناگرایی کلاسیک برونگرایانه این است که باورهای ما به دو دستة پایه و استنتاجی تقسیم میشوند و همة باورهای استنتاجی ما، در فرایند توجیهی، باید به باورهای پایه بازگردند، در غیر این صورت دچار دور یا تسلسل خواهیم شد. در مقالة حاضر کوشش خواهد شد تا علاوه بر آنکه کاستیهای نظریة مبناگرایی نشان داده میشود به این کاستیها، بر اساس نظام معرفتی علامه، پاسخهایی داده شود. علامه طباطبایی در نظام معرفتی خود دستگاهی از روابط میان باورها، بر اساس سه اصل، سامان میدهد که این دستگاه اولاً، تمایز میان بدیهیات اولیه و ثانویه را مشخص میکند؛ ثانیاً، ضمن نقد معرفت خطاپذیر از معرفت خطاناپذیر دفاع میکند؛ ثالثاً، روش دستیابی به معرفت یقینی را تبیین میکند؛ و بالاخره، ضمن نقد بر مبناگرایی ساده، مبناگرایی مضاعف را رویکرد درست برمیشمارد. خطاپذیری و خطاناپذیری و درنتیجه، تصحیح باورهای پایه اساسیترین ضعف و کاستی در مبناگرایی است. با توجه به مبنای علامه طباطبایی، دربارة معرفت یقینی، که باید درنهایت همة معرفتها به بدیهیات ختم و بدیهیات ثانویه نیز با روابط ویژهای به بدیهیات اولی یا سه اصل اولی منتهی شوند؛ میتوان خلل اساسی در مبناگرایی، که همان معرفت تزلزلپذیر غیر یقینی است، را مورد پرسش قرار داد. مهمترین دستاورد علامه، در حوزة معرفتی، دفاع از معرفت یقینی بر اساس اولیات و امکان دستیابی به معرفت خطاناپذیر است.
ابوذر نوروزی؛ محسن شیراوند
چکیده
علامه طباطبایی (ره) فیلسوفی کلاسیک بر ممشای حکمت متعالیه و مفسر بزرگ قرآن کریم است اما اندیشه وی در این دو حوزه محدود و متمرکز نشده و در حوزههای معرفتی دیگر نیز دارای اندیشههای بدیعی است. یکی از این حوزهها فلسفه اخلاق است. بیتردید اصلیترین بحث در فلسفه اخلاق به تقسیمبندی واقعگرایی و غیرواقعگرایی اخلاقی تعلق دارد. هدف ...
بیشتر
علامه طباطبایی (ره) فیلسوفی کلاسیک بر ممشای حکمت متعالیه و مفسر بزرگ قرآن کریم است اما اندیشه وی در این دو حوزه محدود و متمرکز نشده و در حوزههای معرفتی دیگر نیز دارای اندیشههای بدیعی است. یکی از این حوزهها فلسفه اخلاق است. بیتردید اصلیترین بحث در فلسفه اخلاق به تقسیمبندی واقعگرایی و غیرواقعگرایی اخلاقی تعلق دارد. هدف از این پژوهش پردازش این مسئله است که علامه طباطبایی در کدامیک از این دستهبندیها جای دارد و تبیین آن با کدام موضوعات فلسفی انجام میپذیرد؟ این مقاله که با روشی اسنادی_تحلیلی تألیف شده است، تلاش دارد با تحلیل و تبیین مسئله «اعتباریات» و نگهداشت مسئله «احساس» ذیل عنوان اعتباریات به این موضوع بپردازد. نتیجه پژوهش این است که علامه طباطبایی (ره) یک واقعگرای اخلاقیِ تعریفگرا است.
اعظم قاسمی؛ آریا یونسی
چکیده
وصیتنامهای که از فخر الدین رازی باقی مانده است از گذشتههای دور مورد بحث و تفسیر بوده است؛ در وصیتنامه روش قرآنی برتر از کلام فلسفه قرار داده شده است و همین سبب شده است که عالمانی مانند ابن عماد حنبلی و نویسندگان معاصری مانند فتح الله خلیف تصور کنند که این بیان، نشانه توبه متکلم از بحث استدلالی است. همچنین، جملهای از قول ابن ...
بیشتر
وصیتنامهای که از فخر الدین رازی باقی مانده است از گذشتههای دور مورد بحث و تفسیر بوده است؛ در وصیتنامه روش قرآنی برتر از کلام فلسفه قرار داده شده است و همین سبب شده است که عالمانی مانند ابن عماد حنبلی و نویسندگان معاصری مانند فتح الله خلیف تصور کنند که این بیان، نشانه توبه متکلم از بحث استدلالی است. همچنین، جملهای از قول ابن صلاح که فخر از کلام ابراز ندامت کرد، سبب تقویت این دیدگاه شده است. در این نوشته با بررسی این تفاسیر نشان خواهیم داد که با توجه به کلیت وصیتنامه و آنچه که در آن آمده است معنای سخن رازی حاکی از توبه و پشیمانی نیست، بلکه بیان موضعی میانه است میان عقلگرایی افراطی و انکار عقل که این دیدگاه میانه روانه را همیشه داشته است و در آثار دیگرش نیز وجود دارد. همچنین نشان داده شده است که آنچه از ابن صلاح درمورد ندامت فخر از پرداختن به کلام روایت شده است از چند جهت مخدوش است، چون هم مستندی ندارد و راویانی که از ابن صلاح روایت کردهاند فاصلهای چند قرنی با او دارند؛ لذا پذیرفتن صحت آن دشوار است. در نهایت نتیجه گرفته میشود که این روایت افسانهای جعلی است که از جانب عالمان ظاهری مخالف کلام بسط یافته است و با شتابزدگی تفسیرهایی غیرمعتبر به دست دادهاند.
حسین زمانیها؛ طاهره یاوری
چکیده
از نظر ملاصدرا انسان گذشته از این بدن طبیعی که به منزله محمل و بستری برای حدوث و تکامل نفس است واجد بدن دیگری است که معلول نفس و متأخر از آن است. وی از این بدن که از لوازم نفس ناطقه انسانی در مرتبه تجرد مثالی آن است به بدن مثالی یا برزخی یاد میکند. بدن مثالی ذاتاً مدرک و حیّ است و برخلاف بدن طبیعیبا مرگ از نفس جدا نمی شود.از نظر ملاصدرا ...
بیشتر
از نظر ملاصدرا انسان گذشته از این بدن طبیعی که به منزله محمل و بستری برای حدوث و تکامل نفس است واجد بدن دیگری است که معلول نفس و متأخر از آن است. وی از این بدن که از لوازم نفس ناطقه انسانی در مرتبه تجرد مثالی آن است به بدن مثالی یا برزخی یاد میکند. بدن مثالی ذاتاً مدرک و حیّ است و برخلاف بدن طبیعیبا مرگ از نفس جدا نمی شود.از نظر ملاصدرا همین بدن مثالی است که اولا و بالذات متعلق تصرف و تدبیر نفس قرار میگیرد و نفس به واسطه این بدن مثالی در بدن طبیعی و عنصری تصرف مینماید. وی برای تبیین رابطه نفس و بدن از دو واسطه استفاده میکند که یکی از آنها روح بخاری و دیگری بدن مثالی است. از این دو روح بخاری نزدیک تر به بدن و بدن مثالی نزدیک تر به نفس است. بدن مثالی برای تصرف در بدن عنصری و طبیعی ابتدا در بخش لطیف تر آن که همان روح بخاری است تصرف نموده و چون روح بخاری به منزله حامل قوای نفس در تمام اندام جسمانی سریان دارد به واسطه آن حرکت خاصی را در بدن عنصری ایحاد مینماید.
محمد علی میر باقری؛ عباس یزدانی؛ امیرعباس علیزمانی
چکیده
ویلیام رُو با معرفی مسئلهی قرینهای شر فصل تازهای در مباحث پیرامون شر گشود. نخستین صورتبندی رُو از این مسئله بر این مبنا استوار است که چون «بنظر میرسد» که برخی از شرور جهان بیوجه هستند، پس این شرور حقیقتاً هم بیوجه هستند.نافذترین نقدی که بر استدلال ویلیام رُو نوشته شده، نقد استفان ویکسترا براساس اصلی معرفتشناختی ...
بیشتر
ویلیام رُو با معرفی مسئلهی قرینهای شر فصل تازهای در مباحث پیرامون شر گشود. نخستین صورتبندی رُو از این مسئله بر این مبنا استوار است که چون «بنظر میرسد» که برخی از شرور جهان بیوجه هستند، پس این شرور حقیقتاً هم بیوجه هستند.نافذترین نقدی که بر استدلال ویلیام رُو نوشته شده، نقد استفان ویکسترا براساس اصلی معرفتشناختی به نام «کورنئا»است؛ وی نشان میدهد که ما مجاز نیستیم در شرایط موردنظر رُو از «بنظر میرسد» به «هست» پل بزنیم. براساس کورنئا، ما تنها زمانی میتوانیم با استناد به قرینهی x بگوییم بنظر میرسد که p، که اگر p صادق نبود، محتملاً xبهگونهایقابلتشخیص برای ما متفاوت میبود. هدف این نوشتار ابتدا تبیین کورنئا در پاسخ به اشکال شر بیوجه، سپس معرفی و ارزیابی چند نقد منتخب وارد شده به این اصل و دفاع از آن، و دستآخر تطبیقی بین خداباوری شکاکانه، که کورنئا مصداقی از آن است، با رویکرد حکمای اسلامی به مسئلهی شر است.
سیده زهرا مبلغ
چکیده
این پژوهش، کوششی است در راستای به زبان آوردن بخشی از متون فلسفه اسلامی که ممکن است برای جهان فلسفه و زیست امروزی، سخنی نو داشته باشند. در بخش نخست، به اهمیت بازخوانی و کوشش برای به سخن آوردن متون خاموش فلسفه اسلامی پرداخته میشود. به سخن آوردن متون، مفاهمه با سنت فلسفی اسلامی و گستردن آن سنت را ممکن میکند.. برای نشان دادن این امکان، ...
بیشتر
این پژوهش، کوششی است در راستای به زبان آوردن بخشی از متون فلسفه اسلامی که ممکن است برای جهان فلسفه و زیست امروزی، سخنی نو داشته باشند. در بخش نخست، به اهمیت بازخوانی و کوشش برای به سخن آوردن متون خاموش فلسفه اسلامی پرداخته میشود. به سخن آوردن متون، مفاهمه با سنت فلسفی اسلامی و گستردن آن سنت را ممکن میکند.. برای نشان دادن این امکان، سیر تطور یکی از مسائل مهم در تاریخ اندیشه مرور میشود. مسأله نسبت میان نظر و عمل که به جدایی عقل نظری از عملی بازمیگردد، از قرن هجدهم میلادی با رویکردهای متفاوتی دیده شد. بسیاری از فیلسوفان نامبردار از قرن نوزدهم تا در دوره معاصر، از کلیشه جدایی عقل نظری و عملی عدول کردند و بحث از ساحت نظر و عمل را درهم تنیدند. این رویکرد یگانهنگر و شکستن کلیشه جدایی نظر از عمل در نظام حکمت اشراقی نیز قابل بازیابی است. این نظام فلسفی، چنان نظر و عمل را در هم تنیده و در هماهنگی عمیقی با یکدیگر پرورانده است که میتوان نشان داد از بطن انتزاعیترین بخش فلسفه، یعنی منطق، فلسفهای برای اخلاق و عمل متولد میشود.
مریم صانع پور
چکیده
شکاف میان ذهن / جسم و معنا / ماده از معضلات فلسفه غرب است که در فلسفه یونان باستان شکل گرفته و تا فلسفه دوره روشنگری ادامه یافته است. متفکران پسامدرن معتقدند این دوگانگی و تضاد به وضوح در شئون مختلف تمدن مدرن خودنمایی می کند و دوگانگی من/ دیگری از همین جا نشأت گرفته است. از این رو باید به رفع این تضاد فلسفی میان ذهن / جسم، و معنا/ ماده ...
بیشتر
شکاف میان ذهن / جسم و معنا / ماده از معضلات فلسفه غرب است که در فلسفه یونان باستان شکل گرفته و تا فلسفه دوره روشنگری ادامه یافته است. متفکران پسامدرن معتقدند این دوگانگی و تضاد به وضوح در شئون مختلف تمدن مدرن خودنمایی می کند و دوگانگی من/ دیگری از همین جا نشأت گرفته است. از این رو باید به رفع این تضاد فلسفی میان ذهن / جسم، و معنا/ ماده اندیشید. در این مقاله پاسخ دوگانگی ذهن/ جسم در مبانی وحدت وجودی فلسفه صدرایی جستجو شدهاست. روش پژوهشگر در این مقاله تعاملی و گفتگویی است. وی تلاش میکند تا در یک فلسفه ورزی میان فرهنگی، با مراجعه به مبانی فلسفة صدرایی، راه حلی برای رفع معضل دوگانگی ماده/ معنا در فلسفة مدرن غربی جستجو کند. راه حل ملاصدرا به این معضل از دو جنبه استنتاج شدهاست؛ از جنبة وجود شناسانه، در رفع دوگانگی جسم / ذهن با وساطت عالم خیال ممکن است؛ از جنبة معرفتشناسانه، رفع دوگانگی جسم / ذهن با وساطت قوة خیال امکانپذیر است. همچنین ملاصدرا به وساطت نفس در برقراری وحدت میان جسم و ذهن پرداختهاست.
اسدالله فلاحی
چکیده
شمس الدین سمرقندی کتابی دارد در منطق به نام قسطاس الأفکار و شرحی بر آن نگاشته است به نام شرح القسطاس فی المنطق. نسخههای خطی هر کدام از این دو اثر در مبحث قضایای حقیقیه و خارجیه دو تحریر دارند که به نظر میرسد ناشی از تغییر آرای منطقی سمرقندی دربارة قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه است. در تحریر اول این دو اثر، نسبت میان این قضایا در همة ...
بیشتر
شمس الدین سمرقندی کتابی دارد در منطق به نام قسطاس الأفکار و شرحی بر آن نگاشته است به نام شرح القسطاس فی المنطق. نسخههای خطی هر کدام از این دو اثر در مبحث قضایای حقیقیه و خارجیه دو تحریر دارند که به نظر میرسد ناشی از تغییر آرای منطقی سمرقندی دربارة قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه است. در تحریر اول این دو اثر، نسبت میان این قضایا در همة محصورات «عموم و خصوص مطلق» است؛ اما در تحریر دوم، این نسبت برای برخی محصورهها به «عموم و خصوص من وجه» تغییر میکند. همچنین، در تحریر نخست، یک قاعدة کلی (ضابط) برای نتیجهگیری در اختلاط قضایای خارجیه، حقیقیه و ذهنیه ارائه میشود و در تحریر دوم قاعدة کلی دیگری به جای آن معرفی میگردد. در واقع، تحریر دوم را میتوان تصحیح برخی خطاهای تحریر اول در نظر گرفت. در این مقاله نشان خواهیم داد که این تلاش سمرقندی هرچند برخی مشکلات تحریر اول را بر طرف کرده اما همچنان برخی ایرادهای وارد بر آن را بیپاسخ گذاشته است. افزون بر این، بر تحریر دوم ایرادهای جدیدی وارد است که به تحریر اول وارد نمیشد. بنابراین، هیچ کدام از تحریرهای اول و دوم تحلیل درست و کاملی از اختلاط قضیههای سهگانه را ارائه نمیدهند.
هومن محمد قربانیان
چکیده
لوئیس کرول در مقاله 1895 خود به نام "لاکپشت به آشیل چه گفت" معمای سختی را دربرابر منطقدانان قرار داد: آیا استنتاج نتیجه از مقدمات یک استدلال معتبر قیاسی مستلزم تسلسل است؟ در این مقاله، به بررسی و مرور مقاله کورین بسون با نام ابرازگرایی منطقی و تسلسل کرول میپردازیم و علاوه بر بررسی راهحل خانم بسون، نشان میدهیم راه نجات از این تسلسل ...
بیشتر
لوئیس کرول در مقاله 1895 خود به نام "لاکپشت به آشیل چه گفت" معمای سختی را دربرابر منطقدانان قرار داد: آیا استنتاج نتیجه از مقدمات یک استدلال معتبر قیاسی مستلزم تسلسل است؟ در این مقاله، به بررسی و مرور مقاله کورین بسون با نام ابرازگرایی منطقی و تسلسل کرول میپردازیم و علاوه بر بررسی راهحل خانم بسون، نشان میدهیم راه نجات از این تسلسل این است که قواعد منطقی را همچون استعدادهایی بدانیم که ما را در حرکت منطقی در استدلال راهنمایی میکنند. قواعد منطقی، باورهایی در ذهن نیستند که بازنما و توصیفگر حقیقتی عینی باشند. برای صورتبندی این دیدگاه، با کمک از نظریه غیرشناختی بودن احکام اخلاقی در فلسفه اخلاق، منطق مجموعهای از آموزههای غیرشناختی معرفی میشود که دستورالعمل هر استنتاجی است. همچنین با دفاع از اینترنالیسم منطقی نشان داده میشود که منطق به تنهایی برای حرکت ذهنی در طول استدلال کافی است و لازم نیست باورهای دیگری را در قالب گزاره به مقدمات استدلال اضافه شود تا اخذ نتیجه ممکن شود. ابرازگرایی منطقی دیدگاه ضدرئالیستی در معرفتشناسی منطق محسوب میشود و منطق را پیشفرض هرگونه فعالیت عقلانی میداند.
عباس خسروی بیژائم؛ محمد سعیدیمهر؛ سید علی علم الهدا؛ غلامحسین خدری
چکیده
یکی از الگوهای معرفت شناسی باور دینی معرفت شناسی فضیلت گرا است. این نظریه با تمرکز بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی و ویژگی منشی باورمند به ارزیابی باور دینی می پردازد. زگزبسکی در نظریه معرفتشناسی فضیلت ناب با تکیه بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی به تبیین باورهای دینی پرداخته است. آراستگی باورمند به فضایل عقلانی موجب اعتبار معرفتی باور ...
بیشتر
یکی از الگوهای معرفت شناسی باور دینی معرفت شناسی فضیلت گرا است. این نظریه با تمرکز بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی و ویژگی منشی باورمند به ارزیابی باور دینی می پردازد. زگزبسکی در نظریه معرفتشناسی فضیلت ناب با تکیه بر فضایل عقلانی بویژه فرزانگی به تبیین باورهای دینی پرداخته است. آراستگی باورمند به فضایل عقلانی موجب اعتبار معرفتی باور است. سهروردی نیز در نظام الهیاتی اشراقی خود با تکیه بر فضایل اخلاقی و عقلانی و علم حضوری و بهرهمندی از فرزانگی به تبیین عقلانیت باورهای دینی اقدام کرده است. با پایه قرار دادن شهود و اشراق با خوانشی فضیلتگرایانه میتوان به ارزیابی باورهای دینی پرداخت. شهود و اشراق فرآیند رسیدن به شکوفایی عقلانی در پرتو بهرهمندی از فرزانگی است. با بهره مندی از فرزانگی میتوان به عقلانیت باورهای دینی بویژه یکتایی، هستی و صفات ویژه خدا دست یافت. لذا پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی عقلانیت باور دینی در پرتو فرزانگی نزد سهروردی و زگزبسکی میپردازد.
فلسفه
نفیسه نجبا؛ مهدی غیاثوند
چکیده
با کمی چشمپوشی از جزئیات، میتوان گفت که پیشنهادهای معاصر در زمینهی تبیین فعل خاص الهی، با سه تعهد متافیزیکی، یعنی "ناسازگاری فعل الهی و فعل طبیعت"، "نامداخلهگری خداوند" و نیز "تجویزی بودن قوانین طبیعت"، شکل گرفتهاند. نوشتهی پیش رو، معطوف به نخستین مورد از میان این سه تعهد است. در این مقاله با فرض سازگاری فعل الهی و فعل طبیعت، ...
بیشتر
با کمی چشمپوشی از جزئیات، میتوان گفت که پیشنهادهای معاصر در زمینهی تبیین فعل خاص الهی، با سه تعهد متافیزیکی، یعنی "ناسازگاری فعل الهی و فعل طبیعت"، "نامداخلهگری خداوند" و نیز "تجویزی بودن قوانین طبیعت"، شکل گرفتهاند. نوشتهی پیش رو، معطوف به نخستین مورد از میان این سه تعهد است. در این مقاله با فرض سازگاری فعل الهی و فعل طبیعت، دو هدف پیگیری شده است: ابتدا تلاش شده است تا نشان داده شود، چگونه رویکرد دوگانهانگارانه به وجود و ماهیت و به تبع آن طبیعت و فراطبیعت، مدافعان آن را در محذور برای تبیین فاعلیت خاص خداوند قرار میدهد. سپس به ارزیابی نگرش وحدتانگارانه صدرایی در حل این مساله و رفع این مانع، پرداخته شده است. در نهایت ادعا شده است از دو تقریر مشهور از اصالت وجود در نظام وحدت تشکیکی، یکی بر از میان بردن تمایز هستیشناسانه میان طبیعت و فراطبیعت ناتوان است اما بر مبنای تقریر دوم و نیز تفسیر اصالت وجود بر مبنای نظام وحدت شخصی، میتوان بر از میان بردن این دوگانه موفق شد که البته توفیق نهایی در ارائه تبیینی مطلوب از مساله فعل خاص الهی، مشروط بر هماهنگی آن با مبانی دیگر نظام صدرایی و نیز تامین مولفههای دیگر تفسیر مطلوب از فاعلیت خاص الهی است.
محمود جنیدی جعفری؛ سیدسعید جلالی
دوره 3، شماره 1 ، شهریور 1391، ، صفحه 55-74
چکیده
جابری، برای ریشهیابی علل عقبماندگی دنیای عرب، گفتمانهای دینی و اجزای معرفتی آنها را بررسی و نقد و نقطة آغاز تعالی و انحطاط تمدن عربی ـ اسلامی را، در عصر تدوین، جستوجو میکند؛ عصری که اندیشههای اسلامی با محوریت متن قرآنی، در قالب دستگاههای گوناگون معرفت اسلامی (معقولات دینی) در کنار نظامهای معرفتی ...
بیشتر
جابری، برای ریشهیابی علل عقبماندگی دنیای عرب، گفتمانهای دینی و اجزای معرفتی آنها را بررسی و نقد و نقطة آغاز تعالی و انحطاط تمدن عربی ـ اسلامی را، در عصر تدوین، جستوجو میکند؛ عصری که اندیشههای اسلامی با محوریت متن قرآنی، در قالب دستگاههای گوناگون معرفت اسلامی (معقولات دینی) در کنار نظامهای معرفتی غیر اسلامی (نامعقول دینی)، شکل گرفتند. در نظر جابری، نظامهای معرفتی درونزا، که بر بال معقولات دینی نشستهاند، محصول مجاهدت علمی جماعت اهلسنتاند و تشیع با گرایشهای گوناگون خود دیگر نظامهای غیر معقول را نمایندگی میکرده است. جابری همچنین، از منظر جغرافیایی، مغرب عربی را از مشرق عربی جدا میپنداشت. از اینرو، بنیادهای خردِ ناب اسلامی و فلسفی را در غرب دنیای عربی ـ اسلامی میدانست و ریشههای فلسفههای التقاطی و نظامهای نامعقول دینی را در ایران (مشرق عربی) درنظر میگرفت. در نظر او راه برونرفت از انحطاط، جدایی از معرفتها و ایدئولوژی مشرق عربی و پیوستن به خرد ناب موجود در مغرب عربی قرون ششم تا هشتم، تحت زعامت ابن رشد، است. شاکلة این نوشتار نقد اندیشههای فوق و نیز بررسی و نقد مواجهة او با گفتمانهای موجود در جهان اسلام، همسانپنداری امور ناهمسان، تأکید بر روش اینهمانی در نشاندادن اتحاد تشیع با گرایشهای غیر دینی و التقاطی در جهان اسلام، بیروننهادن تفکرات شیعی و ایرانی از گردونة گفتمانهای اسلامی، و چشمپوشی از واقعیتهای علمی و معرفتی در جهان اسلام است.
حسین سهیلی؛ قدرت الله خیاطیان؛ عظیم حمزئیان؛ حمید مسجد سرایی
چکیده
میرزا جواد تهرانی از بزرگترین منتقدان نظریه اصالت وجود در دوره معاصر به شمار میرود. او در مجموع، یازده برهان اصالت وجود را نقد کرده است. این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی در پی ارزیابی دیدگاه انتقادی او در مواجهه با این براهین است.بررسیها نشان میدهد که میرزا جواد در نقد براهین اصالت وجود دو رویکرد عمده به کار گرفته است: نخست، ...
بیشتر
میرزا جواد تهرانی از بزرگترین منتقدان نظریه اصالت وجود در دوره معاصر به شمار میرود. او در مجموع، یازده برهان اصالت وجود را نقد کرده است. این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی در پی ارزیابی دیدگاه انتقادی او در مواجهه با این براهین است.بررسیها نشان میدهد که میرزا جواد در نقد براهین اصالت وجود دو رویکرد عمده به کار گرفته است: نخست، ابطال ادله اصالت وجود از طریق اثبات به کارگیری دور و مصادره به مطلوب در آنها. پس از ارزیابیها معلوم میشود که این رویکرد در هشت برهان موثر واقع شده است. دوم، ابطال ادله اصالت وجود از راه تلقی ماهیت من حیث هی به عنوان مفهوم ماهیت. به همین جهت، در سه برهان مرتکب اشتباه شده است. بنابراین، برخلاف دیدگاه رایج، بسیاری از ادلهای که برای اثبات اصالت وجود اقامه شدهاند، برهان به معنای واقعی آن نیستند.