داود حسینی
چکیده
در ادبیات معاصر درباره در ـ جهان بودن یا در ـ ذهن بودن ماهیت ازمنظر صدرا اختلاف نظر وجود دارد. در این نوشتار قصد داریم که دلایلی اقامه کنیم مبنیبر اینکه ازمنظر صدرا ماهیت امری در ـ جهان است. برای این منظور، استدلال خواهد شد که برخی از تعابیر کلیدی صدرا درباره ماهیت (انتزاعی بودن ماهیت و صادق بودن ماهیت بر وجود)، در حضور نظر خاص صدرا ...
بیشتر
در ادبیات معاصر درباره در ـ جهان بودن یا در ـ ذهن بودن ماهیت ازمنظر صدرا اختلاف نظر وجود دارد. در این نوشتار قصد داریم که دلایلی اقامه کنیم مبنیبر اینکه ازمنظر صدرا ماهیت امری در ـ جهان است. برای این منظور، استدلال خواهد شد که برخی از تعابیر کلیدی صدرا درباره ماهیت (انتزاعی بودن ماهیت و صادق بودن ماهیت بر وجود)، در حضور نظر خاص صدرا درباب انتزاع و صدق نتیجه میدهند که ماهیت در ـ جهان است، گرچه ماهیت فقط بالعرض موجود باشد. با این نتیجه، مسئله دیگری مطرح خواهد شد: چه تفاوتی بین موجودیت بالذات وجود و موجودیت بالعرض ماهیت است؛ اگر هر دو در ـ جهان بودن را درپی دارند، پیشنهاد میشود که موجودیت بالذات و موجودیت بالعرض و در ـ جهان بودن را میتوان در نسبت با منشأ اثر بودن و استقلال از اذهان توضیح داد. شواهد متنیای از صدرا ارائه خواهد شد که تعابیر صدرا دور از این پیشنهاد نیست.
مرتضی حسینزاده؛ سحر کاوندی؛ محسن جاهد
چکیده
حقیقت معرفت از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و معرفتشناسان بوده و تعریف رایج از معرفت «باور صادق موجّه» بوده است. اغلب معرفتشناسان در باب توجیه، مبناگروی یا انسجامگروی را در پیش گرفتند. حکمای مسلمان، در مؤلفه صدق، نظریه مطابقت و در مؤلفه توجیه، مبناگروی را روش خود قرار دادند. ملاصدرا با توجه به وجودی دانستن علم و تأکید ...
بیشتر
حقیقت معرفت از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و معرفتشناسان بوده و تعریف رایج از معرفت «باور صادق موجّه» بوده است. اغلب معرفتشناسان در باب توجیه، مبناگروی یا انسجامگروی را در پیش گرفتند. حکمای مسلمان، در مؤلفه صدق، نظریه مطابقت و در مؤلفه توجیه، مبناگروی را روش خود قرار دادند. ملاصدرا با توجه به وجودی دانستن علم و تأکید بر نقش برهان و کشف در رسیدن به معرفت، به یک نظریه ترکیبی در باب توجیه دست یافته است که صرفاً مبناگروی یا انسجامگروی نیست. در این نظریه برهان و کشف (تزکیه نفس) نقش اعدادی در مواجهه وجودی با وجود مجرد و در نتیجه توجیهِ باور دارند. مبناگروی ملاصدرا در حیطه علم حصولی به معنای وجود دو نوع گزاره پایه و غیرپایه است که گزارههای غیرپایه به گزاره پایه متکی است. انسجامگروی او به معنای این است باید معارف حصولی با معارف حضوری و نیز معارف حضوری با معارف حصولی سازگار باشند. در این نظریه، حقیقت برهان و کشف یک چیز است و آن مواجهه حضوری با معلوم است، که یا محصول برهان و یا تزکیه نفس (کشف) است، به گونهای که هر دو وجود عالِم را ارتقا داده و وی را در حضور معلوم مینشاند و اتحاد عالم و معلوم محقق میگردد.
مریم باروتی؛ رضا اکبریان؛ محمد سعیدی مهر
چکیده
دیدگاهِ غالبِ علامه طباطبایی در معناشناسی صفات الهی و از جمله علم الهی، دیدگاه " اصلِ معنا"ست. اما این نظریه به عنوان مبنایِ معناشناختی در فلسفه ی علامه، با مبنای معناشناختی دیگری در فلسفه ی ایشان یعنی قاعده ی سیاق، در تعارض است؛ این مقاله سعی دارد که با تبیین سیاقِ کلام و ارائه ی آن به دیدگاهِ اصل معنا، نواقص این دیدگاه را بیان کند ...
بیشتر
دیدگاهِ غالبِ علامه طباطبایی در معناشناسی صفات الهی و از جمله علم الهی، دیدگاه " اصلِ معنا"ست. اما این نظریه به عنوان مبنایِ معناشناختی در فلسفه ی علامه، با مبنای معناشناختی دیگری در فلسفه ی ایشان یعنی قاعده ی سیاق، در تعارض است؛ این مقاله سعی دارد که با تبیین سیاقِ کلام و ارائه ی آن به دیدگاهِ اصل معنا، نواقص این دیدگاه را بیان کند و دیدگاهی را معرفی نماید که در عین توجه به هسته ی معنایی (معنای اولیه و شرح اللفظی)، به توسعه ی این معنا در سیاق های مختلف بپردازد. این روش در صفت علم الهی از دیدگاه علامه طباطبایی بررسی میشود تا معنایِ این علم از تشبیه مبرا گردد.
فروغ رحیمپور
دوره 5، شماره 3 ، آذر 1393، ، صفحه 25-41
چکیده
تناسخ که در اصطلاح رایج فلسفی به معنی انتقال نفس از بدن خود به بدن مادی دیگر در همین دنیا و پس از مرگ افراد است قاطعانه از سوی ابنسینا و ملاصدرا با برهان عقلی رد شده است؛ هر یک از این دو فیلسوف بزرگ با تکیه بر مبانی خود، رابطة ویژة نفس انسان با بدن وی را نشان میدهند و با استناد به آن، تعلق نفس به بدن/ بدنهای دیگر را نفی میکنند.
استدلالهای ...
بیشتر
تناسخ که در اصطلاح رایج فلسفی به معنی انتقال نفس از بدن خود به بدن مادی دیگر در همین دنیا و پس از مرگ افراد است قاطعانه از سوی ابنسینا و ملاصدرا با برهان عقلی رد شده است؛ هر یک از این دو فیلسوف بزرگ با تکیه بر مبانی خود، رابطة ویژة نفس انسان با بدن وی را نشان میدهند و با استناد به آن، تعلق نفس به بدن/ بدنهای دیگر را نفی میکنند.
استدلالهای شیخالرئیس در نفی تناسخ بر این مبنا استوار است که نفس از حیث ذات، مجرد و از حیث فعل، مادی است لذا گرچه علت فاعلی و مفیض نفس، عقل مفارق است اما مزاج مستعد و مادة بدنی، زمینهساز و معد این افاضه است. به علاوه، شیخ معتقد است که رابطة هر نفس با مادة بدنی خود، رابطة لزومیة ذاتیه است و به همین سبب، این نفس برای این بدن، امری بیبدیل است. اما صدرالمتألهین به مبانی نوینی نظیر تشکیک و اشتداد در وجود و حرکت استکمالی جوهری در همة موجودات (ازجمله در نفس و بدن به موازات یکدیگر) قائل است و نفس را در بدو حدوث، جسمانی میداند و معتقد است که ترکیب نفس و بدن ترکیبی اتحادی است. او علاوه بر اینکه به نقل و تأیید راهحلهای شیخالرئیس میپردازد، از مبانی متعالیه نیز بهره میبرد و بدین وسیله، هم تبیین نوینی از بعضی از برهانهای رد تناسخ بهدست میدهد و هم خود، راهحل و برهان جدیدی برای ابطال تناسخ ارائه میکند که فقط با مبنای متعالیه قابل توضیح است.
این مقاله درنظر دارد ضمن توضیح و مقایسة راهحلهای منتخب این دو فیلسوف برای نفی تناسخ و روشنکردن نقاط مشترک ایشان، کارکرد مبانی خاص هر یک در این حوزه را روشن کند و نشان دهد که چگونه در مواردی مبانی متفاوت برای برآوردن مقصود واحد، بهکار گرفته میشوند
مهدی اسدی
دوره 5، شماره 4 ، بهمن 1393، ، صفحه 25-36
چکیده
در این مقاله نخست به گزارش و تحلیل مختصر ادعا و ادلة ثبوت معتزلی، دیدگاه سابق راسل دربارة شیء اعم از وجود در مبادی ریاضیات، و دیدگاه بعدی راسل دربارة واقعیت سلبی خواهم پرداخت، سپس به این مسئله اشاره خواهیم کرد که به علت پویایی و احیای چنین دیدگاههایی، حتی در سالهای اخیر، بایسته است از نو به تحلیل و نقد جدی دیدگاههایی چون واقع ...
بیشتر
در این مقاله نخست به گزارش و تحلیل مختصر ادعا و ادلة ثبوت معتزلی، دیدگاه سابق راسل دربارة شیء اعم از وجود در مبادی ریاضیات، و دیدگاه بعدی راسل دربارة واقعیت سلبی خواهم پرداخت، سپس به این مسئله اشاره خواهیم کرد که به علت پویایی و احیای چنین دیدگاههایی، حتی در سالهای اخیر، بایسته است از نو به تحلیل و نقد جدی دیدگاههایی چون واقع سلبی و نظریههای ثبوت پرداخته شود و در رد آنها صرفاً به حس شهودی خلاف آنها بسنده نشود. بر این اساس این جستار میکوشد برخی از مشکلات چنین دیدگاههایی را نمایان سازد؛ اگر آنها درست باشند به تسلسلی بیپایان میانجامند
محمدهادی توکلی
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 25-39
چکیده
قدمت نظریة اتحاد عاقل و معقول به یونان باز میگردد و در آثار ارسطو و شاگردانش و نیز نو افلاطونیان بهروشنی از آن یاد شده است، اما صدرالمتألهین این بحث را به کمال شکوفایی خود رساند؛ وی در اثبات اتحاد عاقل و معقول از دو برهان مدد میگیرد: در یکی از تحلیل وجود معلوم و در دیگری از طریق تحلیل وجود عالم سعی میکند مطلوب خویش را اثبات کند، ...
بیشتر
قدمت نظریة اتحاد عاقل و معقول به یونان باز میگردد و در آثار ارسطو و شاگردانش و نیز نو افلاطونیان بهروشنی از آن یاد شده است، اما صدرالمتألهین این بحث را به کمال شکوفایی خود رساند؛ وی در اثبات اتحاد عاقل و معقول از دو برهان مدد میگیرد: در یکی از تحلیل وجود معلوم و در دیگری از طریق تحلیل وجود عالم سعی میکند مطلوب خویش را اثبات کند، که اولی به برهان تضایف و دومی به برهان نور و ظلمت نامگذاری شدهاند.
استاد مصباح در برخی از آثار فلسفی خود نقدهای دقیقی بر این دو برهان وارد کردهاند که هرچند به تقریر صحیحی از برهان کمک میکنند، بهنظر میرسد هیچکدام از آنها وارد نباشد.
رهام شرف؛ محمد رضا منصفی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 25-49
چکیده
در روان شناسی، شناخت شخصیت و اجزای آن نقش بنیادینی در درمان اخلالات روانشناختی دارد. از طرفی نفس شناسی نیز در بسیاری از نظریات اخلاقی مبنای شکل گیری فضایل اخلاقی است. از آنجا که نفس در نظریات اخلاق فلسفی اسلامی قرابت هایی با شخصیت در نظریات روان شناسی دارد، می توان از شباهت ها و تفاوت های نفس شناسی و شخصیت شناسی سراغ گرفت. نظریه شخصیت ...
بیشتر
در روان شناسی، شناخت شخصیت و اجزای آن نقش بنیادینی در درمان اخلالات روانشناختی دارد. از طرفی نفس شناسی نیز در بسیاری از نظریات اخلاقی مبنای شکل گیری فضایل اخلاقی است. از آنجا که نفس در نظریات اخلاق فلسفی اسلامی قرابت هایی با شخصیت در نظریات روان شناسی دارد، می توان از شباهت ها و تفاوت های نفس شناسی و شخصیت شناسی سراغ گرفت. نظریه شخصیت فروید به عنوان نظریه ای مهم در روانشناسی و نفس شناسی ابن مسکویه به عنوان مقدمه یکی از مبنایی ترین نظریات اخلاق اسلامی در این پژوهش با یکدیگر مقایسه می شوند. یافته های این تحقیق نمایانگر این است که علرغم شباهت هایی که میان این دونظریه وجود دارد، تفاوتی مهم در منشاء و معنای ارزش های اخلاقی در هریک از آنها قابل مشاهده است. در نظریه فروید ارزش های اخلاقی محصول فرآیندی ناخودآگاه بوده و کمال اخلاقی در تعارض با سلامت روانی قرار می گیرند. اما در نفس شناسی ابن مسکویه فضایل اخلاقی با عقلانیت پیوند خورده و به نحو آگاهانه و اختیاری حاصل می شوند. بر همین اساس در این نظریه کمال اخلاقی، عقلانیت و بهداشت روان با یکدیگر همسو هستند.
قاسم اخوان نبوی
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1389، ، صفحه 29-39
چکیده
این مقاله بنا دارد که دیدگاههای ملاصدرا و ابنسینا را در مقام تحلیل مفهوم واجبالوجود بررسی و تطبیق نماید. از نظر ابنسینا «واجبالوجود» ذاتى است که صرفالوجود باشد، اما ملاصدرا معتقد است براى وجوبِ وجود شرط است که موجود، علاوه بر حقیقى بودن، حیثیّت تقییدیّه، و واسطه در عروض نداشتن، بىنیاز از «حیثیّت ...
بیشتر
این مقاله بنا دارد که دیدگاههای ملاصدرا و ابنسینا را در مقام تحلیل مفهوم واجبالوجود بررسی و تطبیق نماید. از نظر ابنسینا «واجبالوجود» ذاتى است که صرفالوجود باشد، اما ملاصدرا معتقد است براى وجوبِ وجود شرط است که موجود، علاوه بر حقیقى بودن، حیثیّت تقییدیّه، و واسطه در عروض نداشتن، بىنیاز از «حیثیّت تعلیلیّه» نیز باشد. با توجه به قابلیت انفکاک این دو حیثیت، واجبالوجود موجودى است که هم «بذاته» و هم «لذاته» است و لذا ملاصدرا در تعریف او این دو قید را لحاظ میکند. بر این مبنا استدلال این دو فیلسوف برای اثبات واجبالوجود نیز تفاوت خواهد کرد.
محمدهادی توکلی
دوره 5، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 29-42
چکیده
از آن مدد میگیرد، استاد حائری یزدی هم در کاوشهای عقل نظری و نیز در مقالهای که در کتاب جستارهای فلسفی چاپ شده است، به طور مبسوط در بیان و تحلیل برهان، کوشیده است.
اما بیانات ایشان در زمینة اتحاد، که در جایی به نقد مرحوم رفیعی قزوینی پرداختهاند، مورد نقد دیگر اندیشمندان قرار گرفته است؛ در این مقاله به بررسی دیدگاه آقای حائری ...
بیشتر
از آن مدد میگیرد، استاد حائری یزدی هم در کاوشهای عقل نظری و نیز در مقالهای که در کتاب جستارهای فلسفی چاپ شده است، به طور مبسوط در بیان و تحلیل برهان، کوشیده است.
اما بیانات ایشان در زمینة اتحاد، که در جایی به نقد مرحوم رفیعی قزوینی پرداختهاند، مورد نقد دیگر اندیشمندان قرار گرفته است؛ در این مقاله به بررسی دیدگاه آقای حائری با محوریت مقالة ایشان پرداخته و نشان داده میشود که بیانات ایشان خالی از مناقشه نیست.
محمد اصغری
دوره 6، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 29-51
چکیده
چکیده در این مقاله سعی میکنم نشان دهم که با وجود اختلاف زمانی یا تاریخی و جغرافیایی بین فلسفة مکتب کیوتوی ژاپن در قرن بیستم و حکمت اسلامی شباهتهای درخور تأملی برای مطالعات تطبیقی وجود دارد. بنابراین به نظر نگارنده «امکان گفتوگو» بین این دو تصورشدنی است. با این حال، این مقاله ادعا نمیکند که تطبیق کامل و منطقی بین این دو مکتب ...
بیشتر
چکیده در این مقاله سعی میکنم نشان دهم که با وجود اختلاف زمانی یا تاریخی و جغرافیایی بین فلسفة مکتب کیوتوی ژاپن در قرن بیستم و حکمت اسلامی شباهتهای درخور تأملی برای مطالعات تطبیقی وجود دارد. بنابراین به نظر نگارنده «امکان گفتوگو» بین این دو تصورشدنی است. با این حال، این مقاله ادعا نمیکند که تطبیق کامل و منطقی بین این دو مکتب قابل حصول خواهد بود. مکتب کیوتو در ذن بودیسم سنتی ژاپنی و تفکر عرفانی و فلسفی مغربزمین ریشه دارد و نمایندگان کلیدی آن عبارتاند از: نیشیدا کیتارو، نیشیتانی کیجی، و تانابه هاجیمه. در این مقاله عمدتاً بر اندیشههای دینی و عرفانی نیشیدا و نیشیتانی متمرکز خواهیم شد. نیشیدا کیتارو پایهگذار مکتب کیوتو محسوب میشود. اندیشة غالب در این مکتب مبتنیبر مفهوم نیستی، خدا، تجلی، عشق، دین، و مسئلة نفس است. از سوی دیگر، در حکمت اسلامی نیز تقریباً به مفاهیم مشابهی در اندیشة نمایندگان برجستة آن مانند مولوی، صدرا، و ابنعربی، که تحت تأثیر سنت دینی و قرآنی و سنت فلسفة یونانی (از جمله فلسفههای نوافلاطونی) قرار دارند، برمیخوریم. این مقاله بر آن است که با تمرکز بر مفاهیمی مانند نیستی، خدا، تجلی الهی، عشق الهی، دین، و نفس در هر دو طرف «امکان» گفتوگو را نشان دهد.
مرتضی بحرانی؛ سیدمحسن علویپور
چکیده
متفکران مسلمان، بهتأسی از حکیمان کلاسیک یونانی، در فلسفة سیاسیشان به «دوستی»بهمثابة مفهومی فلسفی و سیاسی توجه کردهاند. بااینحال، توجه آنها به این مقوله دارای نقاط ممیزهای است که میتواند نشاندهندة تفاوتهای تفکر اسلامی با تفکر یونانی باشد. این نقاط تمایز خود را بیشتر در کماهمیتتردانستن این مقوله در چهارچوب ...
بیشتر
متفکران مسلمان، بهتأسی از حکیمان کلاسیک یونانی، در فلسفة سیاسیشان به «دوستی»بهمثابة مفهومی فلسفی و سیاسی توجه کردهاند. بااینحال، توجه آنها به این مقوله دارای نقاط ممیزهای است که میتواند نشاندهندة تفاوتهای تفکر اسلامی با تفکر یونانی باشد. این نقاط تمایز خود را بیشتر در کماهمیتتردانستن این مقوله در چهارچوب تفکر سیاسی و بهرهگیری از مفاهیم کمکی برای جایگیری آن در چهارچوب فلسفة سیاسی آنها نشان میدهد. مقالة حاضر، با بررسی مفهوم دوستی در آرای فیلسوفانی چون کندی، فارابی، عامری، اخوانالصفا، و خواجهنصیرالدین طوسی، ازطریق تحلیل محتوایی آثار آنها نشان میدهد که متفکران مسلمان در وامگیری از فیلسوفان یونانی، بنابر زمینة فکری خویش، روایتیِ مختص خود از مفاهیم برسازندة سامان سیاسی بهدست میدهند که در مواردی حتی با رویکرد حکیمان یونانی مخالف است.
اکبر امیری؛ مهدی عظیمی
چکیده
تعریف پدیدههای فراطبیعی بر هر تبیینی از آنها مقدم است و، بنابراین، تحلیل دقیق تعاریف ارائهشده از این پدیدهها در تبیین آنها نقشی بنیادین دارد. در فراروانشناسی تعریف «پدیدۀ فراطبیعی» با معیار تبیینناپذیری علمی، اشکالات و ابهامات فراوانی دارد. در فلسفه و عرفان اسلامی نیز تعریف «پدیدۀ فراطبیعی» نه به صورت تعریف مفهومی، ...
بیشتر
تعریف پدیدههای فراطبیعی بر هر تبیینی از آنها مقدم است و، بنابراین، تحلیل دقیق تعاریف ارائهشده از این پدیدهها در تبیین آنها نقشی بنیادین دارد. در فراروانشناسی تعریف «پدیدۀ فراطبیعی» با معیار تبیینناپذیری علمی، اشکالات و ابهامات فراوانی دارد. در فلسفه و عرفان اسلامی نیز تعریف «پدیدۀ فراطبیعی» نه به صورت تعریف مفهومی، بلکه بیشتر از راه ذکر مصادیق و اقسام آن صورت گرفته است. آنچه در این مقاله پی میجوییم تحلیل، نقد، و تکمیل این تعاریف است و پس از ارائه و نقد هشت تعریف از پدیده ی فراطبیعی به ارائه ی تعریف خود از این پدیده می پردازیم که به نظر ما دقیق تر و بهتر از هشت تعریف پیشین است.
عرفان اسلامی
امیر پوررستگار
چکیده
رویکرد زوایۀ دید و اسلوب نظاممندی است که پژوهشگر با اتّکا به آن، به پروژۀ مفروض خود نزدیک میشود و فهم ژرفتری از موضوع به دست میآورد. گستردگی تصوف سبب شده است که رویکردهای گستردهای نسبت به آن پدید آید. تصوفپژوهان غربی در مواجهه با تصوف از رویکردهای متنوعی بهره گرفتهاند؛ لذا برای فهم تصوفپژوهیِ شرقشناسان، تبیین ...
بیشتر
رویکرد زوایۀ دید و اسلوب نظاممندی است که پژوهشگر با اتّکا به آن، به پروژۀ مفروض خود نزدیک میشود و فهم ژرفتری از موضوع به دست میآورد. گستردگی تصوف سبب شده است که رویکردهای گستردهای نسبت به آن پدید آید. تصوفپژوهان غربی در مواجهه با تصوف از رویکردهای متنوعی بهره گرفتهاند؛ لذا برای فهم تصوفپژوهیِ شرقشناسان، تبیین رویکرد آنان نیز اهمیت دارد. جستار حاضر با روش توصیفی– تحلیلی، در پی واکاوی رویکردشناسیِ لئونارد لویزُن، عرفانپژوه نامدار آمریکایی بوده است. نقد و تحلیل تصوف از زوایۀ سمبلیسم و نمادپردازی، بهویژه تبیین سنّت ادبی کفریات، استعارههای شناختی، نظریۀ زیباییشناختیِ شهود و از همه مهمتر، تأویلگرایی، مهمترین سویههای رویکرد زیباییشناختیِ تحقیقات لویزن را در بر میگیرد. او بر این باور است که استعارات، سمبلها و تأویلهای صوفیه فراتر از علم بلاغت ادبی، و در حوزۀ «علم احوال» و «معانی مثالی» است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که لویزن در کنار رویکرد ادبی- بلاغی، از رویکرد تاریخی- اجتماعی نیز غافل نمانده است؛ چنان که او تصوف را «دین نهادینهشدۀ تودهها» میداند و معتقد است «تطور تاریخیِ گذر صوفی به ملّا»، برای جریانشناسی اندیشۀ صوفیان بسیار اهمیت دارد. با وجود این که رویکرد زیباییشناختی لویزن در شناخت بهتر تصوف کارآیی دارد، اما رویکرد تاریخی او که تصوف را از منظر صرفاً تاریخی و اجتماعی تحلیل میکند، گاه از شناساندن روح تصوف برکنار مانده است.
عرفان اسلامی
آزیتا بلالی اسکویی؛ مرتضی شجاری؛ مینا حیدری ترکمانی؛ سید جلال موسوی شربیانی
چکیده
معماری یکی از هنرهای بسیار مهم بشری است که تأثیری شگفتی همواره بر انسانها داشته است و همانند هر هنری چه بسا بتوان گفت، مهمترین و محوریترین موضوع آن "هارمونی" است. گرچه هارمونی در موارد بسیار گوناگونی تعریف میشود، اما جوهرهی هارمونی در واقع همان "وحدت" است. یعنی اجزای متکثر در کلّیتی وحدت و تمامیت مییابند. که لازمه ادراک فضای ...
بیشتر
معماری یکی از هنرهای بسیار مهم بشری است که تأثیری شگفتی همواره بر انسانها داشته است و همانند هر هنری چه بسا بتوان گفت، مهمترین و محوریترین موضوع آن "هارمونی" است. گرچه هارمونی در موارد بسیار گوناگونی تعریف میشود، اما جوهرهی هارمونی در واقع همان "وحدت" است. یعنی اجزای متکثر در کلّیتی وحدت و تمامیت مییابند. که لازمه ادراک فضای معماری است. همچنین در فلسفه اسلامی ادراک این جهان استهلاک کثرت در وحدت است. طبق وحدت وجودی ابن عربی، وجودی واحد در پس تکثر این جهان مستتر است، در واقع تکثر و تعددی که در عالم نمایان است، ناشی از ظهور وجود حقیقی واحد است که نمایانگر وحدت کلی میباشد. هدف از پژوهش حاضر دستیابی به ماهیت این وحدت و چگونگی وقوع آن هست. سوالاتی که در این تحقیق مطرح هست؛ بررسی ماهیت این وحدت و قابلیت تطبیقپذیری آن در آراء ابنعربی و معماری و اینکه چه زمینههای مادی در فضای معماری برای رسیدن به وحدت فراهم شده است؟ پژوهش حاضر از نوع کیفی تحلیلی- توصیفی بوده و راهبرد پژوهش مطالعهی موردی (مسجد امام اصفهان) با رویکرد تفسیری میباشد. این تحقیق با تحلیل تجربهی وحدت در کثرت در مسجد امام اصفهان، ارتباط این موضوع را در آراء ابنعربی و معماری مورد بررسی قرار میدهد. از نتایج اصلی پژوهش، نقش خیال در معرفت وحدت بر مبنای وحدت وجودی ابن عربی و سیر از کثرت به وحدت در فضای معماری اسلامی میباشد. همچنین همانطور که در وحدت وجود، یافتن وجود و وجودیافتن یکی است و این یافتن، از طریق کشف و شهود است. در معماری مسجد امام اصفهان، با ایجاد فضای معنوی با استفاده از عناصر زوجین (زوجیت خیال)، بستری برای کشف و شهود وحدت توسط ناظر فراهم شده است.
حسین حسینی امین؛ فاطمه معین الدینی
چکیده
حکیم سبزواری که از مدافعینِ مسئله اتّحاد عاقل و معقول است علاوه بر شرح و تقریرِ براهینِ صدرالمتألّهین خود، براهینی را در اثباتِ این مسئله اقامه کرده است. در این پژوهش سه برهانِ مادّه و صورت؛ تجرّد معقول؛ و تبدیلِ مشتقّ به مبدأ که از براهینِ ابتکاری وی می باشند، موردِ نقد و ارزیابی صوری و مادّی قرار گرفته اند. برهان مادّه و صورت ...
بیشتر
حکیم سبزواری که از مدافعینِ مسئله اتّحاد عاقل و معقول است علاوه بر شرح و تقریرِ براهینِ صدرالمتألّهین خود، براهینی را در اثباتِ این مسئله اقامه کرده است. در این پژوهش سه برهانِ مادّه و صورت؛ تجرّد معقول؛ و تبدیلِ مشتقّ به مبدأ که از براهینِ ابتکاری وی می باشند، موردِ نقد و ارزیابی صوری و مادّی قرار گرفته اند. برهان مادّه و صورت دچار مصادره به مطلوب است که در آن اصلِ مدّعا در برهان اخذ شده است. بُرهان تجرّد معقول، مخدوش و اساساً باطل است؛ زیرا در مقدّمه سوّم این برهان خلط فاحشی میانِ حملِ اوّلی و حملِ شایع رُخ داده است. در بُرهانِ سوّم نیز تبدیل عاقل و معقول به عقل به معنای اتّحادِ آن دو نخواهد بود. بنابراین، هیچ یک از سه برهان، در جهتِ اثباتِ مدّعای اتّحاد عاقل و معقول تامّ نیست و توانائیِ اثباتِ مدّعا را ندارد. صورت بندی براهین و نقدها همگی نو و حاصلِ تامّلاتِ نگارندگان می باشد.
مریم اسدیان؛ الیاس نورایی؛ خلیل بیگ زاده
چکیده
افضلالدّین کاشانی، فیلسوف و حکیم متألّه قرن ششم و هفتم، از جمله حکمایی است که آثار متعدّدی بهویژه در مبحث معرفت نفس از خود به جای گذاشته است. یکی از مفاهیم فلسفی مهمّی که تقریباً اغلب فلاسفه و حکما به آن پرداختهاند و افضلالدّین نیز دربارۀ آن رأی مستقلی ارائه کرده، مفهوم «زمان» و نسبت آن با دهر و سرمد است. وی همچون سایر حکمای ...
بیشتر
افضلالدّین کاشانی، فیلسوف و حکیم متألّه قرن ششم و هفتم، از جمله حکمایی است که آثار متعدّدی بهویژه در مبحث معرفت نفس از خود به جای گذاشته است. یکی از مفاهیم فلسفی مهمّی که تقریباً اغلب فلاسفه و حکما به آن پرداختهاند و افضلالدّین نیز دربارۀ آن رأی مستقلی ارائه کرده، مفهوم «زمان» و نسبت آن با دهر و سرمد است. وی همچون سایر حکمای متأله اصل برینی برای زمان در نظر دارد که متعلّق به عالم مبدعات یا معقولات است. او زمان را تصویر متحرّک سرمدیّت میداند، ولیکن به جای واژۀ سرمد از واژۀ «دهر» استفاده میکند. دهر از نظر افضل، مقدار وجود است. نکتۀ مهمّ آن است که فلسفۀ افضل مبتنی بر آگاهی (یا به تعبیر افضل آگهی)، شهود و ادراک ذات به ذات است. از این جهت، او به مسلک اشراقیون تعلّق مییابد. همچنین تأکید او بر دهر، به عنوان حقیقیت لم یزل و لایزال، ما را به ریشههای باستانی دیدگاه افضل، بهویژۀ پیوند آن با طریقت زروانی (از طرائق معنوی مزدیسنایی) سوق میدهد. در این مقاله، پس از ذکر پیشینهای دربارۀ مفهوم فلسفی و عرفانی زمان، به بررسی نظرگاه باباافضل در این باره خواهیم پرداخت و رویکرد حکمی/ عرفانی او را تبیین خواهیم نمود.
مریم اسدیان؛ الیاس نورایی
چکیده
افضلالدّین کاشانی از جمله فیلسوفانی است که بر سیاق حکمای اشراقی، به دو عالم جسمانی و روحانی قائل است و برای هر نوعی از انواع در این عالم جسمانی، یک صورت نوعی بهعنوان کلّی مطلق در عالم نفسانی برمیشمارد. فلاسفۀ اسلامی - بهویژه اشراقیون –ربالنّوع انسانی را برابر میدانند با «عقل دهم» یا همان «روحالقدس» (جبرئیل) ...
بیشتر
افضلالدّین کاشانی از جمله فیلسوفانی است که بر سیاق حکمای اشراقی، به دو عالم جسمانی و روحانی قائل است و برای هر نوعی از انواع در این عالم جسمانی، یک صورت نوعی بهعنوان کلّی مطلق در عالم نفسانی برمیشمارد. فلاسفۀ اسلامی - بهویژه اشراقیون –ربالنّوع انسانی را برابر میدانند با «عقل دهم» یا همان «روحالقدس» (جبرئیل) که واسطۀ فیض حقّ است. مسئلۀ اصلی مقالۀ حاضر آن است که افضلالدّین کاشانی چه دیدگاهی درباب ربالنّوع انسانی دارد و حقیقت نفس آدمی را بهعنوان اصل برین او چگونه تعریف میکند؟ روش تحقیق در این مقاله، روش تحلیلی- توصیفی، بر مبنای مطالعات کتابخانهای است. دادههای تحقیق نشان میدهد که باباافضل کاشانی برخلاف دیگر فلاسفه، حقیقت نفس انسانی و ربالنّوع او را فرشتۀ مرگ (عزرائیل) معرفی میکند. تاکنون پژوهندگانی که دربارۀ آثار باباافضل تحقیق کردهاند به این وجه تمایز دیدگاه او و دیگر فلاسفه درباب ربّالنّوع انسانی اشارهای نکردهاند. نتایج تحقیق آن است که با بررسی دیدگاه این فیلسوف، پیوند میان فلسفۀ اسلامی با حکمت و عرفان را روشن خواهد شد، چراکه باباافضل با طرح عزرائیل بهعنوان ربّالنّوع انسانی، حاصل کار نفس را مرگ اختیاری یا مقام فنا میداند.
زهرا بهره مند
چکیده
رساﻟـﮥ الابراج یا کلمات ذوقیه تنها رسالۀ رمزی سهروردی به زبان عربی است و کمتر بررسی شده است. با تأویل پدیدارشناسانۀ هانری کربن درمییابیم که این رساله در حقیقت حکایت بازگشت عاشقانۀ نفس به موطن اصلی خویش است، که در پدیدار رمزهای واقعی و زنده در سیر حکایت نفس بر او ظاهر میشود، به گونهای که از طریق این ظهور میتواند او را نجات دهد ...
بیشتر
رساﻟـﮥ الابراج یا کلمات ذوقیه تنها رسالۀ رمزی سهروردی به زبان عربی است و کمتر بررسی شده است. با تأویل پدیدارشناسانۀ هانری کربن درمییابیم که این رساله در حقیقت حکایت بازگشت عاشقانۀ نفس به موطن اصلی خویش است، که در پدیدار رمزهای واقعی و زنده در سیر حکایت نفس بر او ظاهر میشود، به گونهای که از طریق این ظهور میتواند او را نجات دهد و به اصل خویش بازگرداند. از نظر کربن، «بازگشت به اصل» همان اصلی است که انسان معاصر در پی دوقطبی شدن حس و عقل جهانشناخت پسا-دکارتی، آن را فراموش کرده، که در حقیقت به خاطر از میان رفتن ساحت خیال مجرد یا نفس در جهانشناسی معاصر است. آنچه خیال آدمی را فعال و مجرد میکند عشق به بازگشت به وطن حقیقی است که گنوس یا معرفت نجاتبخش آن را متذکر میشود و آدمی را به اصل مثالی و فرشتهگون خویش ارجاع میدهد. تأویل از نظر کربن، بازگشت به اصل و ربالنوع پدیدارهاست که در پدیدارهای رمزی متجلی میشود. او میکوشد تا وجه معاصرانۀ «عالم مثال» را در قالب نظریۀ «تخیل خلاق» و پدیدارشناسی خاص خویش عرضه میکند. این جستار حکایت عشق به بازگشت را در آینۀ رمزها، که تجلیگاه اصل مثالی پدیدارهاست، نشان میدهد.
مرتضی شجاری
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1389، ، صفحه 29-54
چکیده
از نظر عدّهای از عارفان مسلمان، علم یادآوری حقایقی است که روح آدمی پیش از تعلّق به بدن و گرفتار آمدن در حجاب دنیا مشاهده کرده است. این امر در فلسفة افلاطون به «نظریّة تذکر» شهره است و بر قبولِ تجرد روح، نوع خاصی از ارتباط روح و جسم، و تقدم روح بر بدن مبتنی است. پیامبران و اولیای الهی برای تذکر و به یادآوردن حقایق در حجاب درون ...
بیشتر
از نظر عدّهای از عارفان مسلمان، علم یادآوری حقایقی است که روح آدمی پیش از تعلّق به بدن و گرفتار آمدن در حجاب دنیا مشاهده کرده است. این امر در فلسفة افلاطون به «نظریّة تذکر» شهره است و بر قبولِ تجرد روح، نوع خاصی از ارتباط روح و جسم، و تقدم روح بر بدن مبتنی است. پیامبران و اولیای الهی برای تذکر و به یادآوردن حقایق در حجاب درون آدمی، آمدهاند. دلیل ارسال قرآن که لقبِ ذکر دارد، نیز همین است. سالک إلی الله در نهایت سلوک و وقتی که از حجاب بدر آمد، به معرفت به خویشتن میرسد؛ معرفتی که معرفت به تمام حقایق و معرفت به پروردگار است. در این مقاله، اختلاف عارفان در این مورد با توجه به مبانی فکری و ذوقی آنها و تبیین و تحلیل «نظریة تذکر» یا «یادآوری» در عرفان اسلامی بررسی میگردد. پیش از توضیح این مطلب، اشارهای به مبانی آن؛ یعنی، «حقیقتِ روح»، «ارتباط روح و بدن» و «تقدم روح بر بدن» صورت گرفته است.
غلامحسین خدری؛ محمدهادی توکلی
دوره 2، شماره 2 ، دی 1390، ، صفحه 35-52
چکیده
قول به اصالت وجود در میان معاصران صدرا، لااقل در میان شاگردان میرداماد، با اقبال چندانی مواجه نشد، اما پس از ملاصدرا شاگردان وی اصالت وجود را پذیرفتند و حتی حکیم لاهیجی، که برخی او را اصالت ماهوی میدانند، به اصالت وجود قائل بوده است؛ رجبعلی تبریزی و شاگردانش، که به جریان فرعی اصفهان موسوم شدهاند، نیز گویا، تحت تأثیر ملاصدرا، ...
بیشتر
قول به اصالت وجود در میان معاصران صدرا، لااقل در میان شاگردان میرداماد، با اقبال چندانی مواجه نشد، اما پس از ملاصدرا شاگردان وی اصالت وجود را پذیرفتند و حتی حکیم لاهیجی، که برخی او را اصالت ماهوی میدانند، به اصالت وجود قائل بوده است؛ رجبعلی تبریزی و شاگردانش، که به جریان فرعی اصفهان موسوم شدهاند، نیز گویا، تحت تأثیر ملاصدرا، البته با تقریری که با اصول حکمت متعالیه سازگار نیست، به عینیت وجود قائل شدند.
مالک شجاعی جشوقانی
دوره 7، شماره 1 ، خرداد 1395، ، صفحه 35-55
چکیده
چکیده: با اینکه دیلتای کانت را در « نقد عقل محض » پیشگام خود دانسته و طرح ابتکاری خود را به تبع کانت ، «نقد عقل تاریخی» نامیده است معهذا او را در عقلانی سازیِ سوژۀ انسانی ناکام می داند. وی نه فقط بر بُعد شناختی سوژه ، بلکه بر بُعد ارادی و احساسی آن هم تاکید می کند و کانت را به عقلانی کردنِ سوژه متّهم می کند . از سوی دیگر طرح ...
بیشتر
چکیده: با اینکه دیلتای کانت را در « نقد عقل محض » پیشگام خود دانسته و طرح ابتکاری خود را به تبع کانت ، «نقد عقل تاریخی» نامیده است معهذا او را در عقلانی سازیِ سوژۀ انسانی ناکام می داند. وی نه فقط بر بُعد شناختی سوژه ، بلکه بر بُعد ارادی و احساسی آن هم تاکید می کند و کانت را به عقلانی کردنِ سوژه متّهم می کند . از سوی دیگر طرح کلان نقد وی برخلاف کانت به علوم طبیعی محدود نشده و شامل علوم انسانی هم می گردد. دیلتای دو نقد عمده را بر معرفت شناسی کانتی وارد میکند ؛ نخست اینکه این معرفت شناسی واجد تلقیای بسیار عقلانی از تجربه است به گونهای که از ابعاد عاطفی و ارادی تجربه غفلت کرده و نوعی نظر ورزی گسسته از جهان است در حالی که تجربه چیزی فراتر از آن است و مشروط و محوی در همة قوای شناختی ، عاطفی و ارادی ماست ، دوم آنکه موضع استعلایی کانت غیر تاریخی و بلکه فراتاریخی است. درواقع طرح اصلی دیلتای ، تکمیل طرح بنیادهای معرفت شناختی علوم طبیعی ( عقل محض ) توسط کانت و توسعۀ آن به حوزه علوم انسانی ( عقل تاریخی ) به مدد عبور از سوژه پیشینی ِصوری عقل زده کانتی به سوژه تاریخیِ ریشه دار در شبکه حیاتی است.
محمدهادی توکلی؛ محمد سعیدیمهر
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، ، صفحه 37-52
چکیده
اثبات نظریۀ اتحاد عاقل و معقول و پاسخ به ایرادات ابن سینا بر این مسئله، از جمله ابتکارات و نوآوریهای فلسفی صدرالمتألهین بهشمار میرود. علامه طباطبایی با وجود انتقاداتی که بر یکی از براهین صدرالمتألهین دارد، خود اتحاد عاقل و معقول را میپذیرد و برای اثبات آن روش جدیدی را بهکار میگیرد. در این مقاله علاوهبر بررسی ...
بیشتر
اثبات نظریۀ اتحاد عاقل و معقول و پاسخ به ایرادات ابن سینا بر این مسئله، از جمله ابتکارات و نوآوریهای فلسفی صدرالمتألهین بهشمار میرود. علامه طباطبایی با وجود انتقاداتی که بر یکی از براهین صدرالمتألهین دارد، خود اتحاد عاقل و معقول را میپذیرد و برای اثبات آن روش جدیدی را بهکار میگیرد. در این مقاله علاوهبر بررسی انتقادی برهان علامه طباطبایی، از وجوه افتراق دیدگاه علامه و صدرالمتألهین در این مسئله بحث خواهیم کرد.
باقر حسینلو؛ حامد ناجی
دوره 5، شماره 4 ، بهمن 1393، ، صفحه 37-66
چکیده
وحدت وجود منشأ عرفانی دارد اما شاید اولین تبیین فلسفی از دیدگاه وحدت وجود عرفا از آن محقق دوانی باشد. این تبیین فلسفی، پیامدها و لوازمی دارد که چندان موجه و معقول نیست. صدرا نیز در جهت تبیین فلسفی نظریة وحدت وجود عرفا نهایت تلاش خود را بهکار بسته است. او با گذر از نظریة وحدت تشکیکی وجود با پیشنهاد یک نظام و دستگاه فلسفی نو فلسفه را نه ...
بیشتر
وحدت وجود منشأ عرفانی دارد اما شاید اولین تبیین فلسفی از دیدگاه وحدت وجود عرفا از آن محقق دوانی باشد. این تبیین فلسفی، پیامدها و لوازمی دارد که چندان موجه و معقول نیست. صدرا نیز در جهت تبیین فلسفی نظریة وحدت وجود عرفا نهایت تلاش خود را بهکار بسته است. او با گذر از نظریة وحدت تشکیکی وجود با پیشنهاد یک نظام و دستگاه فلسفی نو فلسفه را نه به پایان بلکه به عرصهای تازه از تفکرات فلسفی بدل کرده است.
در این مقاله با بیان هرچند مختصر از دستگاه فلسفی و وجودشناسی محقق دوانی، نشان داده میشود که دیدگاه او در عین شباهت به تبیین فلسفی صدرا، دچار تناقضات درونسیستمی است. در ادامه با بیان تبیین فلسفی صدرا از وحدت وجود عرفا با مقایسة این دو تبیین فلسفی، نقاط قوت و ضعف آنها و نیز ارتباط این دو تبیین باهم آشکار شد. تبیین فلسفی صدرا در دستگاهی غیر از دستگاه وحدت تشکیکی وجود، بلکه در دستگاه فلسفی نو که صدرا درصدد آن بوده و در برخی موارد در کتب خود به آن اشاره کرده، قابل تأمل و دفاع معقول است
محمد سعیدی مهر
چکیده
فیلسوفان از گذشته تا کنون کوشیده اند با رویکردی فلسفی پرده از زوایای پنهان پدیده ای که آن را «درد» می نامیم، بردارند. یکی از پرسشهای اساسی و مقدماتی در این زمینه، پرسش از چیستی (ماهیت) درد است. ابن سینا به مسئله چیستی درد پرداخته است. در نظر ابن سینا مفهوم درد مفهومی بدیهی نیست و از این رو، می توان - بلکه باید- آن را تعریف کرد. وی ...
بیشتر
فیلسوفان از گذشته تا کنون کوشیده اند با رویکردی فلسفی پرده از زوایای پنهان پدیده ای که آن را «درد» می نامیم، بردارند. یکی از پرسشهای اساسی و مقدماتی در این زمینه، پرسش از چیستی (ماهیت) درد است. ابن سینا به مسئله چیستی درد پرداخته است. در نظر ابن سینا مفهوم درد مفهومی بدیهی نیست و از این رو، می توان - بلکه باید- آن را تعریف کرد. وی در کتاب الاشارات و التنبیهات خود تعریف دقیقی عرضه کرده است که بر اساس آن درد عبارت است از ادراک و نایل شدن (رسیدن) به آن چه که نزد ادراک کننده آفت و شر است از آن جهت که آفت و شر است. خواجه نصیرالدین طوسی در شرح خود بر کتاب الاشارات و التنبیهات کوشیده است تحلیل دقیقی از این تعریف ارائه کند. با این حال به نظر می رسد تعریف ابن سینا، علیرغم دقت بسیار، ابهاماتی را به دنبال دارد مانند اینکه آیا درد صرفاً یک امر ذهنی (سابجکتیو) است یا اینکه از ویژگی عینی هم برخوردار است. افزون براین، روشن نبودن تمایز «علم حصولی/ علم حضوری» در فلسفه شیخ سبب شده است که در این تعریف، خصیصه حضوری بودن درد به مثابه نوعی ادراک به دشواری بیان شود.
وحید خادمزاده
چکیده
براساس نظریۀ شناختی استعاره، فهم مفاهیم انتزاعیازطریق استعارههای مفهومی میسر میشود، بهگونهایکهایناستعارههابخشیازفرایندشناختمحسوب میشوندوباحذفآنها بخشی از معنای مفاهیمنیزازدست میرود. استعارۀ موجود حقیقیبهمثابۀ امر ثابت رافلاسفۀیونانی و مسلمان همانند پارمینیدس، افلاطون، ارسطو، ابنسینا، و ملاصدرا بهطورگستردهبهکاربردهاند. ...
بیشتر
براساس نظریۀ شناختی استعاره، فهم مفاهیم انتزاعیازطریق استعارههای مفهومی میسر میشود، بهگونهایکهایناستعارههابخشیازفرایندشناختمحسوب میشوندوباحذفآنها بخشی از معنای مفاهیمنیزازدست میرود. استعارۀ موجود حقیقیبهمثابۀ امر ثابت رافلاسفۀیونانی و مسلمان همانند پارمینیدس، افلاطون، ارسطو، ابنسینا، و ملاصدرا بهطورگستردهبهکاربردهاند. هرکدام از این فلاسفه از موجود حقیقیتعبیر خاص خود را آوردهاند، اما در تمام این موارد یکی از مهمترین صفاتی که برایتوصیفموجودحقیقی بهکار رفتهاست ثبات و عدم تغییر است. در آثار فلاسفۀ مسلمان، واژگان حقیقت، تقرر، و قوام ازحیثلغویبهمعنایثبوتاند. این واژگان در چهارچوب استعاره برایمفهومسازی موجود حقیقی بهکار رفتهاند. در فلسفۀ سینوی، هرکدام از وجود و ماهیتبهصورت مستقل به ثبوت، حقیقت، تقرر، و قوام متصف شدهاند،درحالیکه در فلسفۀصدرایی تنها وجود استحقاق اتصاف به این صفات را دارد.