حمید پارسانیا
دوره 1، شماره 1 ، شهریور 1389، ، صفحه 1-18
چکیده
برهان صدیقین به شکلی که ابنسینا آن را نخستینبار برای برهان امکان و وجوب به کاربرد، از طریق آثار ابنرشد و ابنمیمون در قرون وسطی، به آثار توماس آکویناس راه یافت. مفاهیم مربوط به این برهان چنانکه موردنظر ابنسینا بود، در این آثار منتقل نشد و آشفتگی برهان در فلسفه بعد از رنسانس غرب نیز ادامه یافت. در این مقاله برهان امکان و وجوب ...
بیشتر
برهان صدیقین به شکلی که ابنسینا آن را نخستینبار برای برهان امکان و وجوب به کاربرد، از طریق آثار ابنرشد و ابنمیمون در قرون وسطی، به آثار توماس آکویناس راه یافت. مفاهیم مربوط به این برهان چنانکه موردنظر ابنسینا بود، در این آثار منتقل نشد و آشفتگی برهان در فلسفه بعد از رنسانس غرب نیز ادامه یافت. در این مقاله برهان امکان و وجوب از قرن هفدهم به بعد در تاریخ فلسفه غرب دنبال شده است. مدّعای مقاله این است که لایبنیتس و ولف، برهان را بر مدار امکان احتمالی و نه امکان ماهوی اقامه کردهاند و اشکالاتی که از ناحیهی هیوم و کانت و دیگران بر این برهان به تقریر آکوئیناسی آن اقامه شده، خالی از قوّت نیست. در بخش پایان، قوّت و قدرت تقریر سینوی برهان در ردّ اشکالاتی که از قرن هفدهم به بعد نسبت به برهان وارد آمده، اثبات شده است.
فاطمه احمدی
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1389، ، صفحه 1-27
چکیده
رویکرد نصر به مسالۀ رابطۀ علم و دین، از زاویۀ کلامی سنتگرایانه، نوین است. وی با استفاده از یک رویکرد دروندینی، با روش تاویل آموزههای ادیان و گزارههای فلسفی و عرفانی سنتهای مختلف، در پی آشکارسازی دیدگاه حقیقی دین و سنت، و گرایشهای معرفتی درون آن در باب خدا، انسان، و جهان بر میآید و از این رهگذر، نه تنها درصدد نشان ...
بیشتر
رویکرد نصر به مسالۀ رابطۀ علم و دین، از زاویۀ کلامی سنتگرایانه، نوین است. وی با استفاده از یک رویکرد دروندینی، با روش تاویل آموزههای ادیان و گزارههای فلسفی و عرفانی سنتهای مختلف، در پی آشکارسازی دیدگاه حقیقی دین و سنت، و گرایشهای معرفتی درون آن در باب خدا، انسان، و جهان بر میآید و از این رهگذر، نه تنها درصدد نشان دادن سازگاری دین با نظریات علمی نیست، بلکه تقابل دیدگاه علمی رایج را با دیدگاه دینی نشان میدهد. از نظر وی علم واقعی و حقیقی در سازگاری با معرفت حقیقی دینی است. پیونددهندۀ معرفت حقیقی و یقینی علمی و دینی و زمینهساز گفتگو میان آن دو، متافیزیک یا معرفت قدسی است که ابزار آن شهود عقلی میباشد. گفتگوی عناصر مثبت و یقینی علم جدید با دین در چارچوب متافیزیک میسر است و بدین ترتیب میتوان از علم مقدس سخن گفت. با نگاهی نقادانه باید گفت از نظر وی وظیفۀ علم آن است که اطلاعات و شناختی از همۀ ابعاد و مراتب موجودات در اختیار انسان قرار دهد و الهیات باید پرتو وحی را بر مشاهدات این جهان بشر بیفکند؛ یعنی بین شناختهای بشری و وحی الهی ارتباط و اتصال برقرار گرداند. اما عبارات نصر در برخی مواضع موهم این معنا است که علم و دین واجد کارکرد یکسانی هستند. انتقاد دیگر این است که با در نظر گرفتن رویکرد کلگرایانۀ نصر به علوم جدید در نامقدس دانستن ماهیت آن، به دلیل جوهری بودن یافتههای مشاهداتی و عرضی بودن یافتههای شهودی در آن، و نیز لحاظ اینکه وی نتایج و یافتههای مثبت و حقیقی علوم جدید را در چهارچوبی متافیزیکی مشروع میداند، این نتیجه استنباط میشود که حتی در صورت برقراری چهارچوب متافیزیکی بر نتایج مثبت و حقیقی علوم جدید، باز هم علوم جدید نامقدساند، هرچند یافتههایی حقیقی باشند. در اینجا به نظر میرسد ملاک نصر در مقدس شمردن عناصر علمی با اشکال جدی مواجه است، و نمادگرایی قرون وسطایی را، که مانع جدی در راه پیشرفت علمی بوده است، القاء میکند.
رضا اکبری
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1390، ، صفحه 1-18
چکیده
در دوران معاصر، میتوان سه کلانالگوی خداباوری را دنبال کرد. این سه کلانالگو عبارتاند از ایمانگرایی، قرینهگرایی، عملگرایی. هریک از این سه کلانالگو متضمن الگوهایی است. ایمانگروی سه نظریۀ عمده را شامل میشود که براساس آنها، ایمان در تعارض با استدلال عقلانی، بیارتباط با استدلال عقلانی ...
بیشتر
در دوران معاصر، میتوان سه کلانالگوی خداباوری را دنبال کرد. این سه کلانالگو عبارتاند از ایمانگرایی، قرینهگرایی، عملگرایی. هریک از این سه کلانالگو متضمن الگوهایی است. ایمانگروی سه نظریۀ عمده را شامل میشود که براساس آنها، ایمان در تعارض با استدلال عقلانی، بیارتباط با استدلال عقلانی یا بینیاز از استدلال عقلانی است. قرینهگرایی دو نظریۀ عمدۀ قرینهگرایی برهانی و قرینهگرایی استقرایی (احتمالاتی) را دربر میگیرد. عملگرایی نیز مشتمل بر دو نظریۀ عملگرایی آخرتمحور و عملگرایی دنیامحور است. مراجعه به آرای فیلسوفان مسلمان و بازسازی آنها به زبان جدید همسخنی با نظریات معاصر را برای ما ممکن میکند؛ مثلاً با تأمل در اندیشههای ابن سینا میتوان به بازسازی دیدگاه او در قالب قرینهگرایی برهانی و با تأمل در اندیشههای ملاصدرا میتوان به بازسازی دیدگاه او در قالب ایمانگرایی از نوع سوم اقدام کرد. همچنین توجه به آرای غزالی امکان بازسازی آنها را در قالب عملگرایی به ما میدهد. فهم دقیق الگوهای خداباوری در دوران معاصر و تلاش برای بازسازی نظریات فیلسوفان مسلمان این امکان را به ما میدهد که در مواجهه با الحاد و الگوهای مختلف آن نیز بهخوبی عمل کنیم.
علی افضلی
دوره 3، شماره 2 ، بهمن 1391، ، صفحه 1-20
چکیده
غروی اصفهانی، در بین حکیمان مسلمان، نخستین کسی است که، بدون اطلاع از آرای غربیان، برای اثبات وجود خدا، برهان وجودی آورده و تقریری از آن عرضه کرده است. از سوی دیگر، دکتر مهدی حائری یزدی، با آنکه خود از مدافعان این برهان است، تقریر غروی را نمیپذیرد و از آن انتقاد میکند. این مقاله به توضیح و بررسیِ تقریر حکیم ...
بیشتر
غروی اصفهانی، در بین حکیمان مسلمان، نخستین کسی است که، بدون اطلاع از آرای غربیان، برای اثبات وجود خدا، برهان وجودی آورده و تقریری از آن عرضه کرده است. از سوی دیگر، دکتر مهدی حائری یزدی، با آنکه خود از مدافعان این برهان است، تقریر غروی را نمیپذیرد و از آن انتقاد میکند. این مقاله به توضیح و بررسیِ تقریر حکیم غروی و انتقادات حائری اختصاص دارد.
خلیلالله احمدوند؛ سمیه ملکی؛ زهرا یزدانی داغیان
دوره 4، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 1-22
چکیده
اندیشههای توماس آکوئینی و ملاصدرا با اتکا بر اعتقادات مذهبی و دینی بر شالودة کلمة «وجود» بنا شده است. توماس در میان فلاسفة مسیحی قرون وسطی تفوق فعل وجود را بر ذات کاملاً درک کرد. درواقع آنچه برای توماس در مرتبة اول اهمیت قرار ...
بیشتر
اندیشههای توماس آکوئینی و ملاصدرا با اتکا بر اعتقادات مذهبی و دینی بر شالودة کلمة «وجود» بنا شده است. توماس در میان فلاسفة مسیحی قرون وسطی تفوق فعل وجود را بر ذات کاملاً درک کرد. درواقع آنچه برای توماس در مرتبة اول اهمیت قرار دارد، اولویت هستی و وجود است و ملاصدرا نیز در فلسفة اسلامی با قراردادن وجود (و نه موجود) به عنوان موضوع مابعدالطبیعه، انقلاب بنیادینی در تفکر اسلامی به وجود آورد. هرچند توماس و ملاصدرا، در اعتقاد به وجود اعلی و صفات او با یکدیگر اختلاف نظری ندارند، هنگام بیان و وصف و در خصوص تشریح ساختار وجود، مغایرتهایی میان آنان بروز میکند. در این مقاله کوشیدهایم به مقایسة آرا و اندیشههای این دو فیلسوف در خصوص مباحث هستی و ذات یا وجود و ماهیت بپردازیم.
علی افضلی
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، ، صفحه 1-19
چکیده
آیتالله جوادی آملی از جمله اندیشمندان مسلمانی است که هیچیک از تقریرهای برهان وجودی فیلسوفان غربی و مسلمان را نمیپذیرد و آنها را نوعی مغالطه میداند؛ وی همانند منتقدان غربی این برهان، معتقد است که از هیچ مفهومی، حتی مفهوم خدا یا واجب الوجود، نمیتوان وجود خارجی آن را نتیجه گرفت. وی این انتقاد را با مفاهیم فلسفۀ ...
بیشتر
آیتالله جوادی آملی از جمله اندیشمندان مسلمانی است که هیچیک از تقریرهای برهان وجودی فیلسوفان غربی و مسلمان را نمیپذیرد و آنها را نوعی مغالطه میداند؛ وی همانند منتقدان غربی این برهان، معتقد است که از هیچ مفهومی، حتی مفهوم خدا یا واجب الوجود، نمیتوان وجود خارجی آن را نتیجه گرفت. وی این انتقاد را با مفاهیم فلسفۀ اسلامی توضیح میدهد و اشکال اصلی این برهان را در خلط حمل اولی ذاتی و شایع صناعی میداند. انتقاد دیگر استاد جوادی به این برهان این است که بر اساس این برهان ما باید از مفهوم شریک الباری هم، وجود آن را نتیجه بگیریم، چراکه در مفهوم شرک الباری نیز، تمام صفات خدا، مانند وجوب وجود و کمال مطلق، گنجانده شده است. این مقاله به بررسی دیدگاه وی دربارۀ برهان وجودی و انتقادات او به این برهان میپردازد.
سیدمحمدرضا امیری طهرانی؛ عماد افروغ
دوره 4، شماره 3 ، آذر 1392، ، صفحه 1-22
چکیده
تحمل بار مفاهیم اقتصاد اسلامی صدر از نظر روششناختی ارزیابی کنیم. بدین منظور ابتدا امکانپذیری این کار را بررسی، و نظریة اقتصاد اسلامی صدر را به اجمال معرفی خواهیم کرد. آنگاه بر اساس واقعگرایی انتقادی، نظریههای «توزیع پیش از تولید»، «توزیع پس از تولید» و «عدالت اجتماعی» صدر را از نظر روششناختی نقد ...
بیشتر
تحمل بار مفاهیم اقتصاد اسلامی صدر از نظر روششناختی ارزیابی کنیم. بدین منظور ابتدا امکانپذیری این کار را بررسی، و نظریة اقتصاد اسلامی صدر را به اجمال معرفی خواهیم کرد. آنگاه بر اساس واقعگرایی انتقادی، نظریههای «توزیع پیش از تولید»، «توزیع پس از تولید» و «عدالت اجتماعی» صدر را از نظر روششناختی نقد و بررسی خواهیم کرد. در این نقد بهویژه از مفاهیم ابتنا، علیت رو به پایین، قصدمندی انسان، ساختار و عاملیت استفاده میشود
محمد حسین زاده
دوره 4، شماره 4 ، اسفند 1392، ، صفحه 1-19
چکیده
دیدگاه ملاصدرا دربارة نحوة وجود معقولات ثانی فلسفی به صورتهای مختلفی بیان و تفسیر شده است. از ظاهر عبارات ملاصدرا چنین برمیآید که معقولات ثانی فلسفی در خارج، مغایر با موصوف خود هستند. در تفسیرهایی که فیلسوفان نوصدرایی از دیدگاه ملاصدرا ارائه کردهاند، این تغایر به نحو صحیحی بیان نشده است. به اعتقاد نگارنده بیشتر اشتباهاتی که ...
بیشتر
دیدگاه ملاصدرا دربارة نحوة وجود معقولات ثانی فلسفی به صورتهای مختلفی بیان و تفسیر شده است. از ظاهر عبارات ملاصدرا چنین برمیآید که معقولات ثانی فلسفی در خارج، مغایر با موصوف خود هستند. در تفسیرهایی که فیلسوفان نوصدرایی از دیدگاه ملاصدرا ارائه کردهاند، این تغایر به نحو صحیحی بیان نشده است. به اعتقاد نگارنده بیشتر اشتباهاتی که در تفسیر کلام ملاصدرا صورت گرفته از آنجا شروع شده که سعی شده است از عبارات او، قاعدهای کلی برای تمام معقولات ثانی فلسفی استخراج شود، در حالی که شواهد و قرائن متعدد گویای این مطلب هستند که او درصدد بیان چنین قاعدهای نبوده است.
در این مقاله ابتدا به فضایی که دیدگاه ملاصدرا در آن شکل گرفته اشاره میشود و سپس تفسیر شهید مطهری، استاد جوادی، آملی، و استاد یزدانپناه از دیدگاه ملاصدرا بیان و نقد خواهد شد. در پایان با استفاده از عبارتهای خود ملاصدرا، دیدگاه وی را دربارة چگونگی تغایر معقولات ثانی فلسفی بیان خواهیم کرد
رضا الهیمنش؛ محمد رودگر
دوره 5، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 1-28
چکیده
نظریة عالم مثال نظریهای هستیشناختی است که عمدتاً در فلسفه، کلام، و بهویژه عرفان کارایی دارد. عالم خیال نیز عالمی است که انسان در ارتباط با عالم مثال به آن دست مییابد. امروزه کاراییهای جدیدی برای این عوالم در فلسفة دین، روانشناسی، فلسفة ذهن، هنر، و ادبیات نیز تعریف شده که اهمیت بسیاری است. نوع نگرش فرهنگ غرب به عوالم ماورا، ...
بیشتر
نظریة عالم مثال نظریهای هستیشناختی است که عمدتاً در فلسفه، کلام، و بهویژه عرفان کارایی دارد. عالم خیال نیز عالمی است که انسان در ارتباط با عالم مثال به آن دست مییابد. امروزه کاراییهای جدیدی برای این عوالم در فلسفة دین، روانشناسی، فلسفة ذهن، هنر، و ادبیات نیز تعریف شده که اهمیت بسیاری است. نوع نگرش فرهنگ غرب به عوالم ماورا، ازجمله مثال و خیال، دچار آفاتی است که اگر بدان توجه نکنیم، میتواند ما را بهرغم برخورداری از تراث عظیم علمی و معنوی در این زمینه، به همان معضلاتی دچار کند که امروزه در غرب به آن مبتلا هستند. تعریفی که آنان از این عوالم و کارکردهایشان ارائه دادهاند، به قیمت نادیدهگرفتن و زیر سؤال بردن بسیاری از آموزههای دینی، مثل توحید و معاد تمام شده است. از اینرو، ما در این نوشتار درصدد بیان جایگاه اصلی این عوالم در عرفان اسلامی، با توجه ویژه به آرای سهروردی، ابن عربی، و ملاصدرا برآمدهایم، همچنین مقالة حاضر به یکی از کاراییهای جدید این بحث در دنیای معاصر، یعنی در هنر، اشاراتی میکند، و ثمرة نگرش عرفانی ـ اسلامی به این نظریه را با نگرش غربی مقایسه کرده است
اعظم اسلامی نشلجی؛ رضا اکبریان
دوره 5، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 1-19
چکیده
در این مقاله سعی بر آن است تا به مسئلة سلوک عرفانی در تفکر فلسفی ملاصدرا و علامه طباطبایی بپردازیم. مهمترین هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد که نوآوریهای علامه طباطبایی در این مسئله، بر اساس مبانی نظری فلسفة او، چه بوده است. ملاصدرا اسفار اربعة خود را بر اساس آموزههای عرفانی ابنعربی، بهخصوص سفرهای چهارگانة انسان برای سلوک ...
بیشتر
در این مقاله سعی بر آن است تا به مسئلة سلوک عرفانی در تفکر فلسفی ملاصدرا و علامه طباطبایی بپردازیم. مهمترین هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد که نوآوریهای علامه طباطبایی در این مسئله، بر اساس مبانی نظری فلسفة او، چه بوده است. ملاصدرا اسفار اربعة خود را بر اساس آموزههای عرفانی ابنعربی، بهخصوص سفرهای چهارگانة انسان برای سلوک در حقایق الهی تنظیم میکند و تلاش دارد تفسیری فلسفی از سلوک عرفانی انسان در مسیر الی الله ارائه کند. او مقصد سلوک عرفانی را رسیدن به ساحت وجود بر محور معرفت و حکمت نظری میداند و از قرب الهی نیز در همین پارادایم صحبت میکند ولی آن را متفرع بر حکمت نظری و مباحث وجودشناسی میداند. علامه طباطبایی با اثبات وحدت شخصی وجود به عنوان اولین مسئلة فلسفی، با ظرافت تمام، طرح ملاصدرا از سلوک عرفانی را با توجه به مبانی خویش تغییر میدهد. در فلسفة او سلوک عرفانی جهت نزدیکشدن به واقعیت مطلق و رسیدن به قرب الهی بدون واسطههایی که ملاصدرا مطرح میکند، محقق میشود
محمدرضا بلانیان؛ مرتضی حاجحسینی
دوره 5، شماره 3 ، آذر 1393، ، صفحه 1-24
چکیده
آیا با حذف عقل فعال به عنوان علت حقیقی افاضة صور ادراکی در فلسفة صدرالمتألهین شیرازی امکان یافتن راهکار دیگری برای تبیین فرایند حصول شناخت انسانی بر اساس مبانی موجود در این فلسفه وجود دارد؟ این مقاله نشان میدهد که علیرغم اختصاص صفحات زیادی از آثار صدرا به مسئلة کیفیت حصول معرفت آدمی نسبت به موجودات جهان با محوریت واهبالصور ...
بیشتر
آیا با حذف عقل فعال به عنوان علت حقیقی افاضة صور ادراکی در فلسفة صدرالمتألهین شیرازی امکان یافتن راهکار دیگری برای تبیین فرایند حصول شناخت انسانی بر اساس مبانی موجود در این فلسفه وجود دارد؟ این مقاله نشان میدهد که علیرغم اختصاص صفحات زیادی از آثار صدرا به مسئلة کیفیت حصول معرفت آدمی نسبت به موجودات جهان با محوریت واهبالصور به عنوان علت حقیقی این امر، اصول و مبانی خاص حکمت متعالیه ما را از آن تحلیل معیوب بینیاز ساخته، و راهکار قابل قبولتر و سادهتری در اختیار ما میگذارد. این راهکار مبتنی بر اصول و نکتهنظرهای ابتکاری این فیلسوف همچون؛ اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود، نوع هویت وجودی انسان در حکمت متعالیه، اتحاد عالم و معلوم و نتایج آن و تقسیم علم به بسیط و مرکب است. ما نشان خواهیم داد که این مبانی ضمن اینکه گشودگی مراتب هستی را بر روی یکدیگر قابل دفاع میسازد، با تکیه بر حرکت اشتدادی وجودی انسان، فرایند حصول شناخت آدمی را به نحو موجهی تبیین میکند
محمدرضا ارشادینیا
دوره 5، شماره 4 ، بهمن 1393، ، صفحه 1-23
چکیده
معاد جسمانی در تاریخ اندیشة دینی، کلامی، و فلسفی، مسئله بوده و هست. حکمت متعالیه در بیان کیفیت مسئله و حل آن به پردازش مبانی و مبادی متفاوت آن اقدام کرده است. ازجمله مهمترین این مبادی، معرفت نفس و شناخت اصول آن است. حکمای متعالی با نگرش «جسمانیت الحدوث روحانیت البقا» به نفس، پرداختن به سایر مبادی را هموار کردهاند. اما گزینش ...
بیشتر
معاد جسمانی در تاریخ اندیشة دینی، کلامی، و فلسفی، مسئله بوده و هست. حکمت متعالیه در بیان کیفیت مسئله و حل آن به پردازش مبانی و مبادی متفاوت آن اقدام کرده است. ازجمله مهمترین این مبادی، معرفت نفس و شناخت اصول آن است. حکمای متعالی با نگرش «جسمانیت الحدوث روحانیت البقا» به نفس، پرداختن به سایر مبادی را هموار کردهاند. اما گزینش این مبنا خود مشکلساز شده؛ زیرا سبب شده است رابطة بدن مادی و نفس مجرد در معاد جسمانی مخاطرهآمیز بهنظر آید. حکیم مؤسس سعی کرده در نظریة خود بر اساس «بدن پویا به سوی نفس ایستا» حرکت و بر مبانی استوار حکمت متعالیه در معرفت نفس و مبانی هستیشناختی تکیه کند. اما نتایجی که از این مبادی و مبانی میگیرد مغایر با آن چیزی است که رهاورد منطقی آن محسوب میشود؛ این نتایج، در نگاه تحلیلی، چرخشی است به سوی نتایج کلامی و نمیتوان آن را پایدار بر مبانی صدرایی تلقی کرد. تحلیلهای حکیم مؤسس میتواند چالشهای اساسی را نمایان سازد و مشکلات راه را برای بهدستآوردن تصوری دقیقتر از این باور بنیادی دینی بر ما هموارتر کند تا بنای اندیشه و اعتقاد، بر پایة سست ظاهرگرایی نهاده نشود
مهدی اسدی
دوره 6، شماره 1 ، اردیبهشت 1394، ، صفحه 1-23
چکیده
این نوشتار به گزارش و بررسی یکی از مهمترین دیدگاهها در رد وجود محمولی، یعنی بحث اشارهپذیری/ اشارهناپذیری، میپردازد. همچنین نشان میدهد اغلب ادعاهای زیر از قوت چندانی برخوردار نیستند: 1. وجود مطلقاً محمول نیست؛ 2. وجود محمول منطقی نیست؛ و حتی، از جهاتی، این ادعای معتدلتر که میگوید: 3. گرچه وجود بهصورت موضوع ـ محمولی ...
بیشتر
این نوشتار به گزارش و بررسی یکی از مهمترین دیدگاهها در رد وجود محمولی، یعنی بحث اشارهپذیری/ اشارهناپذیری، میپردازد. همچنین نشان میدهد اغلب ادعاهای زیر از قوت چندانی برخوردار نیستند: 1. وجود مطلقاً محمول نیست؛ 2. وجود محمول منطقی نیست؛ و حتی، از جهاتی، این ادعای معتدلتر که میگوید: 3. گرچه وجود بهصورت موضوع ـ محمولی محمول منطقی نیست، میتوان آن را محمول منطقی بهشمار آورد. برای این منظور دیدگاه برگزیده به کمک تساوی وجود و اشارهپذیری، تحلیلی از وجود محمولی در فلسفة اسلامی ارائه میکند و نشان میدهد در دو بحث نخست دیدگاه مطرح در فلسفه و منطق دورة اسلامی قابل دفاع و تقویت است و در بحث سوم نیز دیدگاههای رقیب در تحلیل منطقی، بر فلسفه و منطق دورة اسلامی ترجیحی ندارند. همچنین، این جستار، با اصلاح مبنای فلسفة اسلامی، اشارهپذیری معدوم به اشارة عقلی تبعی و غیر مستقیم را میپذیرد.
محمدجواد جاوید؛ عصمت شاهمرادی
دوره 6، شماره 2 ، تیر 1394، ، صفحه 1-13
چکیده
سخنگفتن از نسبت بین نظریة حرکت جوهری ملاصدرا که بحثی هستیشناختی است و منطق ترجمه که از معناشناسی بحث میکند درظاهر قیاسی معالفارق است. اما اگر مراد از ترجمه بیان مراد ماتن (مؤلف) باشد که عملاً درکی فراتر از متن صرف است، در این صورت میتوان برای نظریة ملاصدرا در این خصوص وجهی قائل شد. این مقاله، با تمسک به نظریة حرکت جوهری ملاصدرا، ...
بیشتر
سخنگفتن از نسبت بین نظریة حرکت جوهری ملاصدرا که بحثی هستیشناختی است و منطق ترجمه که از معناشناسی بحث میکند درظاهر قیاسی معالفارق است. اما اگر مراد از ترجمه بیان مراد ماتن (مؤلف) باشد که عملاً درکی فراتر از متن صرف است، در این صورت میتوان برای نظریة ملاصدرا در این خصوص وجهی قائل شد. این مقاله، با تمسک به نظریة حرکت جوهری ملاصدرا، کشش معنا در امتداد زمان و مکان را با مفهوم حرکت بررسی میکند. برداشت مترجم، به مثابة یک مفسر و یا خواننده، از متن که با قوه و فعلیت درآمیخته است، در امتداد زمان سیر میکند و در لایههای وجودی متن جریان مییابد. درواقع، این برداشتها در فرآیند ترجمه و بازترجمه از یک متن واحد به فعلیت بیشتر میرسند و کاملتر میشوند. گزارة اخیر فرضیة اصلی ما را تشکیل میدهد که در آن حرکت در مؤلفههای موجود در فرآیند ترجمه مورد بررسی قرار میگیرد.
جبار امینی؛ محمد سعیدیمهر
دوره 6، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 1-18
چکیده
ملارجبعلی تبریزی از فیلسوفان دورة صفوی و معاصر صدرالمتألهین فیلسوف بزرگ جهان اسلام است. با وجود اینکه تبریزی معاصر ملاصدراست بهشدت با اصالت وجود مخالفت میکند و به اثبات اصالت ماهیت میپردازد. او در عین حال وجود را امری خارجی و فرع بر ماهیت میداند. بهنظر میرسد این دیدگاه متأثر از تعریف وی از ماهیت و وجود و رابطة آن دو در ...
بیشتر
ملارجبعلی تبریزی از فیلسوفان دورة صفوی و معاصر صدرالمتألهین فیلسوف بزرگ جهان اسلام است. با وجود اینکه تبریزی معاصر ملاصدراست بهشدت با اصالت وجود مخالفت میکند و به اثبات اصالت ماهیت میپردازد. او در عین حال وجود را امری خارجی و فرع بر ماهیت میداند. بهنظر میرسد این دیدگاه متأثر از تعریف وی از ماهیت و وجود و رابطة آن دو در خارج است. در مقالة حاضر به تشریح تعریف تبریزی از ماهیت و وجود و نسبت آن دو در خارج و همچنین ادلة وی بر اصالت ماهیت میپردازیم. در پایان نیز بررسیای انتقادی از ادلة تبریزی بر اصالت ماهیت ارائه میدهیم.
محمدجواد اسماعیلی؛ محمد قمی
دوره 6، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 1-27
چکیده
ملامحمدصادق اردستانی حکیم عصر صفوی است که تاکنون آثار و آرای او بهخوبی شناخته نشده است. در این مقاله آثار وی را بر پایۀ کتابها و تذکرههای منتشرشده در ایران از منظر نسخهشناسی و محتوایی بررسی میکنیم. در این منابع چهارده اثر به حکیم اردستانی منسوب شده است که پس از گردآوری نسخههای خطی آثار وی و ارزیابیِ آنها این نتایج بهدست ...
بیشتر
ملامحمدصادق اردستانی حکیم عصر صفوی است که تاکنون آثار و آرای او بهخوبی شناخته نشده است. در این مقاله آثار وی را بر پایۀ کتابها و تذکرههای منتشرشده در ایران از منظر نسخهشناسی و محتوایی بررسی میکنیم. در این منابع چهارده اثر به حکیم اردستانی منسوب شده است که پس از گردآوری نسخههای خطی آثار وی و ارزیابیِ آنها این نتایج بهدست آمد: 1. نُه عنوان از آثارِ چهاردهگانه در واقع سه اثر مستقل: رسالۀ جعلیۀ صادقیه، حکمت صادقیه، و مراسلۀ حکیم اردستانیاند که هر یک با سه عنوان متفاوت نامگذاری شدهاند؛ 2. از اختیارات الأیام نسخهای یافت شد که احتمال انتسابش به وی بسیار زیاد است؛ 3. در انتسابِ کلید بهشت به وی تردید جدی وجود دارد؛ 4. در هیچیک از فهرست کتابخانهها از سه اثر باقیمانده از آثار حکیم اردستانی یعنی آیۀ نور، تباشیر، و حاشیه بر شفاگزارشی نشده است.
سعید انواری؛ فاطمه اسمعیلی اردکانی
دوره 7، شماره 1 ، خرداد 1395، ، صفحه 1-17
چکیده
چکیده ابنسینا و پس از وی شیخ اشراق به رابطة میان تاویل و تعبیر اشاره کردهاند و معتقدند که گاهی نفس در بیان حقیقتی معنوی که در خواب یا کشف و شهود مشاهده کرده است، آن را به مشابه یا ضد آن تغییر میدهد که در این صورت نیازمند تفسیر باطنی هستیم. این تفسیر باطنی در صورتی که در مورد کشف و شهود و الهاماتی باشد که در بیداری دریافت شدهاند، ...
بیشتر
چکیده ابنسینا و پس از وی شیخ اشراق به رابطة میان تاویل و تعبیر اشاره کردهاند و معتقدند که گاهی نفس در بیان حقیقتی معنوی که در خواب یا کشف و شهود مشاهده کرده است، آن را به مشابه یا ضد آن تغییر میدهد که در این صورت نیازمند تفسیر باطنی هستیم. این تفسیر باطنی در صورتی که در مورد کشف و شهود و الهاماتی باشد که در بیداری دریافت شدهاند، تاویل نامیده میشود و در صورتی که در مورد مطالب دریافت شده در خواب باشد، تعبیر نامیده میشود. بدین ترتیب تاویل وحی و تعبیر خواب دارای فرایندی واحد هستند. بر این اساس این فرضیه مطرح میشود که قاعدتا باید میان تاویلات عرفانی و تعبیرات خوابگزاران در مورد مصادیق واحد، تشابه و تناظر وجود داشته باشد. این مقاله با تبیین نظریة ابنسینا و شیخ اشراق و بررسی موارد مشابه میان تاویلات عرفا و تعبیرات خوابگزاران به بررسی این موضوع پرداخته است.
مهزاد حجازی؛ علیرضا کهنسال
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، ، صفحه 1-22
چکیده
چکیده
یکی از برهانهای اثبات تناهی ابعاد ، برها ن مسامته است.برخی از بزرگان مانند خواجه آن را نپذیرفته اند و برخی چون صدر المتالهین آن را استوار یا فته اند . اساس برهان بر تقاطع میان دو خط نامتناهی یا یک خط متناهی با یک نامتناهی موازی است که یکی از آنها در چرخشی به سوی خط نامتناهی با آن تقاطع می یابد .باانکار حالت تقاطع و ...
بیشتر
چکیده
یکی از برهانهای اثبات تناهی ابعاد ، برها ن مسامته است.برخی از بزرگان مانند خواجه آن را نپذیرفته اند و برخی چون صدر المتالهین آن را استوار یا فته اند . اساس برهان بر تقاطع میان دو خط نامتناهی یا یک خط متناهی با یک نامتناهی موازی است که یکی از آنها در چرخشی به سوی خط نامتناهی با آن تقاطع می یابد .باانکار حالت تقاطع و خروج از توازی ، به طریق خلف ، محالی رخ می دهد که سبب آن ؛ فرض بعد بی نهایت است . امتناع چنین تقاطعی به سبب فقدان نخستین نقطه تماس در بعد بی نهایت است؛ یا از آن رو که مسامته حادث است وحادث به آغازی نیازمند است . نویسندگان برهان را از حیث منطقی استوار می بینند، اما به سبب انحنای فضا ، حالات دو خط بر خلاف صفحه منحصر به توازی و تقاطع نیست ؛ از این رو دلیل مسامته در فضای واقعی قابل اجرا نیست و با این استدلال تناهی ایعاد اثبات نمی گردد.
مسعود امید
دوره 7، شماره 3 ، آذر 1395، ، صفحه 1-13
چکیده
چکیده می توان تعریف یا تفسیر سوژه یا فاعل شناسا را در نظام های مختلف فلسفی که متضمن بحث از آن اند یا باآن مرتبط اند، مورد پرسش و پی جویی قرار داد.با این وصف مساله تحلیل و تفسیر مقایسه ای حقیقتی به نام فاعل شناسا را می تواند یکی از مهم ترین مسایل مربوط به فرا معرفت شناسی(metaepistemology) به شمار آورد. در همین چارچوب،مساله این نوشتار آن است ...
بیشتر
چکیده می توان تعریف یا تفسیر سوژه یا فاعل شناسا را در نظام های مختلف فلسفی که متضمن بحث از آن اند یا باآن مرتبط اند، مورد پرسش و پی جویی قرار داد.با این وصف مساله تحلیل و تفسیر مقایسه ای حقیقتی به نام فاعل شناسا را می تواند یکی از مهم ترین مسایل مربوط به فرا معرفت شناسی(metaepistemology) به شمار آورد. در همین چارچوب،مساله این نوشتار آن است که اگرماهیت سوژه یا فاعل شناسا در فلسفه جدید و در نزد فیلسوفانی مانند کانت تک ساحتی است، درفلسفه اسلامی معاصر، که در مقام مواجهه و گفتگو با چنین فلسفه هایی برآمده است، چند ساحتی است؟در اینجا اختصاصا به آرای یکی از فیلسوفان اسلامی معاصر یعنی مرتضی مطهری در این باب خواهیم پرداخت. با این وصف سوال این است که دیدگاه مطهری، به عنوان یکی از مفسران فلسفه اسلامی و طراحان معرفت شناسی معاصر فلسفه اسلامی در مواجهه با فلسفه جدید و به ویژه کانت، در باب ابعاد و جنبه های سوژه چیست؟ براساس مجموعه آرا واندیشه های مطهری، مبداء شناسایی وفاعل شناسایی از سه وجه معرفتی، هستی شناختی و روان شناختی (فلسفی) برخوردار است. وجه معرفتی وعلمی آن مربوط به طرح نظریه عقلانیت شهودی او مبتنی بر معقولات ثانی و تصدیقات بدیهی است، وجه هستی شناختی را باید در مولفه هایی مانند نظریه وجود ذهنی وتجرد ادراک پی جویی کرد و در نهایت وجه روان شناختی (فلسفی)را در رابطه با مولفه هایی چون علم حضوری، قوای ادراکی و... یافت.
حمیده افلاطونی؛ مجید ملایوسفی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 1-24
چکیده
از زمان ارسطو عقل عملی یا فرونسیس ، یعنی فضیلت مندانه عمل کردن. چنین معنایی برای این واژه تازمان هیوم باقی بود، اما هیوم باتاکید بر نقشی که امیال، انگیزه ها وانفعالات ما، هنگام اتخاذ تصمیمات اخلاقی ایفامی کنند، بر نقش امیال ونگیزه ها وعوامل روان شناسانه در عقل عملی، تاکیدکرد.کانت بعدازهیوم، بواسطه ویژگی هایی که برای عقل عملی ذکر ...
بیشتر
از زمان ارسطو عقل عملی یا فرونسیس ، یعنی فضیلت مندانه عمل کردن. چنین معنایی برای این واژه تازمان هیوم باقی بود، اما هیوم باتاکید بر نقشی که امیال، انگیزه ها وانفعالات ما، هنگام اتخاذ تصمیمات اخلاقی ایفامی کنند، بر نقش امیال ونگیزه ها وعوامل روان شناسانه در عقل عملی، تاکیدکرد.کانت بعدازهیوم، بواسطه ویژگی هایی که برای عقل عملی ذکر کرد، همچون خودبنیادیِ آن واهمیت بیشتر قائل شدن برای اراده، تعریف جدیدی از عقل عملی ارائه داد که آراء هیوم را دراین مساله با چالش های جدی مواجه ساخت؛ وی تلاش زیادی کردتا نقش امیال وانگیزه های روانشناسانه را ازحوزه تصمیم اخلاقی حذف کند؛ اماتلاشهای کانت وپیروانش برای بنا نهادن وجدان اخلاقی صرفاً بر مبنای عقل واراده، راه به جایی نبرد وهمچنان انتقادات مهمی به تفسیرصرفاً عقلانیِ کانت از عقل عملی وارد است. درعصرحاضر، عده ای از فیلسوفان اخلاق از جمله خانم فیلیپا فوت وفیلسوفان نوارسطویی دیگر، ضمن نقد وردّ تفسیر کانتی از عقل عملی با ارائه تعریفی جدید از عقلانیت عملی، تلاش دارند تا بین عقل وسایرمنابع انگیزشی ازجمله امیال وانگیزه ها، دراتخاذتصمیم صحیح اخلاقی سازش ایجاد کنند. دراین مقاله به بررسی انتقادات برخی فلاسفه برکانت درباب عقل عملی، پرداخته می شود.
محمّد قمی؛ محمدجواد اسماعیلی
چکیده
ابنسینا نفس را «روحانیة الحدوث و البقاء» و ملاصدرا آن را «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» میداند.ملامحمدصادق اردستانی در الحکمة الصادقیة معتقد است که حدوث نفس نه با تجرد آن سازگار است و نه با بقایآن. وی به قدم و وحدت نفس قائل شده است. ازدیدگاه ابنسینا و حکمای دیگر، قول به «قدم و وحدت نفس» با دو محذور اساسی مواجه ...
بیشتر
ابنسینا نفس را «روحانیة الحدوث و البقاء» و ملاصدرا آن را «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» میداند.ملامحمدصادق اردستانی در الحکمة الصادقیة معتقد است که حدوث نفس نه با تجرد آن سازگار است و نه با بقایآن. وی به قدم و وحدت نفس قائل شده است. ازدیدگاه ابنسینا و حکمای دیگر، قول به «قدم و وحدت نفس» با دو محذور اساسی مواجه است: 1. اگر نفس بعدازتعلق به بدن متکثر نشده باشد، بایدهمۀ انسانها در همۀ صفات یکسان میبودند؛ 2. اگر نفس بعدازتعلق به بدن متکثر شده باشد، امر مجرد بهنحو بالقوه و بالفعل انقسام میپذیرد. حکیم اردستانی در الحکمة الصادقیة مدعای خود را بهگونهای تبیین کرده است که با دو محذور یادشده مواجه نشود. در این نوشتار، با بهرهگیری از آثار فلسفی اردستانی، دیدگاه وی درباب نفس تبیین شده است.
قدسیه حبیبی؛ سعید انواری؛ سیدصدرالدین طاهری
چکیده
نظریات مختلفی درباره نحوه ارتباط صورتهای ذهنی با اشیای خارجی ارائه شده است که از این میان میتوان به دو نظریه عینیت ماهوی و قول به شبح اشاره کرد. اکثر محققان، ابنسینا را قائل به عینیت ماهوی و تفتازانی را ملتزم به دیدگاه شبح دانستهاند. در مقاله حاضر نخست نظرات ابنسینا و تفتازانی با یکدیگر مقایسه شده است و نشان داده ...
بیشتر
نظریات مختلفی درباره نحوه ارتباط صورتهای ذهنی با اشیای خارجی ارائه شده است که از این میان میتوان به دو نظریه عینیت ماهوی و قول به شبح اشاره کرد. اکثر محققان، ابنسینا را قائل به عینیت ماهوی و تفتازانی را ملتزم به دیدگاه شبح دانستهاند. در مقاله حاضر نخست نظرات ابنسینا و تفتازانی با یکدیگر مقایسه شده است و نشان داده شده است که ایشان نه تنها پیرو دو رویکرد متفاوت نیستند، بلکه سخنان تفتازانی را میتوان تأیید نظر ابنسینا و مشابه نظرات وی به شمار آورد. همچنین با اشاره به تفسیرهای مختلفی که از نظریه شبح مطرح شده است، در مورد انتساب این نظریه به تفتازانی داوری شده است.
بتول احمدی؛ فروزان راسخی
چکیده
جاودانگی اصل مسلم نظام فلسفی افلوطین و سهروردی است که رابطه مستقیمی با چیستی و هویت انسان دارد. افلوطین و سهروردی سرشت انسان را نفس میدانند؛ بنابراین دوگانهانگار محسوب میشوند؛ اما برداشت متفاوتی از دوگانهانگاری ارائه دادهاند. دوگانهانگاری نزد افلوطین با ترکیب دوگانهای همراه است. در ترکیب اول ماده و صورت و در ترکیب دوم ...
بیشتر
جاودانگی اصل مسلم نظام فلسفی افلوطین و سهروردی است که رابطه مستقیمی با چیستی و هویت انسان دارد. افلوطین و سهروردی سرشت انسان را نفس میدانند؛ بنابراین دوگانهانگار محسوب میشوند؛ اما برداشت متفاوتی از دوگانهانگاری ارائه دادهاند. دوگانهانگاری نزد افلوطین با ترکیب دوگانهای همراه است. در ترکیب اول ماده و صورت و در ترکیب دوم بدن و روح با هم هویت یگانهای از انسان بدست میدهند. در ترکیب دوم روح صورت بدنی حاصل از ترکیب اول را بازآفرینی میکند و حیات دوبارهای بدان میبخشد. در این معنا از دوگانهانگار، روح نقش علت را برای بدن دارد و ازاینرو، آن را به نحوی با خود همسنخ میکند. اما نزد سهروردی رابطه علّی و معلولی میان نفس و بدن مطرح نیست؛ نور اسفهبد به مزاج معتدل اعطاء میشود. از سوی دیگر سهروردی قائل به روج حیوانی است که تضاد آن کمتر از تضاد عنصر طبیعی است و با نفس همسنختر است.
عبدالرسول حسنی فر
چکیده
افلاطون، متفکر یونانی و اقبال، اندیشمند اسلامی در اندیشه خود صورتی از آرمانشهر را ترسیم نموده اند. با وجود برخی شباهتها، آنچه در آرمانشهر این دو متفکر از همدیگر دارای تمایزات اساسی است نوع نگاه آنها به شعر و رابطه و نسبت بین شعر و فلسفه در آرمانشهر است. این مقاله تلاش دارد با روش تفسیری جایگاه شعر و نسبت آن را با فلسفه در آرمانشهر ...
بیشتر
افلاطون، متفکر یونانی و اقبال، اندیشمند اسلامی در اندیشه خود صورتی از آرمانشهر را ترسیم نموده اند. با وجود برخی شباهتها، آنچه در آرمانشهر این دو متفکر از همدیگر دارای تمایزات اساسی است نوع نگاه آنها به شعر و رابطه و نسبت بین شعر و فلسفه در آرمانشهر است. این مقاله تلاش دارد با روش تفسیری جایگاه شعر و نسبت آن را با فلسفه در آرمانشهر افلاطون و اقبال مورد بررسی قرار دهد. به طور کلی افلاطون نگاه منفی و بازدارندهای به شعر در آرمانشهر دارد و شعر را در مقابل فلسفه میداند، درحالی که اقبال به نقش مثبت شعر در آرمانشهر قائل است و با تاکید بر ارتباط بین شعر و فلسفه، شاعر و فیلسوف را دارای هدف یکسان میداند. مهمترین دلیل تفاوت این نسبت، در نوع نگاه این دو متفکر به شعر از جهت معرفتی است. افلاطون شعر را واجد هیچگونه معرفت نمیداند و بنابراین درآرمانشهری که فیلسوفان حاکم هستند، حکم به نفی شعر و اخراج شاعران از شهر میدهد اما در تفکر اقبال در بستر اندیشه ایرانی- اسلامی، شعر معرفتبخش و منعکسکننده واقعیت و بنابراین دارای پیوند با معرفت فلسفی است و از این جهت حضور شعر و شاعران برای آرمانشهر ضروری است.
مهدیl باقری؛ احد فرامرز قراملکی
چکیده
صدرالمتالهین در ارائه نظریۀ خود دربارۀ علم الهی به اشیاء، رهآوردی نوآورانه دارد که ضمن آن از کاربرد قرآنیِ خزائن بهره برده است. مسألۀ اصلی تحقیق حاضر این است که ملاصدرا در ارائۀ دیدگاههای فلسفی خود دربارۀ واژۀ قرآنی «خزائن»، تا چه اندازه به مؤلفههای معناشناختی ساختاری-تحلیلی آن در قرآن کریم توجه داشته است. تحلیل مفهومی ...
بیشتر
صدرالمتالهین در ارائه نظریۀ خود دربارۀ علم الهی به اشیاء، رهآوردی نوآورانه دارد که ضمن آن از کاربرد قرآنیِ خزائن بهره برده است. مسألۀ اصلی تحقیق حاضر این است که ملاصدرا در ارائۀ دیدگاههای فلسفی خود دربارۀ واژۀ قرآنی «خزائن»، تا چه اندازه به مؤلفههای معناشناختی ساختاری-تحلیلی آن در قرآن کریم توجه داشته است. تحلیل مفهومی و سیستمی آرای صدرا درباره خزائن و سنجش آن با دادههای معناشناسی ساختاری-تحلیلیِ کاربرد این واژه در قرآن نشان میدهد صدرا ضمن توجه به کاربرد قرآنی خزائن، هم از ویژگیها و هم از مؤلفههای مفهومی خزائن، تبیینی فلسفی ارائه میکند. میزان قابل توجهِ بهرهمندی ملاصدرا از قرآن در برشمردن اوصاف خزائن (مانند «حضور در صقع ربوبی»، «حافظ»، «بیحدّی» ،«باق» و «أبقی»، «مرتبۀ علمیِ پیش از ایجاد»،«واحد کثیر») به این معناست که وی در مواجهه با این واژۀ قرآنی، بیشتر از ارائۀ تفسیر فلسفی، به فلسفیدنِ مبتنی بر تفسیر پرداخته است که میتوان آن را «فلسفۀ تفسیری» نامید.