پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
تبیین حکیم تنکابنی از رأی ابن سینا در باب حرکت در مقولات مقدّمۀ تحلیلی، تصحیح و تحقیق رسالة فی بیان الحرکة فی المقولة
1
40
FA
محمد جواد
اسماعیلی
استادیار موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
esmaeili@irip.ac.ir
10.30465/cw.2021.6283
"حرکت در مقولات" یکی از مسائل مهم در حرکتشناسی ابن سینا است. حکیم محمّد بن عبدالفتّاح تنکابنی (1713م/1124ق -1631م/1040ق) مشهور به فاضل سراب از اندیشمندان قرن یازدهم هجری است که اثری با عنوان رسالة فی بیان الحرکة فی المقولة دارد. وی در این اثر به تحلیل و ارزیابی مبحثی از فصل دوم از مقالۀ دوم فنّ «سماع طبیعیِ» کتاب الشفاء ابن سینا با عنوان فی نسبة الحرکة إلی المقولات می پردازد که در آن سرشت حرکت بررسی شده است. تبیین حکیم تنکابنی از آن جهت ارزشمند است که ارزیابی وی ناظر به نگرشی است که سرشت حرکت را مبتنی بر "تشکیک" شناسانده است. شیوه بررسی حکیم تنکابنی بر پایه ساختار «قال - أقول» در این رساله، خواننده را به التفات بیشتر به ردّ و ابرامها در بحث ترغیب میکند. حکیم تنکابنی قلمرو بحث خود را از بررسی سرشت حرکت فراتر برده و به مباحثی چون پیوند میان حرکت و زمان و حرکت توسطیه و قطعیه نیز پرداخته است. وی ضمن اشاره به اندیشههای ابو نصر فارابی و جلالالدین دوانی، پیوندی را میان مباحث فلسفی با سنّت تفسیری تجرید الاعتقاد برقرار کرده است. تصحیح و تحلیل این رساله برای نخستین بار، زمینه بحث در طبیعت شناسی ابن سینا را بیشتر فراهم میکند.
ابن سینا,الشفاء,حکیم تنکابنی,حرکت,حرکت در مقولات,رسالة فی بیان الحرکة فی المقولة
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6283.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6283_57964f0cf15285af7f161e9987528709.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
هرمنوتیک «بازگشت عاشقانه» در رسالـﮥ الابراج سهروردی با رویکرد پدیدارشناسانۀ اشراقی هانری کربن
41
61
FA
زهرا
بهره مند
دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه گیلان
bahremand_zahra@yahoo.com
10.30465/cw.2021.6207
<em>رساﻟـ</em><em>ﮥ</em><em> الابراج</em> یا <em>کلمات ذوقیه</em> تنها رسالۀ رمزی سهروردی به زبان عربی است و کمتر بررسی شده است. با تأویل پدیدارشناسانۀ هانری کربن درمییابیم که این رساله در حقیقت حکایت بازگشت عاشقانۀ نفس به موطن اصلی خویش است، که در پدیدار رمزهای واقعی و زنده در سیر حکایت نفس بر او ظاهر میشود، به گونهای که از طریق این ظهور میتواند او را نجات دهد و به اصل خویش بازگرداند. از نظر کربن، «بازگشت به اصل» همان اصلی است که انسان معاصر در پی دوقطبی شدن حس و عقل جهانشناخت پسا-دکارتی، آن را فراموش کرده، که در حقیقت به خاطر از میان رفتن ساحت خیال مجرد یا نفس در جهانشناسی معاصر است. آنچه خیال آدمی را فعال و مجرد میکند عشق به بازگشت به وطن حقیقی است که گنوس یا معرفت نجاتبخش آن را متذکر میشود و آدمی را به اصل مثالی و فرشتهگون خویش ارجاع میدهد. تأویل از نظر کربن، بازگشت به اصل و ربالنوع پدیدارهاست که در پدیدارهای رمزی متجلی میشود. او میکوشد تا وجه معاصرانۀ «عالم مثال» را در قالب نظریۀ «تخیل خلاق» و پدیدارشناسی خاص خویش عرضه میکند. این جستار حکایت عشق به بازگشت را در آینۀ رمزها، که تجلیگاه اصل مثالی پدیدارهاست، نشان میدهد.
هرمنوتیک,رسالـﮥ الابراج,سهروردی,کربن,پدیدارشناسی,بازگشت,تأویل
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6207.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6207_d9e8e472d29e1ded092193d1f4752a60.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
مروری بر پژوهشهای انجام شده در موضوع علم و عقل در حوزهی فلسفه صدرایی
63
89
FA
علی
ترابی میبدی
دانشجوی دکترا حکمت متعالیه
alitorabimeybodi@gmail.com
زینب
صادقی
دانشجوی دکتری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
a.m.14461@chmail.ir
مهران
نحفی
دانشجوی دکتری حکمت متعالیه
mehranajafi71@gmail.com
زهرا
لطفی
دانشجوی دکتری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
zahralotfii63@gmail.com
10.30465/cw.2021.6300
در سالهای اخیر، پژوهش های متعددی با رویکرد مروری در حوزه­های علوم انسانی به زبان فارسی به نگارش درآمده ، اما در حوزه­ی فلسفه اسلامی به این امر کمتر پرداخته­اند. نوشتار حاضر به منظور مرور تولیدات علمی در زمینه­ی پایان­نامه­ها و مقالات موجود سال­های 1380تا 1399، در دو محور علم و عقل از دیدگاه ملاصدرا نگارش یافته است. پرسش پایه­ای جستار حاضر آن است که دغدغه­مندی پژوهشگران فلسفه، معطوف به کدام زمینه است؟ دستاورد نوشتار حاضر آن است که میزان فراوانی پژوهشها در مسأله علم است و بیشترین موضوع مورد علاقه پژوهشگران در زمینه­ی عقل از دیدگاه معرفت­شناسی است که عمدتا به تطبیق نظر ملاصدرا با دیگر فلاسفه پرداخته­اند و مسأله مهم معنا و کارکرد عقل که مغالطه در کارکردهای مختلف را در پی دارد مورد غفلت قرار گرفته یا کمتر مورد توجه بوده است و عقلانیت که بر اساس معانی مختلف مشترک لفظی است مشترک معنوی تلقی شده و چالشها و مغالطه هایی را منجر شده است که در پژوهش و پژوهشهای مستقل آینده قابل بررسی است. درحوزه علم و عقل به پژوهش­های انجام شده در سایر کشورهای اسلامی و غیر آن توجه نشده ورویکرد پژوهشگران سایر کشورها به حوزه مسائل فلسفه اسلامی مورد بی توجهی قرار گرفته است.
علم,عقل,ملاصدرا,حکمت متعالیه
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6300.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6300_ee8567f02f5458a4f3f2af8e0efe656b.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
جُستاری در باب برخی استعارههای علّیت در فلسفه سهروردی
91
111
FA
زینب
زرگوشی
دانشجوی دکتری فلسفه و حکمت اسلامی، دانشکده الهیات. دانشگاه ایلام
zargooshizeinab@yahoo.com
رضا
رضازاده
دانشیار فلسفه و حکمت اسلامی، دانشکده الهیات. دانشگاه ایلام. ایران
rezakashany@gmail.com
مجید
ضیایی
استادیار فلسفه اسلامی دانشگاه ایلام
m.ziaei@ilam.ac.ir
10.30465/cw.2021.6194
Contrary to classical theory of metaphor that According to which metaphor only creats on basis objective similarity between two domain of experience, contemporary theory of metaphor consider that only objective similarity is not basis of framing metaphor but also non-objective similarity and experiential cooccurrence are basis of framing metaphor, In contemporary theory, theoretical concepts formulated through metaphorical extending of physical experiences.metaphor is mapping structure of source domain to target domain.causality is one of the major concepts in philosophy that conceptualized with various metaphors.causality has special status in Suhrawardi's philosophical system and various metaphors have been used to describe causality. In Shaykh al-Ishrag's philosophical system causality is conceptualized through physical experiences such as Illumination,motion,give,generating and build.accordingly causes are embodied such as sun,beginner,giver,parents, builder and effects such as ray and shadow,moving ,receiver,child,built. Some causal metaphors indicate the similarity of cause and effect and others indicate the dissimilarity of cause and effect.Since the discussion of metaphor is also related to the discussion of symbol,, it is pointed out that some metaphors of causality in Suhrawardi's philosophy are symbolic metaphors.
Suhrawardi,metaphor,Causality,Illumination,Motion,generating
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6194.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6194_f49586b4a768574e36690cbdc8223fb2.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
ایده جهان پویا در تبیین رابطه انسان با خدا «براساس حکمت متعالیه»
113
132
FA
فاطمه
سلیمانی دره باغی
هیآت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق(ع)- پردیس خواهران
f.soleimani@isu.ac.ir
10.30465/cw.2021.6024
جهان به عنوان فعل خداوند فرآیندی خلاق و پویا ست که هر لحظه در حال بوجود آمدن است.خلاقیت این فرآیند حاصل حاکمیت سنت های ثابت و تخلف ناپذیر، تحت تدبیر خدایی عالم وحکیم است که موجب پیدایش ساختاری منسجم، منظم و پویا در جهان شده است. با وجود دریافت معنای ثبات و تخلف ناپذیری از واژه نظم و تداعی نوعی جبر و عدم انعطاف از آن،مساله مهمی در موضوع رابطه انسان با خداوند پیش می آید وآن این که چگونه می توان بین نظم و قانونمندی جهان و اختیار انسان جمع کرد.برای حل این مساله ایده «جهان پویا» پیشنهاد می گردد. براساس این ایده جهان تشکیل شده است از نظامی قانونمند، هوشیار و فعال که در متن آن مدبری عالم و حکیم حضور دارد و هر لحظه در شأنی ظهور مییابد.َ بنابراین با روش توصیفی تحلیلی و بهره بردن ازمنابع حکمت متعالیه به این نتیجه میرسیم که نظام احسن و پویای جهان بستری از شرایط و موقعیت های مختلف را فراهم می سازد به گونه ای که انسان مختارمی تواند با علم ودرایت،ازبهترین وضعیتهای ممکن بهره جسته و خیرونعم الهی را دریافت نماید؛یا با جهل و بی دقتی، خود را در بدترین موقعیت قرار داده و شر نصیب او گردد.
نظام احسن,نظم پویا,سنن الهی,جهان پویا,انسان مختار
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6024.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6024_e4fd76ee22050e618a90c25ded1afa43.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
تأثیرِ اندیشههایِ نوافلاطونی، در باب «بهرهمندی» و «صدور»، بر وضعِ اصطلاحِ «التباس» در اندیشۀ روزبهان بقلی شیرازی
133
156
FA
همایون
شکری
دانشجوی دکتری رشتۀ زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، (نویسندۀ مسئول)،
homaion83@gmail.com
ابراهیم
رحیمی زنگنه
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه رازی، کرمانشاه
erahimi2009@yahoo.com
وحید
مبارک
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه رازی، کرمانشاه
vahidmobarak@yahoo.com
10.30465/cw.2021.6339
در پژوهش حاضر، نگارندگان، برآنند که به روش توصیفیـتحلیلی، مشخّص کنند که منظور روزبهان از به کاربردن واژۀ «التباس» چیست و منابع فکری وی در وضع این اصطلاح، کدام است. التباس، از واژههای ویژه در منظومۀ فکری روزبهان بقلی شیرازی (606 ه‍.ق.) است. وی، برای مسمّی کردن نحوۀ پدیدار شدن خداوند در عالم، از این عنوان استعاری بهره گرفته است. این اندیشه، قبل از روزبهان، در فلسفۀ یونان، به ویژه در اندیشۀ افلاطون و فلوطین، سابقه داشته است و وزبهان، با واسطه، از ایشان متأثر بوده است. نظریّات افلاطون و فلوطین از طریق ترجمۀ آثار ایشان، همنشینی با مسیحیان و... به عالم اسلام راه پیدا کرده بود و بر جریان فکری عالم اسلام تأثیرگذار بوده است. در این میان، عقاید روزبهان در باب رابطۀ آفریدگار با آفریدگان، به افلاطون و فلوطین، بسیار شبیه است تا جایی که حتّی تمثیلهای ایشان مشترک است. با در نظر گرفتن مراودات فرهنگی فراوان میان شرق و غرب مدیترانه، باید گفت که این شباهت به حدّی است که ثابت میکند، روزبهان، متأثر از عقاید این فلسوفان یونانی بوده است و «نوافلاطونی» خواندن وی، بیوجه نیست.
افلاطون,فلوطین,روزبهان بقلی شیرازی,بهرهمندی,صدور و التباس
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6339.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6339_96e0d2dc18ad874ed50a6ebab9755907.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
بررسی تطبیقی برهان صدیقین ابن سینا و برهان امکان و وجوب توماس آکویناس در اثبات صانع
157
171
FA
مالک
عبدیان
مربی گروه فلسفه وکلام اسلامی،دانشگاه پیام نور هریس، تبریز، ایران( نویسنده مسئول)
abdiyan.malik@gmail.com
غلامحسین
خدری
دانشیارگروه فلسفه، دانشگاه پیام نور تهران جنوب، تهران، ایران
g.khadri@gmail.com
جلال
پی کانی
دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه پیام نور تبریز، تبریز، ایران
jpaykani@yahoo.com
علیرضا
پارسا
. دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه پیام نورتهران، تهران، ایران
azhdar@pnu.ac.ir
10.30465/cw.2021.6206
«برهان صدیقین» برای اثبات بی واسطه خالق از ابن سینا آغاز شد، او تلاش کرد تا مصداقی کم نقص و بی واسطه از این برهان برای اثبات خداوند عرضه نماید. برهان امکان و وجوب نیز که در خلال ترجمه های متون فلسفی، به حوزه فلسفه غرب راه یافت، توماس آکویناس کوشش های فراوانی برای تنزیه و تکمیل آن جهت اثبات مبدا عالم انجام داد.<br /> این خامه درصدد است تا نخست به تبیین روشنی از برهان صدیقین شیخ الرئیس در عالم اسلامی و برهان امکان و وجوب آکویناس در عالم غرب با هدف اثبات خالق پرداخته و سپس مبرهن سازد که اولاً؛ مفاد این دو برهان یکی نیستند و با وجود برخی مبانی مشترک میان آنها، ساختاری متفاوت دارند. به نظرمی رسد برهان امکان آکویناس، شبیه برهان امکان و وجوب در فلسفه و کلام اسلامی است. ثانیاً؛ برهان توماس صرف نظر از جنبه اقناعی بودن آن برای عامه، مبتنی بر پیش فرض های بحث برانگیز فلسفی و دارای مقدمات طولانی است، ولی برهان سینوی، دارای مبانی و ساختار محکم عقلی بوده و واسطه های کمتری برای نیل به هدف فوق داشته است.
برهان صدیقین,برهان امکان و وجوب,تسلسل,ابن سینا,توماس آکویناس
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6206.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6206_f4692100a498f79555be7319f7d7a121.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
بررسی اثر مولفه های دینی برایمان و لوازم آن درمعناداری زندگی ازدیدگاه امام محمد غزالی و علامه طباطبایی
173
194
FA
سهیلا
قلی پورشهرکی
دانشجوی دکتری،گروه فلسفه و کلام اسلامی، واحد نجفآباد،دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد ایران
goliporzahra@yahoo.com
مجتبی
جعفری اشکاوندی
استادیار گروه الهیات، و معارف اسلامی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد ایران
(نویسنده مسئول)
mojtaba_jafarie@yahoo.com
محسن
فهیم
گروه الهیات، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد ایران
fahimmohsen54@gmail.com
علیرضا
خواجه گیر
استادیار ، گروه ادیان و عرفان تطبیقی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهرکرد
a.khajegir@yahoo.com
10.30465/cw.2021.6198
ایمان اساسیترین عنصرحیات معنوی، گوهرزینت بخش روح بشری و درخشانترین پرتو عالم علوی است، یکی از مهم­ترین مباحث کلامی، ایمان وعناصر وابسته به آن است، به گونه­ای که نمی­توان نقش بنیادی آن را درشکل گیری باور دینی در معناداری زندگی نادیده گرفت. پژوهش ­­حاضر در پی­آن است که نقش مولفه­های دینی مانند، نبوت، امامت و عبودیت را برایمان ولوازم آن در ­­معناداری زندگی را دردو بعد شناختی وعملکردی، باروش توصیفی- تطبیقی از دیدگاه دو اندیشمند بزرگ با دوسنت متفاوت اسلامی تسنن و تشیع مورد بررسی قرار دهد. برای جمع آوری داده­ها ازطریق کتاب­خانه ای استفاده شده است، داده­های پژوهش ازگرد آوری تشابه و تفاوت­های دیدگاه این دو متفکر بزرگ بر پایه مبانی انسان شناسی آنان مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. نتایج یافته­ها نشان داد که هر دواندیشمند، ایمان را معنا بخش به زندگی می­دانند، هرچند دربیان جزئیات برپایه مبانی اندیشه هایشان تفاوت­هایی وجود دارد، درمساله عبودیت غزالی بیشتر بر روی بعد فردی عبادات، ولی علامه بعد فردی و اجتماعی عبادات هر دو تأکید دارد. مهمترین اختلاف این دو دانشمند در مساله امامت است که غزالی درحد مدیریت دنیوی و یک امر فقهی و فرعی تلقی می­کند. علامه امامت را استمرار نبوت وعهد الهی میداند.
ایمان,نبوت,امامت,عبودیت خدا,غزالی,طباطبائی
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6198.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6198_1b2a275073b449983583db285a8831e3.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
منطق و مشرق سربرآوردن حکمت عملی از بطن منطق اشراقی
195
215
FA
سیده زهرا
مبلغ
استادیار فلسفه گروه مطالعات زنان- پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
zmobalegh@gmail.com
10.30465/cw.2021.6210
این پژوهش، کوششی است در راستای به زبان آوردن بخشی از متون فلسفه اسلامی که ممکن است برای جهان فلسفه و زیست امروزی، سخنی نو داشته باشند. در بخش نخست، به اهمیت بازخوانی و کوشش برای به سخن آوردن متون خاموش فلسفه اسلامی پرداخته میشود. به سخن آوردن متون، مفاهمه با سنت فلسفی اسلامی و گستردن آن سنت را ممکن میکند.. برای نشان دادن این امکان، سیر تطور یکی از مسائل مهم در تاریخ اندیشه مرور میشود. مسأله نسبت میان نظر و عمل که به جدایی عقل نظری از عملی بازمیگردد، از قرن هجدهم میلادی با رویکردهای متفاوتی دیده شد. بسیاری از فیلسوفان نامبردار از قرن نوزدهم تا در دوره معاصر، از کلیشه جدایی عقل نظری و عملی عدول کردند و بحث از ساحت نظر و عمل را درهم تنیدند. این رویکرد یگانهنگر و شکستن کلیشه جدایی نظر از عمل در نظام حکمت اشراقی نیز قابل بازیابی است. این نظام فلسفی، چنان نظر و عمل را در هم تنیده و در هماهنگی عمیقی با یکدیگر پرورانده است که میتوان نشان داد از بطن انتزاعیترین بخش فلسفه، یعنی منطق، فلسفهای برای اخلاق و عمل متولد میشود.
حکمت اشراقی,به سخن آوردن متن,منطق اشراقی,عقل عملی و عقل نظری
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6210.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6210_341a7734e9b891963f0382544b6acf31.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
تحلیل معنای زندگی و تأثیر اعتقاد به امکان شناخت ذات الهی بر آن از منظر فخر رازی
217
241
FA
امیرحسین
منصوری نوری
دانشجوی دکتری دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
amirhoseindoa@gmail.com
عین اله
خادمی
دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران
e_khademi@ymail.com
لیلا
پوراکبر
دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران
l.purakbar@rocketmail.com
مهدی
صانعی
دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
saneimehdi@yahoo.com
10.30465/cw.2021.6280
پژوهش حاضر در پی کاوش برای پاسخ­گویی به این مسئله که «اعتقاد به امکان شناخت ذات الهی چه تأثیری بر «معنای زندگی» از منظر فخر رازی دارد؟» شکل گرفت. فخر معنای زندگی را در حوزه­ی نظر، فایده و کارکرد با مبنای معرفت و شوق فطریِ به کمال مطرح می­کند. از آن­جا که بنیان اندیشه­ی فخر بر معرفت است، درجات مختلف معرفت از منظر او بررسی شد و این نتیجه حاصل شد که فخر معرفت را فرآیندی مرحله­مند دانسته و آن را در طی گام­های عقلانی، تهذیبی و فنائی بیان می­کند، در نگاه فخر شناخت ذات برای انسان در مراحل قبل از فنا ممکن نیست، بنابراین شوق به حق دارای محدودیت خواهد بود و به همین نسبت معنای زندگی نیز محدود خواهد شد، اما در نهایت فخر رازی فناء را به عنوان یک نظام شناختی مطرح کرده و در پرتو این نظام شناختی امکان وصول به معرفت ذات باری را می­پذیرد، بر این اساس شوق فطری از محدودیت خارج شده و با این شوق بی­پایان «معنای زندگی» به اوج خود می­رسد. فخر رازی در این فرآیند با روی­کردهای مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی به حث پرداخته است.
معنای زندگی,شوق فطری,معرفت فطری,شناخت ذات الهی,فخر رازی
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6280.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6280_b77b164234d32c458395e4ec4c7e4a64.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
تحلیل و بررسی سازگاری رمزپردازی با دو مبنای اصالت وجود و اصالت ماهیت
243
263
FA
احمدرضا
هنری
دانش آموخته دکتری حکمت متعالیه، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،
honari.ar@gmail.com
10.30465/cw.2021.6209
رمزپردازی در عرصه متافیزیک شیوهای است که همواره در ادیان و مکاتب متعدد حِکمی و عرفانی و همچنین هنرهای سنتی نظیر هنر اسلامی ایرانی مورد توجه بوده و به صورت گستردهای به کار رفته است. کاربست این شیوه مستلزم فراهم نمودن مبانی وجودی و معرفتی خاص خود است. با توجه به اینکه رمزپردازی متافیزیکی مربوط به عرصة وجود و هستی است و در حکمت اسلامی اصالت وجود و اصالت ماهیت دو مبنایی هستند که در حوزه مباحث هستیشناختی مطرحاند و طرفداران هر یک از این مبانی استدلال­های خاص خود را ارائه نموده­اند؛ لذا مسأله این پژوهش بررسی سازگاری این دو مبنا با رمزپردازی است؟ کدام مبنا بر دیگری ارجحیت دارد و دلایل این رجحان چیست؟ دستاورد این پژوهش با توجه به رویکرد عمیق و وسیع مبنای اصالت وجود به هستی و همچنین ابتنای رمزپردازی متافیزیکی بر اساس نگاه تشکیکی و ساختار ذومراتبی هستی، این است که رمزپردازی با مبنای اصالت وجود سازگار است و این مبنا بر اصالت ماهیت رجحان دارد زیرا اصالت ماهیت قادر نیست بنیان نظری رمزپردازی را تأمین نماید. این مدعا در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و استدلال عقلی تبیین و تحلیل می­شود.
اصالت وجود,اصالت ماهیت,رمزپردازی,رمز
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6209.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6209_c57608ed05415d232dfd04629dd278aa.pdf
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حکمت معاصر
2383-0689
2383-0697
11
2
2021
01
20
ملاصدرا و حقوق طبیعی بشر
265
283
FA
علی اصغر
یزدان بخش
0000-0001-8355-7020
مدیرفرهنگی موسسه آموزش عالی بینالود مشهد، دکترای حکمت متعالیه از دانشگاه فردوسی مشهد، ایران
yazdanbakhsh@post.ir
جهانگیر
مسعودی
استاد، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایران
masoudi-g@um.ac.ir
عباس
جوارشکیان
استادیار فلسفة اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد
javareshki@um.ac.ir
10.30465/cw.2021.6282
«حقوق طبیعی بشر» بهعنوان اصلی محوری و بنیادین در اعلامیه جهانی حقوق بشر، همواره از مهمترین موضوعهای مطرح در دنیای جدید بشمار میآید. اعتقاد به «حقوق طبیعی» برای بشر به این معناست که انسان بماهو انسان جدای از هر نوع قرارداد یا حکم آمری، دارای حقوقی طبیعی و ذاتی است.<br /> پرسش اصلی در این مقاله این است که آیا میتوان چنین دیدگاهی را به ملاصدرا نسبت داد؟ باوجوداینکه چنین مسئلهای هرگز برای وی مطرح نبوده و در مکتوبات وی بدان اشارهای نرفته است. بدین لحاظ برای تحقیق در چنین موضوعی باید به نحو غیرمستقیم مسئله را پیگیری نمود و ما این کار را با توجه به دیدگاه ملاصدرا در باب ارزشهای اخلاقی دنبال کردهایم.<br /> این پژوهش در مقام گردآوری از روش اسنادی، با استفاده از مطالعات کتابخانهای و در مقام داوری، بهطور غالب از روش تحلیل منطقی و استنتاجی استفاده نموده تا نشان دهد که از اعتقاد ملاصدرا به حُسن و قُبح ذاتی میتوان پذیرش «حقوق طبیعی بشر» را به وی منتسب کرد.<br /> اگرچه بحث «حق»ها ظاهراً امری متفاوت از بحث ارزشهای اخلاقی ست اما بنا بر برخی دیدگاهها میتوان این دو بحث را به یکدیگر مرتبط ساخت و مبانی مطرحشده در یک حوزه را به حوزه دیگر نیز تسری و سریان داد و به این نتیجه دست پیدا کرد که هرچند ملاصدرا به پذیرش «حقوق طبیعی بشر» تصریح نکرده است ولی با شواهد و قرائن و استدلال عقلی که از دیدگاههای اخلاقی وی برگرفتهایم، میتوان به همخوانی و پذیرش «حقوق فطری طبیعی» با دیدگاههای وی اذعان کرد.
حقوق طبیعی,حقوق طبیعی بشر,حُسن و قبح ذاتی,حُسن و قبح عقلی,صدرالدین شیرازی
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6282.html
https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6282_8049858aac028dbd5253f80c15eb5e5a.pdf