زهرا محمدی محمدیه؛ عباس جوارشکیان
دوره 4، شماره 4 ، اسفند 1392، ، صفحه 99-119
چکیده
مباحث مربوط به خلقت و ترتیببندی موجودات، اصل خیر را در رأس هرم هستیشناسی خود مینهد و سعی در توجیه ارجاع کثرات به وحدت متعالی دارد. از سوی دیگر ملاصدرا نیز بر مبنای اصول فلسفی و دینی خود با نگاهی وحدتمحور با طرح نظریة بدوی خود یعنی (وحدت تشکیکی وجود) و نظریة نهایی خویش (وحدت شخصی وجود) به نحوی خاص میکوشد تا چگونگی ارجاع این کثرات ...
بیشتر
مباحث مربوط به خلقت و ترتیببندی موجودات، اصل خیر را در رأس هرم هستیشناسی خود مینهد و سعی در توجیه ارجاع کثرات به وحدت متعالی دارد. از سوی دیگر ملاصدرا نیز بر مبنای اصول فلسفی و دینی خود با نگاهی وحدتمحور با طرح نظریة بدوی خود یعنی (وحدت تشکیکی وجود) و نظریة نهایی خویش (وحدت شخصی وجود) به نحوی خاص میکوشد تا چگونگی ارجاع این کثرات به وحدت متعالی را مبین سازد. با وجود تفاوتهایی که در این زمینه در اندیشة این دو فیلسوف، بر اساس مبانی فلسفی متفاوت آنها وجود دارد، هر دو، کثرات را به امری واحد ارجاع میدهند به نحوی که کثرات را بیش از سایهای از وحدت متعالی نمیانگارند و در این رابطه چینش مورد نظر افلاطون از نظام هستی متناظر با نظریة بدوی ملاصدرا از هستی است