محسن حبیبی؛ عاطفه نصیری نصر
دوره 6، شماره 4 ، اسفند 1394، ، صفحه 75-98
چکیده
چکیده شیخ شهابالدین سهروردی ملقب به شیخ اشراق از سویی مدعی است که برای نیل به حقیقت فقط استفاده از استدلال عقلی کافی نیست و لازم است طالب حکمت اهل سیر و سلوک باطنی نیز باشد. از سوی دیگر معتقد است که محتوای فلسفهاش با آموزههای دینی هماهنگی تام دارد. او در سیر باطنی جایگاه ویژهای برای عبادت، دعا، و نیایش قائل است و گاهی متناسب ...
بیشتر
چکیده شیخ شهابالدین سهروردی ملقب به شیخ اشراق از سویی مدعی است که برای نیل به حقیقت فقط استفاده از استدلال عقلی کافی نیست و لازم است طالب حکمت اهل سیر و سلوک باطنی نیز باشد. از سوی دیگر معتقد است که محتوای فلسفهاش با آموزههای دینی هماهنگی تام دارد. او در سیر باطنی جایگاه ویژهای برای عبادت، دعا، و نیایش قائل است و گاهی متناسب با حال نجواهایی با خداوند و ملکوتیان دارد. البته محتوای آنها در قواعد حکمی همچون نظریة ابصار، هستیشناسی نوری، و امکان اشرف ریشه دارد. بهنظر میرسد وی به توقیفیبودن اسمای الهی قائل نیست؛ زیرا متناسب حال خود از اصطلاحات فلسفی وِیژة خود استفاده میکند و حق تعالی را مورد خطاب قرار میدهد. برخی مناجاتهایش ابداعی و البته برخی دیگر نیز گرفتهشده از ادعیه مأثورهاست. مناجاتهای شیخ همیشه ملازم با عرض حاجت از خداوند نیست و گاهی فقط خداوند را تمجید و ستایش میکند و یابندگان برجستهای چون حضرت رسول و خاندانش یا موجودات علوی دیگری همچون نفس، طباع تام، بهمن، عقل ثانی، ملائکه، و افلاک را مورد خطاب قرار داده است.
نجیبالله شفق؛ محمد فنایی اشکوری
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، ، صفحه 101-123
چکیده
این مقاله به بررسی امکان فلسفة اسلامی، و توصیف ویژگیها و گرایشهای آن میپردازد. دیدگاه نویسندگان این است که مسئلة امکان و تحقق فلسفة اسلامی اساساً ماهیتی تاریخی دارد؛ به این معنا که در پاسخ این پرسش که آیا فلسفة اسلامی امکان دارد، و اگر آری، آیا تحققیافته است یا نه، باید فلسفه را دانشی سیال درنظر گرفت که از زمان ورود به ...
بیشتر
این مقاله به بررسی امکان فلسفة اسلامی، و توصیف ویژگیها و گرایشهای آن میپردازد. دیدگاه نویسندگان این است که مسئلة امکان و تحقق فلسفة اسلامی اساساً ماهیتی تاریخی دارد؛ به این معنا که در پاسخ این پرسش که آیا فلسفة اسلامی امکان دارد، و اگر آری، آیا تحققیافته است یا نه، باید فلسفه را دانشی سیال درنظر گرفت که از زمان ورود به جهان اسلام تحولاتی را به خود دیده، و در این روند تاریخی قبض و بسطی در مصادیق آن پدیدار گشته است؛ گرایشها، نظریهها، و مسائل متفاوتی در آن ظهور کردهاند، برخی از آنها اهمیت بیشتری پیدا کردهاند و برخی دیگر در انزوا قرار گرفتهاند. این تحولات سبب شده است که برای فلسفة اسلامی هویت متمایزی شکل بگیرد. جامعنگری، یقینمداری، و خدامحوری سه ویژگی عام و اساسی فلسفة اسلامی است. در این مقاله، مشخصههای کلی مکتب مشا، اشراق، و حکمت متعالیه توصیف میشوند و تحلیل گفتمانی به عنوان بهترین راهکار برای بیان مشخصههای گرایشهای فلسفی ارائه میشود. هدف اصلی این مقاله نشاندادن این نکته است که مفهوم فلسفة اسلامی منافی با سیر آزاد عقلانی نیست.