محمود جنیدی جعفری؛ سیدسعید جلالی
دوره 3، شماره 1 ، شهریور 1391، ، صفحه 55-74
چکیده
جابری، برای ریشهیابی علل عقبماندگی دنیای عرب، گفتمانهای دینی و اجزای معرفتی آنها را بررسی و نقد و نقطة آغاز تعالی و انحطاط تمدن عربی ـ اسلامی را، در عصر تدوین، جستوجو میکند؛ عصری که اندیشههای اسلامی با محوریت متن قرآنی، در قالب دستگاههای گوناگون معرفت اسلامی (معقولات دینی) در کنار نظامهای معرفتی ...
بیشتر
جابری، برای ریشهیابی علل عقبماندگی دنیای عرب، گفتمانهای دینی و اجزای معرفتی آنها را بررسی و نقد و نقطة آغاز تعالی و انحطاط تمدن عربی ـ اسلامی را، در عصر تدوین، جستوجو میکند؛ عصری که اندیشههای اسلامی با محوریت متن قرآنی، در قالب دستگاههای گوناگون معرفت اسلامی (معقولات دینی) در کنار نظامهای معرفتی غیر اسلامی (نامعقول دینی)، شکل گرفتند. در نظر جابری، نظامهای معرفتی درونزا، که بر بال معقولات دینی نشستهاند، محصول مجاهدت علمی جماعت اهلسنتاند و تشیع با گرایشهای گوناگون خود دیگر نظامهای غیر معقول را نمایندگی میکرده است. جابری همچنین، از منظر جغرافیایی، مغرب عربی را از مشرق عربی جدا میپنداشت. از اینرو، بنیادهای خردِ ناب اسلامی و فلسفی را در غرب دنیای عربی ـ اسلامی میدانست و ریشههای فلسفههای التقاطی و نظامهای نامعقول دینی را در ایران (مشرق عربی) درنظر میگرفت. در نظر او راه برونرفت از انحطاط، جدایی از معرفتها و ایدئولوژی مشرق عربی و پیوستن به خرد ناب موجود در مغرب عربی قرون ششم تا هشتم، تحت زعامت ابن رشد، است. شاکلة این نوشتار نقد اندیشههای فوق و نیز بررسی و نقد مواجهة او با گفتمانهای موجود در جهان اسلام، همسانپنداری امور ناهمسان، تأکید بر روش اینهمانی در نشاندادن اتحاد تشیع با گرایشهای غیر دینی و التقاطی در جهان اسلام، بیروننهادن تفکرات شیعی و ایرانی از گردونة گفتمانهای اسلامی، و چشمپوشی از واقعیتهای علمی و معرفتی در جهان اسلام است.