محمدهادی توکلی؛ اعظم قاسمی
چکیده
بهطور معمول در آثار فلسفی مسلمین، معرفتپذیری خداوند بهصورت مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است بلکه در بیشتر موارد بهعنوان یک اصل موضوع تلقی گشته است. حکیم سبزواری علیرغم رویکرد منتقدانهای که در نسبت با اندیشههای تعطیلگرایانه اتخاذ نموده، عقل را بدون مدد الهی عاجز از معرفت خداوند میداند و بیان میکند آنچه که خداوند را ...
بیشتر
بهطور معمول در آثار فلسفی مسلمین، معرفتپذیری خداوند بهصورت مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است بلکه در بیشتر موارد بهعنوان یک اصل موضوع تلقی گشته است. حکیم سبزواری علیرغم رویکرد منتقدانهای که در نسبت با اندیشههای تعطیلگرایانه اتخاذ نموده، عقل را بدون مدد الهی عاجز از معرفت خداوند میداند و بیان میکند آنچه که خداوند را از طریق براهین میشناسد، عقلی است که به نور خداوند تقویت گشته است و در عین حال عقل از نیل به کنه ذات خداوند ناتوان است، بدانجهت که علم حصولی اکتناهی منوط به حصول تام ماهیت معلوم برای عالم است و خداوند به سبب تنزه از ماهیت از دسترسی عقول مبرا میباشد. حکیم سبزواری در تبیین نظریه خویش علاوه بر اقامه استدلال، به روایات صادره از ناحیه عصمت و نیز بیانات اهل معرفت استشهاد نموده است.
رضا برنجکار؛ حسین حجتخواه
دوره 3، شماره 1 ، شهریور 1391، ، صفحه 1-32
چکیده
معناشناسی اسما و صفات الهی از مباحث مهم اعتقادی در حوزة فلسفة دین، فلسفه، کلام، عرفان، و دینپژوهی معاصر است. این بحث در حوزة علوم اسلامی بیشتر با عنوان تشبیه و تنزیه مطرح میشود. ابن عربی تشبیه را در عین تنزیه و تنزیه را در عین تشبیه میداند. از دید وی، شباهت صفاتِ خداوند و ممکنات در این است که صفات خداوند تجلیات او و ...
بیشتر
معناشناسی اسما و صفات الهی از مباحث مهم اعتقادی در حوزة فلسفة دین، فلسفه، کلام، عرفان، و دینپژوهی معاصر است. این بحث در حوزة علوم اسلامی بیشتر با عنوان تشبیه و تنزیه مطرح میشود. ابن عربی تشبیه را در عین تنزیه و تنزیه را در عین تشبیه میداند. از دید وی، شباهت صفاتِ خداوند و ممکنات در این است که صفات خداوند تجلیات او و صفات ممکنات نمودهای صفات اویند. به اعتقاد او تشبیه در اصل وجود و تنزیه در حدودِ تجلیات است، اما ملاصدرا، بر اساس نظریة صدور و سنخیتِ علّی و معلولی، کمالات مخلوق را، به کاملترین نحو، در خداوند موجود میداند. از اینرو، او با درپیشگرفتن رویکرد اثباتی (بر اساس سه اصل بنیادین در این مکتب، یعنی اصالت وجود، اشتراک معنوی در مفهوم وجود، و تشکیک در حقیقت وجود) قائل به اشتراک معنوی و تشکیک در باب وجود و صفات الهی شده است و بدینطریق، میکوشد تا خود را از دو محذور تعطیل و تشبیهِ مطلق رها کند. علامه طباطبایی در برخی مواضع همان نظریة ملاصدرا را بیان میکند، اما در برخی مواضع دیگر، معانی صفات را قابل انطباق بر خدا نمیداند، زیرا بر این باور است که محدودیتها، از جمله عدم عینیت صفات با هم و نیز با ذات، را نمیتوان از آن سلب کرد. با بررسی و نقد این دیدگاهها خواهیم دید که همة این دیدگاهها مبتنیبر مبانی وجودشناختیایاند که هرچند تشبیه مطلق را نفی میکنند، اجازة کنارگذاشتن مطلقِ تشبیه را نمیدهند، البته دیدگاه دوم علامه تشبیه معناشناختی را رد میکند.