علی ترابی میبدی؛ زینب صادقی؛ مهران نحفی؛ زهرا لطفی
چکیده
در سالهای اخیر، پژوهش های متعددی با رویکرد مروری در حوزههای علوم انسانی به زبان فارسی به نگارش درآمده ، اما در حوزهی فلسفه اسلامی به این امر کمتر پرداختهاند. نوشتار حاضر به منظور مرور تولیدات علمی در زمینهی پایاننامهها و مقالات موجود سالهای 1380تا 1399، در دو محور علم و عقل از دیدگاه ملاصدرا نگارش یافته است. پرسش پایهای ...
بیشتر
در سالهای اخیر، پژوهش های متعددی با رویکرد مروری در حوزههای علوم انسانی به زبان فارسی به نگارش درآمده ، اما در حوزهی فلسفه اسلامی به این امر کمتر پرداختهاند. نوشتار حاضر به منظور مرور تولیدات علمی در زمینهی پایاننامهها و مقالات موجود سالهای 1380تا 1399، در دو محور علم و عقل از دیدگاه ملاصدرا نگارش یافته است. پرسش پایهای جستار حاضر آن است که دغدغهمندی پژوهشگران فلسفه، معطوف به کدام زمینه است؟ دستاورد نوشتار حاضر آن است که میزان فراوانی پژوهشها در مسأله علم است و بیشترین موضوع مورد علاقه پژوهشگران در زمینهی عقل از دیدگاه معرفتشناسی است که عمدتا به تطبیق نظر ملاصدرا با دیگر فلاسفه پرداختهاند و مسأله مهم معنا و کارکرد عقل که مغالطه در کارکردهای مختلف را در پی دارد مورد غفلت قرار گرفته یا کمتر مورد توجه بوده است و عقلانیت که بر اساس معانی مختلف مشترک لفظی است مشترک معنوی تلقی شده و چالشها و مغالطه هایی را منجر شده است که در پژوهش و پژوهشهای مستقل آینده قابل بررسی است. درحوزه علم و عقل به پژوهشهای انجام شده در سایر کشورهای اسلامی و غیر آن توجه نشده ورویکرد پژوهشگران سایر کشورها به حوزه مسائل فلسفه اسلامی مورد بی توجهی قرار گرفته است.
مرتضی شجاری؛ سونیا سیلوایه
چکیده
گنبد مساجد چشم و دل را به بالا هدایت کرده و یادآور تعالی است. مرکز گنبد نماد وحدت و دیوارهای هشت وجهی که بر آن تکیه میزند، نماد نظمی آسمانی و پایههای چهار وجهی نماد جهان خاکی است. در این مقاله کوشش شده است تبیینی از گنبد بر اساس حکمت صدرایی ارائه گردد. در این حکمت عوالم به حس و خیال و عقل تقسیم میشود و گنبد مساجد تداعی کنندۀ این ...
بیشتر
گنبد مساجد چشم و دل را به بالا هدایت کرده و یادآور تعالی است. مرکز گنبد نماد وحدت و دیوارهای هشت وجهی که بر آن تکیه میزند، نماد نظمی آسمانی و پایههای چهار وجهی نماد جهان خاکی است. در این مقاله کوشش شده است تبیینی از گنبد بر اساس حکمت صدرایی ارائه گردد. در این حکمت عوالم به حس و خیال و عقل تقسیم میشود و گنبد مساجد تداعی کنندۀ این عوالم است. مصالح فناپذیر گنبد که با چشم حس درک میشود یادآور عالم ماده است. دو شکل مکعب و کره در گنبد که از خیال هنرمند معمار پدید آمده شبیه عالم خیال است و حالتی است از جمع شدن که از پایه گنبد (کثرت) شروع میشود و به نوک گنبد (وحدت) میرسد که جمع و ثبات عالم عقل تداعی میشود. همچنانکه ذات خداوند مبدأ عوالم هستی است، اگر کل فضای مسجد را همانند عالم در نظر بگیریم که هر جزء از مسجد را همانند مرتبهای از مراتب در نظر بگیریم، به این نکته دست مییابیم که همانند این عالم، در مسجد نیز مبدایی وجود دارد، یعنی با عبور از در ورودی و حیاط به مبدا یعنی فضای گنبدخانه میرسیم که در گنبدخانه نیز، فضا به گنبد ختم میشود.
محمدعلی وطن دوست
چکیده
در آیات و روایات اسلامی، دو اصطلاح «قلم» و «لوح» در کنار هم به کار رفته و از مراتب علم فعلی خداوند دانسته شده است. از همینرو، دو اصطلاح یاد شده در فلسفه اسلامی نیز راه یافته و جزو مسائل فلسفه اولی قرار گرفته است. در این میان، فیلسوفانی مانند ملاصدرا، به گونهای اجمالی و علامه طباطبایی، به گونهای تفصیلی، با بهرهگیری از ...
بیشتر
در آیات و روایات اسلامی، دو اصطلاح «قلم» و «لوح» در کنار هم به کار رفته و از مراتب علم فعلی خداوند دانسته شده است. از همینرو، دو اصطلاح یاد شده در فلسفه اسلامی نیز راه یافته و جزو مسائل فلسفه اولی قرار گرفته است. در این میان، فیلسوفانی مانند ملاصدرا، به گونهای اجمالی و علامه طباطبایی، به گونهای تفصیلی، با بهرهگیری از آموزههای دینی کوشیدهاند از «قلم» و «لوح»، تبیین فلسفی ارائه دهند. در جستار حاضر، دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره «قلم» به شیوه توصیفی - تحلیلی و با رویکرد روایی و فلسفی مورد بازخوانی، تحلیل و بررسی قرار گرفته است. در پایان این نتیجه به دست آمده که براساس روایات و مبانی حکمت متعالیه، «قلم» و «اقلام» از حقایق عالم عقل میباشند که در سلسله طولی هستی، نسبت به حقایق پایینتر از خود جنبه فاعلی داشته و واسطه فیض شمرده میشوند. همچنین میتوان قلم را برابر با عالم عقل و لوح را برابر با عالم مثال دانست که نسبت به عالم عقل جنبه قابلی دارد و حقایق را از آن عالم دریافت میکند. شایان ذکر است که میان این دو تفسیر ناسازگاری وجود ندارد و تفاوت تنها به نحوه اعتبار عقلی باز میگردد.
سید مهدی میرهادی
چکیده
از نظر ملاصدرا، همانگونه که اشیای خارجی امکان حضور در نفس را ندارند و لازم است صورتی از آنها، در ساحت نفس به وجودی ذهنی حاضر گردد، اعمال خوب و بد نیز از طریق صورتِ باطنیِ آن اعمال در ساحت نفس وجود پیدا میکنند، با نفس یکی میشوند، در نفس باقی میمانند و بر آن تأثیر میگذارند. هدف مقاله حاضر، که با استفاده از روش تحلیل و استنتاج ...
بیشتر
از نظر ملاصدرا، همانگونه که اشیای خارجی امکان حضور در نفس را ندارند و لازم است صورتی از آنها، در ساحت نفس به وجودی ذهنی حاضر گردد، اعمال خوب و بد نیز از طریق صورتِ باطنیِ آن اعمال در ساحت نفس وجود پیدا میکنند، با نفس یکی میشوند، در نفس باقی میمانند و بر آن تأثیر میگذارند. هدف مقاله حاضر، که با استفاده از روش تحلیل و استنتاج به سرانجام رسیده، ارائه طرحی از فلسفه عمل در حکمت متعالیه، و بیان چیستی، چرایی و چگونگیِ عمل در اندیشه ملاصدرا است. در دیدگاه ملاصدرا، جهانِ مادی فرصتی برای انجام عمل، و بدن، ابزار و امکانی برای خلقِ عمل است. ملاصدرا ظاهر عمل یا همان حرکات اعضا را حقیقت عمل نمیداند. حقیقت عمل از نظر او صورت باطنی عمل است که امکان اتحاد با نفس و فعلیت بخشیدن به ملکات نفسانی را فراهم میآورد. شکلگیری ملکات، شهود قلبیِ حق، ساختهشدن ذات و سعادتمندی یا شقاوتمندی دلایلی است که از نظر ملاصدرا به خاطر آنها باید به انجام عمل اقدام نمود.
مرتضی شجاری؛ زکیهالسادات طباطبایی لطفی
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1395، ، صفحه 23-44
چکیده
چکیده
این جستار ذیل پرسش از مفهوم خلاقیت در معماری به بررسی مفهوم خلاقیت انسان و خلاقیت هنری در حکمت متعالیه پرداخته است. در این راستا، بحث خلافت الهی انسان، وجود ذهنی، تعریف صدرایی از نفس انسان، تناظر مراتب ادراکی او با مراتب عالم، نظریههای ادارکی انسان و جایگاه و نقش عقل و خیال، و مبحث کشف و الهام بررسی گردیدند. بر مبنای این ...
بیشتر
چکیده
این جستار ذیل پرسش از مفهوم خلاقیت در معماری به بررسی مفهوم خلاقیت انسان و خلاقیت هنری در حکمت متعالیه پرداخته است. در این راستا، بحث خلافت الهی انسان، وجود ذهنی، تعریف صدرایی از نفس انسان، تناظر مراتب ادراکی او با مراتب عالم، نظریههای ادارکی انسان و جایگاه و نقش عقل و خیال، و مبحث کشف و الهام بررسی گردیدند. بر مبنای این مطالعه، خلاقیت انسان با الهام از حکمت متعالیه در نسبت با مظهریت خلق عالم توسط خداوند و ذیل مقام خلافت الهی انسان قابل تبیین است و به تناسب مراتب این مظهریت، دارای درجاتی است که بر صنعت و هنر منطبق میگردد. همچنین تبیینی از خلاقیت بر مبنای سیر انسان در مراتب هستی و مبتنی بر قوای ادراکی او طرح گردید که به معماری به عنوان حاصل تصرف انسان در محیط، در استقرار و سیر نزولی و صعودی میان عوالم هستی قابل انطباق میباشد. این بحث میتواند مبنای نظریهای برای سنجش و داوری معماری اسلامی از منظر فرآیند تحقق آن قرار گیرد.
روحالله کریمی
دوره 6، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 51-74
چکیده
هدف اصلی این پژوهش تحلیل «وجود» نزد کانت با کمکگرفتن از دیدگاه ولف، هیوم، و فلاسفۀ اسلامی دربارۀ وجود است. با توجه به اینکه کانت در نقد عقل محض در دو موضع به تحلیل «وجود» میپردازد، ابتدا در بخش تحلیل استعلایی در مبحث «مقولات محض فاهمه»، بهمنزلۀ یکی از مقولاتِ وجههنظر «جهت»، و دیگربار در بخش دیالکتیک استعلایی ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش تحلیل «وجود» نزد کانت با کمکگرفتن از دیدگاه ولف، هیوم، و فلاسفۀ اسلامی دربارۀ وجود است. با توجه به اینکه کانت در نقد عقل محض در دو موضع به تحلیل «وجود» میپردازد، ابتدا در بخش تحلیل استعلایی در مبحث «مقولات محض فاهمه»، بهمنزلۀ یکی از مقولاتِ وجههنظر «جهت»، و دیگربار در بخش دیالکتیک استعلایی در نقد برهان وجودی، این مقاله با هدف ارائۀ تبیینی جامع و منسجم از این دو موضع نشان میدهد که کانت در دیالکتیک استعلایی، برای اجتناب از ایدئالیسم جزمی و ایدئالیسم شکاکانه، دادهشدگی وجود را متأثر از هیوم برای نقد برهان وجودی بهکار میگیرد، اما در تحلیل استعلایی که بر فهم ما از وجود متمرکز است، متأثر از ولف که برای او وجود امری فرعی و مجهول است، وجود را از مراتب علم ما به گزارهها میداند. همچنین با برقراری نوعی همارزی ابتدایی میان «اصالت وجود در حکمت متعالیه» و «دادهشدگی وجود نزد هیوم»، و «اصالت ماهیت و اعتباریبودن مفهوم وجود نزد سهروردی» و «متمم بودن آن نزد ولف» از ابزارهای مفهومی برای تحلیل وجود در حکمت متعالیه و حکمت اشراق، همچون «معقولات ثانیۀ فلسفی»، «زیادت وجود بر ماهیت»، و «جهات ثلاث» برای تبیین وجود نزد کانت کمک گرفته میشود.
مهدی زمانی
دوره 5، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 75-88
چکیده
ازلیت خداوند پرداخته میشود. در فلسفة دین معاصر، دیدگاههای گوناگون دربارة ازلیت خداوند، در سه تفسیر 1. فرازمانی استمراری، 2. فرازمانی غیر استمراری، و 3. زمانیگرایی خلاصه شده است. با بررسی آثار ملاصدرا به سه تفسیر از ازلیت الهی دست مییابیم که از آنها به 1. فرازمانی غیر استمراری، 2. احاطه بر همة زمانها، و 3. فرازمانی استمراری ...
بیشتر
ازلیت خداوند پرداخته میشود. در فلسفة دین معاصر، دیدگاههای گوناگون دربارة ازلیت خداوند، در سه تفسیر 1. فرازمانی استمراری، 2. فرازمانی غیر استمراری، و 3. زمانیگرایی خلاصه شده است. با بررسی آثار ملاصدرا به سه تفسیر از ازلیت الهی دست مییابیم که از آنها به 1. فرازمانی غیر استمراری، 2. احاطه بر همة زمانها، و 3. فرازمانی استمراری تعبیر میکنیم. این سه تفسیر در آثار او بیشتر با تعبیرات ازلیت، اولیت، و سرمدیت بیان میشود که بر اساس شیوة خاص حکمت صدرایی در کنار یکدیگر قرار میگیرند و با هم قابل جمع هستند. بدینسان در ازلیت (تفسیر فرازمانی غیر استمراری) بر تنزیه خداوند از محدودیت تأکید میشود؛ که نمونهای از صفات سلبی یا جلال است. در اولیت به احاطة خداوند بر زمان و موجودات زمانمند تکیه میشود؛ که نمونهای از صفات جمال یا فعل است. سرانجام با سرمدیت (تصور فرازمانی استمراری) تلاش میشود که دو تصور استمرار و گستردگی وجود خداوند با تعالی و برتری ذات او از زمان جمع شود. نتیجه آنکه دیدگاه ملاصدرا دربارة ازلیت الهی در عین توصیفات متفاوت، جامعیت، سازگاری درونی، و نیز قوام و استحکامی را که یک نظریة جامع لازم است داشته باشد دارد
نجیبالله شفق؛ محمد فنایی اشکوری
دوره 4، شماره 2 ، شهریور 1392، ، صفحه 101-123
چکیده
این مقاله به بررسی امکان فلسفة اسلامی، و توصیف ویژگیها و گرایشهای آن میپردازد. دیدگاه نویسندگان این است که مسئلة امکان و تحقق فلسفة اسلامی اساساً ماهیتی تاریخی دارد؛ به این معنا که در پاسخ این پرسش که آیا فلسفة اسلامی امکان دارد، و اگر آری، آیا تحققیافته است یا نه، باید فلسفه را دانشی سیال درنظر گرفت که از زمان ورود به ...
بیشتر
این مقاله به بررسی امکان فلسفة اسلامی، و توصیف ویژگیها و گرایشهای آن میپردازد. دیدگاه نویسندگان این است که مسئلة امکان و تحقق فلسفة اسلامی اساساً ماهیتی تاریخی دارد؛ به این معنا که در پاسخ این پرسش که آیا فلسفة اسلامی امکان دارد، و اگر آری، آیا تحققیافته است یا نه، باید فلسفه را دانشی سیال درنظر گرفت که از زمان ورود به جهان اسلام تحولاتی را به خود دیده، و در این روند تاریخی قبض و بسطی در مصادیق آن پدیدار گشته است؛ گرایشها، نظریهها، و مسائل متفاوتی در آن ظهور کردهاند، برخی از آنها اهمیت بیشتری پیدا کردهاند و برخی دیگر در انزوا قرار گرفتهاند. این تحولات سبب شده است که برای فلسفة اسلامی هویت متمایزی شکل بگیرد. جامعنگری، یقینمداری، و خدامحوری سه ویژگی عام و اساسی فلسفة اسلامی است. در این مقاله، مشخصههای کلی مکتب مشا، اشراق، و حکمت متعالیه توصیف میشوند و تحلیل گفتمانی به عنوان بهترین راهکار برای بیان مشخصههای گرایشهای فلسفی ارائه میشود. هدف اصلی این مقاله نشاندادن این نکته است که مفهوم فلسفة اسلامی منافی با سیر آزاد عقلانی نیست.
منیره سیدمظهری
دوره 2، شماره 1 ، شهریور 1390، ، صفحه 121-137
چکیده
شیخ شهابالدین سهروردی در تبیین خود از مسئلۀ معاد به این باور میرسد که نفوس سعادتمندان و کمالیافتگان بعد از مرگ منجذب عالم انوار قدسیشده و از اشتغالات برزخی برکنار میماند. اما متوسطان اهل سعادت بعد از مرگ با حفظ درجات در عالم صور معلقه یا اشباح مجرده مستقر میشوند و متذکر میشود که بعث اجساد و اشباح ربانی و کلیۀ وعدههای ...
بیشتر
شیخ شهابالدین سهروردی در تبیین خود از مسئلۀ معاد به این باور میرسد که نفوس سعادتمندان و کمالیافتگان بعد از مرگ منجذب عالم انوار قدسیشده و از اشتغالات برزخی برکنار میماند. اما متوسطان اهل سعادت بعد از مرگ با حفظ درجات در عالم صور معلقه یا اشباح مجرده مستقر میشوند و متذکر میشود که بعث اجساد و اشباح ربانی و کلیۀ وعدههای پیامبران بدینگونه تحقق مییابد. اما در مورد نفوس اهل شقاوت اظهاراتی دارد که مظنون به تمایل به تناسخ است. صدرالمتألهین شیرازی از رویکرد سهروردی به مسئلۀ معاد، خصوصاً آنجا که صورتهای غیرجسمانی را، که باعث نقوشی در خیال هستند، منشأ آثار ملائم و غیرملائم شمرده است، انتقاده کرده و تبیین وی را متضمن مخالفت با ظواهر متون دینی دانسته است