همایون شکری؛ ابراهیم رحیمی زنگنه؛ وحید مبارک
چکیده
در پژوهش حاضر، نگارندگان، برآنند که به روش توصیفیـتحلیلی، مشخّص کنند که منظور روزبهان از به کاربردن واژۀ «التباس» چیست و منابع فکری وی در وضع این اصطلاح، کدام است. التباس، از واژههای ویژه در منظومۀ فکری روزبهان بقلی شیرازی (606 ه.ق.) است. وی، برای مسمّی کردن نحوۀ پدیدار شدن خداوند در عالم، از این عنوان استعاری بهره گرفته ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، نگارندگان، برآنند که به روش توصیفیـتحلیلی، مشخّص کنند که منظور روزبهان از به کاربردن واژۀ «التباس» چیست و منابع فکری وی در وضع این اصطلاح، کدام است. التباس، از واژههای ویژه در منظومۀ فکری روزبهان بقلی شیرازی (606 ه.ق.) است. وی، برای مسمّی کردن نحوۀ پدیدار شدن خداوند در عالم، از این عنوان استعاری بهره گرفته است. این اندیشه، قبل از روزبهان، در فلسفۀ یونان، به ویژه در اندیشۀ افلاطون و فلوطین، سابقه داشته است و وزبهان، با واسطه، از ایشان متأثر بوده است. نظریّات افلاطون و فلوطین از طریق ترجمۀ آثار ایشان، همنشینی با مسیحیان و... به عالم اسلام راه پیدا کرده بود و بر جریان فکری عالم اسلام تأثیرگذار بوده است. در این میان، عقاید روزبهان در باب رابطۀ آفریدگار با آفریدگان، به افلاطون و فلوطین، بسیار شبیه است تا جایی که حتّی تمثیلهای ایشان مشترک است. با در نظر گرفتن مراودات فرهنگی فراوان میان شرق و غرب مدیترانه، باید گفت که این شباهت به حدّی است که ثابت میکند، روزبهان، متأثر از عقاید این فلسوفان یونانی بوده است و «نوافلاطونی» خواندن وی، بیوجه نیست.