عرفان اسلامی
محمد جواد دکامی؛ اکبر عروتی موفق
چکیده
متکلمان مسلمان معتقدند که خدا فاعل بالقصد است، مشائیون او را فاعل بالعنایه و اشراقیون او را فاعل بالرضا و پیروان ملاصدرا او را فاعل بالتجلی یا فاعل بالعنایه میدانند. وجه اشتراک همه این نظرات این است که در تمام اقسام فاعل، عشق و ابتهاج واجب تعالی به ذات خود منشاء پیدایش این عالم است به همین دلیل حکیم الهی قمشهای خدای متعال را «فاعل ...
بیشتر
متکلمان مسلمان معتقدند که خدا فاعل بالقصد است، مشائیون او را فاعل بالعنایه و اشراقیون او را فاعل بالرضا و پیروان ملاصدرا او را فاعل بالتجلی یا فاعل بالعنایه میدانند. وجه اشتراک همه این نظرات این است که در تمام اقسام فاعل، عشق و ابتهاج واجب تعالی به ذات خود منشاء پیدایش این عالم است به همین دلیل حکیم الهی قمشهای خدای متعال را «فاعل بالعشق» میداند. از نظر او منشأ عشق، ادراک است و هر اندازه که مدرَک ابهَی و اجمَل باشد، عشق به آن بیشتر است و چون ذات باریتعالی در بالاترین مرتبه جمال و بهاء است و او ذاتاً هم مدرِک است و هم مدرَک؛ پس بالاترین مرتبه عشق را به ذات خود دارد. و این عشق منشاء خلقت عالم شده است. مسئلۀ اصلی تحقیق حاضر این است که آیا بحث فاعلیت بالعشق در بین حکمای پیش از الهی قمشهای مطرح بوده یا نه؟ در این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی پیشینۀ این بحث در آثار حکیمان پیش از ایشان بررسی و اثبات شده است که گرچه حکیمان و فیلسوفان پیش از او از اصطلاح «فاعل بالعشق» جهت تبیین فاعلیت واجبتعالی استفاده نکردهاند، اما به آن معتقد بوده و از آن بحث نمودهاند.
فلسفه
علی آقاجانی
چکیده
فارابی فیلسوفی مبدع و نوآور است و محصولات جدید و عمیقی را به عالم و عالمان اندیشه از جمله در اخلاق و سیاست و رابطه آن ها که یکی از مفاهیم کهن و بسیار گسترده است ارائه میدهد. مقاله نگاه فارابی به ارتباط اخلاق و سیاست(مساله) را بر پایه چارچوب نظری مقاله که ترکیبی از سه پرسش و چهار رویکرد جدایی اخلاق از سیاست،تبعیت اخلاق از سیاست، اخلاق ...
بیشتر
فارابی فیلسوفی مبدع و نوآور است و محصولات جدید و عمیقی را به عالم و عالمان اندیشه از جمله در اخلاق و سیاست و رابطه آن ها که یکی از مفاهیم کهن و بسیار گسترده است ارائه میدهد. مقاله نگاه فارابی به ارتباط اخلاق و سیاست(مساله) را بر پایه چارچوب نظری مقاله که ترکیبی از سه پرسش و چهار رویکرد جدایی اخلاق از سیاست،تبعیت اخلاق از سیاست، اخلاق دو سطحی و یگانگی اخلاق و سیاست است(روش) می سنجد. فرضیه مقاله که در کنار چارچوب نظری که دومین نوآوری مقاله نسبت به مقالات همگن است برخی مفاهیم مانند مدینة فاضله، سعادت، مشروعیت حکومت، عدالت و حقوق شهروندی را تجلی و تلاقی عملیاتی رابطه اخلاق و سیاست در فلسفه سیاسی فارابی می شمارد.(نوآوری) بر این اساس فارابی هدف اخلاق و سیاست را یکی میداند؛ اخلاق سرشتی سیاسی و سیاست سرشتی اخلاقی دارد. نظریه های جدایی اخلاق از سیاست، تبعیت اخلاق از سیاست، کاملا منتفی بوده؛ اخلاق دوسطحی نیز مقبول نیست و اصول حاکم بر هر دو عرصه اخلاق و سیاست یکسان است. ازاینرو به یگانگی و همسانی اخلاق و سیاست به معنای تبعیت سیاست از اخلاق (به معنای ضوابط اخلاقی همساز) معتقد است.(یافته ها) بر این اساس فارابی فیلسوفی است که قهر و غلبه و فتح و شمشیر را چارة کار ساختن فرهنگی اخلاقی نمییابد. سعادت را هم در بعد اعتقادی و هم در ارتباط با اجتماع مدنظر قرار میدهد. حکومت، از نظر اخلاقی متکی بر آراء و خواست عمومی است. وی مدینة فاضلة خود را بر اساس عدالت ارادی مبتنی بر فضیلت قرار داده و عدالت طبیعی را نفی مینماید و از نظر او همه شهروندان صاحب حق هستند و در جامعه سهم عادلانهدارند.(نتیجه)
فهیمه شریعتی؛ محمدرضا اکبرزاده توتونچی
چکیده
هوشمندی طیفی وسیع دارد که می توان درجات هوشمندی را بر اساس هوشمندی های اولیه و ثانویه تقسیم کرد. بررسی واژه هوش با الفاظ متنوع تقریبا مترادف در حکمت متعالیه از جمله عقل، علم، حکمت و ....نشان می دهد هوشمندی انسان نیز وابسته به هوشمندی بالاتری است بطوریکه کسب علم و فهم معانی و علوم بواسطه فیض رسانی عقل فعال است و در نتیجه ثانوی می باشد. ...
بیشتر
هوشمندی طیفی وسیع دارد که می توان درجات هوشمندی را بر اساس هوشمندی های اولیه و ثانویه تقسیم کرد. بررسی واژه هوش با الفاظ متنوع تقریبا مترادف در حکمت متعالیه از جمله عقل، علم، حکمت و ....نشان می دهد هوشمندی انسان نیز وابسته به هوشمندی بالاتری است بطوریکه کسب علم و فهم معانی و علوم بواسطه فیض رسانی عقل فعال است و در نتیجه ثانوی می باشد. هوش مصنوعی که دستاورد هوشمندی انسان است عملکردهای بسیار دقیقی همچون یادگیری، بهینه سازی، تعمیم پذیری دارد. در هوشمندی ثانوی امکان دارد عملکردهای بسیار قوی به منصه ظهور برسد اما به دلیل واسطه های بیشتر و ضعف در علوم می توان آگاهی یا علم ثانوی را تنها شبحی از علم دانست چنان که مشاهده می شود در هوش مصنوعی نرم افزار و سخت افزار کاملا مغایر یکدیگر هستند. با توصیف و تحلیل و قیاس ماشین هوشمند با انسان می توان فاصله آگاهی انسان با آگاهی علل اولی و ورود کثرت و مغایرت در عالم مادی را با عوالم بالاتر بهتر فهمید. اگرچه به نظر می رسد مراتبی از هوشمندی انسان به نحوه عملکرد در زمینه اخلاق و افعال اختیاری باز می گردد اما نظر به درصد قابل اعتنای تاثیرات شرایط بیرونی و یا قبلی بر اعمال اختیاری انسان، تفاوتها میان این دو نوع هوشمندی ثانوی( هوش انسان و هوش مصنوعی) به حد پایین تری نازل می شود. بدون توجه به عواطف، حالات درونی یا علوم حضوری حتی در خصوص اراده نیز تمایز اصیلی در هوشمندی انسان و هوش مصنوعی نمی توان یافت.
فلسفه
زهره سلحشور سفیدسنگی
چکیده
شنوایی یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب، شنوایی به عنوان قوهای معرفی میشود که صوت را درک می-کند. درک صوت شامل مراتب حسی، خیالی و عقلی است، که یافتههای علوم اعصاب و فلسفه در این زمینه مکمل یکدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب اصوات در مراتب حس ...
بیشتر
شنوایی یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب، شنوایی به عنوان قوهای معرفی میشود که صوت را درک می-کند. درک صوت شامل مراتب حسی، خیالی و عقلی است، که یافتههای علوم اعصاب و فلسفه در این زمینه مکمل یکدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب اصوات در مراتب حس و خیال (حافظه) فرآیند پیچیدهای را در سیستم شنوایی محیطی و مرکزی پشت سر میگذارند که منجر به ادراک شنوایی میشود. اما ملاصدرا تبیین علمای طبیعی از شنوایی را مخدوش میداند و معتقد است که در این تعاریف علل اعدادی با علل فاعلی خلط گردیده است. صدرا معتقد است وقتی نفس از طریق بدن و تعلق به بدن با عالم طبیعت و خارج ارتباط برقرار کرد، صورتی مماثل با شی خارجی را در حیطه خود (نفس) انشاء میکند. در واقع این روح است که حقیقت صوت را خلق میکند. این ماهیت تجردی شنوایی، خود را در مراحل بالاتر آن، یعنی شنود مثالی و عقلی، آشکارتر میسازد.
سمیه السادات موسوی؛ سید علی اکبر حسینی قلعه بهمن
چکیده
نظریههای ارزش در پی تعیین معیار خوب و بد برای افعال اخلاقی هستند. بهرغم تنوعی که در این نظریهها وجود دارد هیچیک تاکنون قابلیت انطباق بر افعال اخلاقی خداوند را نداشتهاند. ازآنجاکه معیارهای ارائهشده، همچون انگیزه فضیلتمندانه، وظیفه، لذت، سعادت و قربالهی مختص انسان بوده و در مورد سنجش خوب و بد افعال الهی ناکارآمد هستند ...
بیشتر
نظریههای ارزش در پی تعیین معیار خوب و بد برای افعال اخلاقی هستند. بهرغم تنوعی که در این نظریهها وجود دارد هیچیک تاکنون قابلیت انطباق بر افعال اخلاقی خداوند را نداشتهاند. ازآنجاکه معیارهای ارائهشده، همچون انگیزه فضیلتمندانه، وظیفه، لذت، سعادت و قربالهی مختص انسان بوده و در مورد سنجش خوب و بد افعال الهی ناکارآمد هستند باید به دنبال نظریه ارزشی بود که بر همه فاعلهای اخلاقی، اعم از انسان و خداوند قابل انطباق باشد. در این نوشتار سعی بر آن است تا پس از بررسی مهمترین نظریههای ارزش به روش تحلیلی، نظریه ارزشی معرفی شود که بتواند افعال الهی را نیز دربرگیرد. نتایج نشان میدهد نظریههای فضیلتمحوریِ فاعلمبنا و وظیفهگرایی برای سنجش افعال الهی کارایی ندارند. فقط نظریه غایتگرای کمالگرا ـ که شامل فضیلتمحوری غایتانگار نیز میشود ـ آن هم با تفسیری خاص، ظرفیت ارائه معیار برای افعال اخلاقی خداوند را دارد. بهنظر میرسد اگر غایت افعال اخلاقی، «صِرف کمال» در نظر گرفته شود در این صورت، زمانی که بر اثر فعل اختیاری فاعل، کمالی تحقق یافت، غایت اخلاقی حاصل شده است؛ حتی اگر آن کمال برای افرادی غیر از خود فاعل باشد. بنابراین، به کمالرساندن مخلوقات از جانب خداوند که خود، کمال محض است عملی اخلاقی بهشمار میرود.
فلسفه
روحالله کاظمی؛ قاسم پورحسن
چکیده
عقل در تفکّر فارابی بنیادی است که شالودهی فلسفه را بنا مینهد؛بهگونهای که میتوان همهی عرصههای تفکّر او را بسطِ قلمروهای عقل نام داد.اما پرسش این است که نقش خود عقلْ در تکاملاش چیست؟ آیا عقل سراپا متّکیبه اعطای عقل فعّال است، یا به فعّالیت خود عقل نیز اتّکا دارد؟ با توجه به این پرسشهدف مقالهی حاضر بازسازیِ تکاملِ خودبنیادانهی ...
بیشتر
عقل در تفکّر فارابی بنیادی است که شالودهی فلسفه را بنا مینهد؛بهگونهای که میتوان همهی عرصههای تفکّر او را بسطِ قلمروهای عقل نام داد.اما پرسش این است که نقش خود عقلْ در تکاملاش چیست؟ آیا عقل سراپا متّکیبه اعطای عقل فعّال است، یا به فعّالیت خود عقل نیز اتّکا دارد؟ با توجه به این پرسشهدف مقالهی حاضر بازسازیِ تکاملِ خودبنیادانهی عقل در تفکّر فارابی است.مقاله میخواهد به این پرسشها از خلال بررسی، توصیف و تحلیل مناسبات افکار فارابیدر آثار مختلف او پاسخ دهد. نتیجهی کوشش حاضر این است که عقل در مسیر تکاملاشاز عقل بالقوه تا عقل بالفعل و عقل مستفاد بیشتر به فعّالیّت خود متّکی است و بدین جهتبه خودآیینی و در نهایت به همرتبهشدن با عقل فعّال میرسد؛ زیرا در پی کوششعقل است که اعطا صورت میگیرد. به یک معنا، عقل در خروج از بالقوهگیبه فعلیّت همواره وهلههای تجدّد خود را رقم میزند و این تجدّد با کشفمعقولات اشیا و درونیشدن آن برای عقل رقم میخورد.