زهرا بهره مند
چکیده
رساﻟـﮥ الابراج یا کلمات ذوقیه تنها رسالۀ رمزی سهروردی به زبان عربی است و کمتر بررسی شده است. با تأویل پدیدارشناسانۀ هانری کربن درمییابیم که این رساله در حقیقت حکایت بازگشت عاشقانۀ نفس به موطن اصلی خویش است، که در پدیدار رمزهای واقعی و زنده در سیر حکایت نفس بر او ظاهر میشود، به گونهای که از طریق این ظهور میتواند او را نجات دهد ...
بیشتر
رساﻟـﮥ الابراج یا کلمات ذوقیه تنها رسالۀ رمزی سهروردی به زبان عربی است و کمتر بررسی شده است. با تأویل پدیدارشناسانۀ هانری کربن درمییابیم که این رساله در حقیقت حکایت بازگشت عاشقانۀ نفس به موطن اصلی خویش است، که در پدیدار رمزهای واقعی و زنده در سیر حکایت نفس بر او ظاهر میشود، به گونهای که از طریق این ظهور میتواند او را نجات دهد و به اصل خویش بازگرداند. از نظر کربن، «بازگشت به اصل» همان اصلی است که انسان معاصر در پی دوقطبی شدن حس و عقل جهانشناخت پسا-دکارتی، آن را فراموش کرده، که در حقیقت به خاطر از میان رفتن ساحت خیال مجرد یا نفس در جهانشناسی معاصر است. آنچه خیال آدمی را فعال و مجرد میکند عشق به بازگشت به وطن حقیقی است که گنوس یا معرفت نجاتبخش آن را متذکر میشود و آدمی را به اصل مثالی و فرشتهگون خویش ارجاع میدهد. تأویل از نظر کربن، بازگشت به اصل و ربالنوع پدیدارهاست که در پدیدارهای رمزی متجلی میشود. او میکوشد تا وجه معاصرانۀ «عالم مثال» را در قالب نظریۀ «تخیل خلاق» و پدیدارشناسی خاص خویش عرضه میکند. این جستار حکایت عشق به بازگشت را در آینۀ رمزها، که تجلیگاه اصل مثالی پدیدارهاست، نشان میدهد.
محسن حبیبی؛ فاطمه کریمی مزیدی
چکیده
از مسائل مهم حوزه دینپژوهی در دوران معاصر قابلفهم بودن زبان دین است. افرادی که آن را قابلفهم میدانند، در عرفی و همه فهم، یا رازآلود و نمادین بودن آن اختلافنظر دارند. این مسئله به دلیل توجه ملاصدرا به تفسیر قرآن بهوجهی مورد توجه وی نیز قرار گرفته است. ملاصدرا در هستیشناسی تنها وجود را اصیل میداند: به نظر او تنها وجود از واقعیت ...
بیشتر
از مسائل مهم حوزه دینپژوهی در دوران معاصر قابلفهم بودن زبان دین است. افرادی که آن را قابلفهم میدانند، در عرفی و همه فهم، یا رازآلود و نمادین بودن آن اختلافنظر دارند. این مسئله به دلیل توجه ملاصدرا به تفسیر قرآن بهوجهی مورد توجه وی نیز قرار گرفته است. ملاصدرا در هستیشناسی تنها وجود را اصیل میداند: به نظر او تنها وجود از واقعیت برخوردار است. وی به تشکیکی بودن وجود قائل است: وجود را حقیقتی واحد و دارای شدت و ضعف میداند وبر شأن معرفتبخشی دین تأکید دارد. او بر اساس اصل ذومراتب بودن قرآن، زبان ظاهریترین لایهی قرآن را برای حقایقی که در بطن آن نهفته شده، نماد میداند و برای آیات وروایات، به دلیل رمزآلود بودن، ظاهرو باطن، تفسیر و تأویل قائل است و بر این باور است که هر چیزی علاوه بر ظاهر، دارای باطنی است، به گونهای که ظاهر و باطن دو مرتبه از مراتب آن شیء محسوب میشوند. به نظر او معانی باطنی و ظاهری مغایرت اصولی ندارند، لذا تفسیر مباین با ظاهر قرآن راتفسیر به رأی میشمارد. همچنین مقصد «حقیقت» امر واحدی است که از سه طریق وحی (قرآن) و تحلیلات عقلی (برهان) و تهذیب نفس (عرفان) میتوان به دریافت آن نائل آمد.
هادی وکیلی؛ محمدهادی محمودی
دوره 4، شماره 3 ، آذر 1392، ، صفحه 119-135
چکیده
مقالة حاضر خوانشی است از کلیات نگاه هانری کربن و سید احمد فردید در باب مطالعة تطبیقی عرفان اسلامی و فلسفة آلمانی، و همچنین مقایسة نگاه دو متفکر با هم. دو متفکر در نقاط بسیاری با هم اتفاق نظر دارند؛ مثلاً اینکه هر دو مطالعة تطبیقی را با نقد تاریخیانگاری شروع میکنند، هر دو دلبستة پدیدارشناسی هستند، و هر دو در تلاشاند ...
بیشتر
مقالة حاضر خوانشی است از کلیات نگاه هانری کربن و سید احمد فردید در باب مطالعة تطبیقی عرفان اسلامی و فلسفة آلمانی، و همچنین مقایسة نگاه دو متفکر با هم. دو متفکر در نقاط بسیاری با هم اتفاق نظر دارند؛ مثلاً اینکه هر دو مطالعة تطبیقی را با نقد تاریخیانگاری شروع میکنند، هر دو دلبستة پدیدارشناسی هستند، و هر دو در تلاشاند با این مطالعات بر بحرانهای تاریخ تفکر غربی فائق آیند. در کنار این اتفاق نظرها، هر یک از آنها راه خود را در برخی مسائل از دیگری جدا میکند؛ فردید با تلقی خاصی که از تاریخ دارد حیث تاریخی افکار و اندیشهها را برجسته میکند و دائماً مطالعات خود را در متن تاریخ انجام میدهد، در حالی که کربن به فراتاریخ نظر دارد. همچنین فردید مطالعة خود را با الهام از هایدگر بر اتیمولوژی متمرکز میکند، در حالی که کربن با نگاهی زبانشناسانه در پی تشکیل شبکهای مفهومی در دو ضلع مطالعه است