فلسفه
نفیسه نجبا؛ مهدی غیاثوند
چکیده
با کمی چشمپوشی از جزئیات، میتوان گفت که پیشنهادهای معاصر در زمینهی تبیین فعل خاص الهی، با سه تعهد متافیزیکی، یعنی "ناسازگاری فعل الهی و فعل طبیعت"، "نامداخلهگری خداوند" و نیز "تجویزی بودن قوانین طبیعت"، شکل گرفتهاند. نوشتهی پیش رو، معطوف به نخستین مورد از میان این سه تعهد است. در این مقاله با فرض سازگاری فعل الهی و فعل طبیعت، ...
بیشتر
با کمی چشمپوشی از جزئیات، میتوان گفت که پیشنهادهای معاصر در زمینهی تبیین فعل خاص الهی، با سه تعهد متافیزیکی، یعنی "ناسازگاری فعل الهی و فعل طبیعت"، "نامداخلهگری خداوند" و نیز "تجویزی بودن قوانین طبیعت"، شکل گرفتهاند. نوشتهی پیش رو، معطوف به نخستین مورد از میان این سه تعهد است. در این مقاله با فرض سازگاری فعل الهی و فعل طبیعت، دو هدف پیگیری شده است: ابتدا تلاش شده است تا نشان داده شود، چگونه رویکرد دوگانهانگارانه به وجود و ماهیت و به تبع آن طبیعت و فراطبیعت، مدافعان آن را در محذور برای تبیین فاعلیت خاص خداوند قرار میدهد. سپس به ارزیابی نگرش وحدتانگارانه صدرایی در حل این مساله و رفع این مانع، پرداخته شده است. در نهایت ادعا شده است از دو تقریر مشهور از اصالت وجود در نظام وحدت تشکیکی، یکی بر از میان بردن تمایز هستیشناسانه میان طبیعت و فراطبیعت ناتوان است اما بر مبنای تقریر دوم و نیز تفسیر اصالت وجود بر مبنای نظام وحدت شخصی، میتوان بر از میان بردن این دوگانه موفق شد که البته توفیق نهایی در ارائه تبیینی مطلوب از مساله فعل خاص الهی، مشروط بر هماهنگی آن با مبانی دیگر نظام صدرایی و نیز تامین مولفههای دیگر تفسیر مطلوب از فاعلیت خاص الهی است.
عینالله خادمی؛ عبدالله صلواتی؛ لیلا پوراکبر؛ مروه دولتآبادی
چکیده
مقالۀ حاضر تبیین مواجهۀ فلسفی – عرفانی ملاصدرا با مسئله مرگ است. نگارندگان در نظام وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود، به تبیین این مواجهه پرداختهاند. ملاصدرا معتقد است مرگ کمال نفس ناطقه است. نفس در پایان مسیر استکمالی، وارد عالم عقول شده و با عقل فعال، همچنین با عقل اول متحد میشود؛ اما حجابهای دنیایی مانع اتحاد کامل است. ...
بیشتر
مقالۀ حاضر تبیین مواجهۀ فلسفی – عرفانی ملاصدرا با مسئله مرگ است. نگارندگان در نظام وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود، به تبیین این مواجهه پرداختهاند. ملاصدرا معتقد است مرگ کمال نفس ناطقه است. نفس در پایان مسیر استکمالی، وارد عالم عقول شده و با عقل فعال، همچنین با عقل اول متحد میشود؛ اما حجابهای دنیایی مانع اتحاد کامل است. مرگ بستر لازم برای اتحاد و نیل به کمالات وجودی را فراهم میکند. به عقیدۀ ملاصدرا نفس، در پایان مسیر استکمالی، به دلیل بساطت و اتحاد با عقول، به بقای خداوند، باقی است. از نظر او حیات انسان، به مرتبه ادراکیاش بازمیگردد. مرگ انتقال به مرتبه عقلانی را ممکن میسازد. برمبنای نظریه عرفانی ملاصدرا، حیات انسان، عینالربط به حیات خداوند است. انسان به حکم اسمهای الظاهر و الآخر، مظهر کمالات حق گردیده، به سوی او باز میگردد. مرگ، انتقال مظهریت اسماء الهی است.