رویکرد معرفتشناختی هر متفکر در نوع نگرش تربیتی او تأثیرگذار است و روند فعالیت معلم در فرایند یادگیری را تعیین میکند. این مقاله، بر اساس مبانی معرفتشناسی علامه محمدتقی جعفری، با رویکرد کیفی و روش توصیفی ـ استنتاجی به بررسی ضرورتهای استفاده از تجربة زیباییشناختی در آموزش پرداخته است. لذا در آغاز بر اساس اسناد موجود، عناصر ...
بیشتر
رویکرد معرفتشناختی هر متفکر در نوع نگرش تربیتی او تأثیرگذار است و روند فعالیت معلم در فرایند یادگیری را تعیین میکند. این مقاله، بر اساس مبانی معرفتشناسی علامه محمدتقی جعفری، با رویکرد کیفی و روش توصیفی ـ استنتاجی به بررسی ضرورتهای استفاده از تجربة زیباییشناختی در آموزش پرداخته است. لذا در آغاز بر اساس اسناد موجود، عناصر معرفتشناسی علامه به عنوان مبانی نظری مورد بررسی قرارگرفته، سپس با تأکید بر دیدگاه ایشان در تنوع راههای شناخت و تنوع تجارب انسانی، ضرورت استفاده از قابلیتهای زیباییشناسی در آموزش تبیین شده و بر اساس ارتباط این دو بخش، اهمیت کاربرد آن در نظام تعلیم و تربیت استنتاج شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که توجه به کثرتگرایی در شناخت در اندیشة علامه جعفری، پایهگذاری خروج نظام تعلیم و تربیت از باریکاندیشی شناختی شده و توجه را به نوعی خاصی از سواد یعنی سواد زیباییشناختی رهنمون کرده است، همچنین نگرانی امر آموزش در ایجاد رغبت و تسهیل آموزشی اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت را برطرف میکند
مقالۀ حاضر در یک فرایند جریانشناسانه، حکمت متعالیة صدرالمتألهین را مورد مداقه قرار داده و عقل کلی را که همان نور انسان کامل است به عنوان صادر اول و مبدأ فیضان عقول در مراتب تشکیکی معرفی کرده است؛ عقلی که در قوس نزولیاش مرحله به مرحله از وحدتِ وساطت جمعیه به طرف کثرات تا عقل بالقوه پیش میرود و سپس در سیر صعودی از عقل بالقوه ...
بیشتر
مقالۀ حاضر در یک فرایند جریانشناسانه، حکمت متعالیة صدرالمتألهین را مورد مداقه قرار داده و عقل کلی را که همان نور انسان کامل است به عنوان صادر اول و مبدأ فیضان عقول در مراتب تشکیکی معرفی کرده است؛ عقلی که در قوس نزولیاش مرحله به مرحله از وحدتِ وساطت جمعیه به طرف کثرات تا عقل بالقوه پیش میرود و سپس در سیر صعودی از عقل بالقوه به سوی عقل مستفاد و بالفعل رجوع میکند و دیگر بار در وحدت جمعیة الهیه که نور، ابتهاج و عشق است فنا میشود و به این ترتیب قاب قوسین اوادنا محقق میشود. در این نزول و صعود همۀ عقول از عقل ابزاری و جزئی گرفته تا عقل کلی، متناسب با همان مرحله از حرکت جوهریِ نفس آدمی، چراغ راه او هستند و هیچیک دیگری را نفی نمیکنند بلکه هر مرحله زمینهساز مرحلۀ بالاتر است.