مهدی اسدی
چکیده
میدانیم فلسفهی صدرایی حافظه را مجرد و غیرمادی بهشمار میآورد و از این جهت در برابر فلسفههای پیش از خود و نیز دانشهای امروزی قرار میگیرد. در این نوشتار درصددیم بهنوعی به داوری میان این دو دیدگاه مخالف بپردازیم. بدین منظور نخست به گزارش ادلهی فلسفهی صدرایی پیرامون تجرد حافظه میپردازیم – خواه در فلسفهی خود صدرا ...
بیشتر
میدانیم فلسفهی صدرایی حافظه را مجرد و غیرمادی بهشمار میآورد و از این جهت در برابر فلسفههای پیش از خود و نیز دانشهای امروزی قرار میگیرد. در این نوشتار درصددیم بهنوعی به داوری میان این دو دیدگاه مخالف بپردازیم. بدین منظور نخست به گزارش ادلهی فلسفهی صدرایی پیرامون تجرد حافظه میپردازیم – خواه در فلسفهی خود صدرا خواه در فلسفهی شارحان او. پس از گزارش ادلهی تجرد حافظه، نشان خواهیم داد دیدگاه علمی رایج در مورد حافظه و چگونگی بقای صورتهای حسی و خیالی بر تجرد صدرایی ترجیح فراوان دارد و پذیرفتنیتر است. پس با پیشنهادن یک تبیین مادی سادهی بدیل به نقد ادلهی پیروان فلسفهی صدرایی در این زمینه پرداخته و مغالطههای آن ادله را نشان خواهیم داد. همچنین نشان خواهیم داد که اشکال خطای حافظه اشکالی است که حافظهی مجرد و حضوری بودن یادآوری را بهجد بهچالشمیکشد. در پایان خواهیم دید خود صدرا و برخی از شارحان او نیز همواره به لوازم تجرد این امور پایبند نماندهاند. بدینسان به روش عقلی و با ابزارهای منطقی دیدگاهها را تحلیل کرده و سنجیدهایم و هر از گاهی به دستاوردهای دانشهای امروزی نیز استناد کردهایم.
محمدکاظم علمی سولا؛ زهره سلحشور سفیدسنگی؛ علیرضا کهنسال؛ علی مقیمی
چکیده
حافظه قابلیتی است که باعث میشود، انسان بتواند اطلاعاتی را که از طریق حواس فراهم میشود، ثبت و ذخیره کرده و در موقع لزوم آنها را یادآوری کند. از اینرو در حافظه، صور ادراکی ما بدون تغییر باقی میمانند و این عدم تغییر باعث میشود تصویر منسجمی از گذشته به یاد داشته باشیم. ملاصدرا علت این عدم تغییر حافظه را تجرد آن میداند. از نظر ...
بیشتر
حافظه قابلیتی است که باعث میشود، انسان بتواند اطلاعاتی را که از طریق حواس فراهم میشود، ثبت و ذخیره کرده و در موقع لزوم آنها را یادآوری کند. از اینرو در حافظه، صور ادراکی ما بدون تغییر باقی میمانند و این عدم تغییر باعث میشود تصویر منسجمی از گذشته به یاد داشته باشیم. ملاصدرا علت این عدم تغییر حافظه را تجرد آن میداند. از نظر وی امر مادی همواره در حال حرکت است، بنابراین تغییرپذیر است. اما عصبشناسان هر حرکتی را تغییر تلقی نمیکنند، از اینرو حرکاتی را که در سطح جهان اتم و کوچکتر اتفاق میافتد، باعث تغییر در سطح کلانتر یا همان ماده در سطح زیستی نمیدانند. هر چند از نظر حکمت متعالیه تغییر محسوب شود. عصبشناسان تغییراتی را باعث تغییر حافظه میدانند که در سطح سلولهای عصبی رخ دهد. از اینرو ثبات حافظه را به ثبات رمزگذاری ژنها و به تبع آن رمزگذاری نورونها نسبت میدهند، و اگر اختلالی در این عملکرد رخ دهد منجر به از دست دادن حافظه میشود. پس از نظر ایشان حافظه مادی است و به رغم مادی بودنش در شرایط متعارف تغییری در صور ادراکی ذخیره شده آن رخ نمیدهد. بدین ترتیب برای اثبات تجرد حافظه باید از دلایل دیگر بهره گرفت.