اعظم مردیها؛ سیدمرتضی حسینی شاهرودی
چکیده
چکیده خیال و ادراک خیالی دارای جایگاهی ویژه در حکمت متعالیه است. این مسأله در حکمت سینوی و اشراقی نیز مطرح بوده، لیکن ملاصدرا دیدگاهی نو و ویژه نسبت به آن دارد. وی بر اساس مبانی خود، یعنی اصالت وجود و مساوقت آن با اوصافش از جمله علم، طرح نظریاتی بدیع در مورد ماهیت معرفت، ماهیت قوای ادراکی و ارتباط آنها با نفس، استکمال جوهری نفس، تناظر ...
بیشتر
چکیده خیال و ادراک خیالی دارای جایگاهی ویژه در حکمت متعالیه است. این مسأله در حکمت سینوی و اشراقی نیز مطرح بوده، لیکن ملاصدرا دیدگاهی نو و ویژه نسبت به آن دارد. وی بر اساس مبانی خود، یعنی اصالت وجود و مساوقت آن با اوصافش از جمله علم، طرح نظریاتی بدیع در مورد ماهیت معرفت، ماهیت قوای ادراکی و ارتباط آنها با نفس، استکمال جوهری نفس، تناظر مراتب هستی با مراتب وجود انسان و پذیرش عالم مثال سهروردی، به عنوان عالمی واسطه که قرابت وجودی با هردو عالم ماده و عقل دارد، تفسیری نو از قوه خیال و صور خیالی ارائه میکند. ملاصدرا بر اساس این دیدگاه نو امور متعددی را که همگی مرتبط با نفس انسان هستند تفسیر میکند. مهمترین این امور معاد جسمانی و ثواب و عقاب اخروی است.
فاطمه معین الدینی؛ علیرضا کهنسال؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 87-109
چکیده
ملاصدرا نظر مشائیان در باب روحانیة الحدوث بودن نفس را نمی پذیرد و با اثبات حرکت جوهری، به جسمانی بودن نفس در ابتدای خلقت و حرکت تکاملی آن باور دارد. به عقیده صدرا،آنچه در سیر تکامل جوهری نفس، موجب استکمال آن می گردد، ادراکات نفس است و هر مُدرَک با اتّحاد با مرتبه ای از مراتب نفس، آن را تکامل می بخشد. علّامه طباطبائی مدّعا و برهان صدرالمتالّهین ...
بیشتر
ملاصدرا نظر مشائیان در باب روحانیة الحدوث بودن نفس را نمی پذیرد و با اثبات حرکت جوهری، به جسمانی بودن نفس در ابتدای خلقت و حرکت تکاملی آن باور دارد. به عقیده صدرا،آنچه در سیر تکامل جوهری نفس، موجب استکمال آن می گردد، ادراکات نفس است و هر مُدرَک با اتّحاد با مرتبه ای از مراتب نفس، آن را تکامل می بخشد. علّامه طباطبائی مدّعا و برهان صدرالمتالّهین در اثبات این مسئله را نمی پذیرد و خود راه جدیدی را در طرح و اثبات این مسئله پیش می گیرد. از نظر علّامه نفس درادراکات کلّی با جوهر عقلی متّحد می گردد که این اتّحاد از سنخ اتّحاد حقیقت و رقیقت است.در این پژوهش مشخّص می گردد که پذیرش نظر علّامه مبنی بر اتّحاد نفس با جوهرِ عقلی با دشواری های فروانی همراه است و حتی در صورت پذیرش این اتّحاد، به رابطه ی نفس با معقولات و مفاهیم کلّی که مسئله اساسی ملاصدراست، پاسخ داده نمی شود. همچنین تقریرِ دقیق برهان تضایف در این پژوهش، روشن می کند که برخی از انتقادات علامه به این برهان وارد است و تلاش محقّقین و معاصرین در حلّ این اشکالات ناموّفق بوده است.
منوچهر خادمی؛ سید مرتضی حسینی شاهرودی؛ سید حسین سید موسوی
دوره 5، شماره 2 ، شهریور 1393، ، صفحه 47-74
چکیده
چگونگی علم انسان به مراتب و منازل وجودی خویش و همچنین کیفیت و نحوة علم او به عالم واقع و خارج از حقیقت خود با تمام مواقف و مواطن وجودی آن و سرانجام تطابق و تناظر آنها، از اهم و اخص مسائلی است که اذهان بسیاری از متفکرین معاصر و فلاسفه را به خود مشغول کرده و معرکهای از آرا و اقوال متعدد و متنوعی را به دنبال خود، ایجاد کرده است. نگارنده ...
بیشتر
چگونگی علم انسان به مراتب و منازل وجودی خویش و همچنین کیفیت و نحوة علم او به عالم واقع و خارج از حقیقت خود با تمام مواقف و مواطن وجودی آن و سرانجام تطابق و تناظر آنها، از اهم و اخص مسائلی است که اذهان بسیاری از متفکرین معاصر و فلاسفه را به خود مشغول کرده و معرکهای از آرا و اقوال متعدد و متنوعی را به دنبال خود، ایجاد کرده است. نگارنده در این نوشتار کوشیده است تا با اصول سامی و مبانی عالی حکمت متعالیه، همانند اصالت وجود و وحدت شخصی وجود و لوازم هر یک از آنها، بر خلاف دیدگاه متداول و متعارف مطرح در محافل حکمی و فلسفی که رأی نهایی و عرشی ملاصدرا خوانده شده، آن دیدگاه را رأی میانی و نظر متوسط صدرا دانسته و در مقابل، با استناد و اتخاذ از همان آرا صدرالمتألهین و اجتهاد در آنها، نهایت و غایت انظار صدرا را به برهان و عیان درآورد و آن اینکه حقیقت علم در نظر ملاصدرا، محصول اکتساب صور کمالی در متن حرکت جوهری نیست، بلکه مشهود انکشاف ذات در بطن حرکت سریانی است، یعنی ما در فرایند حرکت جوهری، دیگر با لبس بعد لبس از قوه به فعل، مواجه نیستیم، بلکه شاهد کشف بعد کشف و ظهور بعد ظهور و همچنین تفصیل بعد تفصیل هستیم. لذا حرکت را دیگر به معنای مشهور و معروف، خروج تدریجی شیء از قوه به فعل ندانسته و همچنین اصل انشا در حکمت متعالیه را حاکم بر ایجاد صور کمالی و جعل آنها برای نفس نیز ندانسته بلکه آن را ناظر بر اظهار صور وحدانی و اجمالی به باطن و کامن رفته در صقع ذات غیب مغیب نفس و انکشاف تفصیلی و انتشای تکثیری و ظهور آنها در پردهبرداری از نهان نهاد ذات نفس میدانیم و در آخر نیز، نتایج و لوازم مهم نظریة انکشاف، بیان و مبین شده است