فهیمه شریعتی؛ محمدرضا اکبرزاده توتونچی
چکیده
هوشمندی طیفی وسیع دارد که می توان درجات هوشمندی را بر اساس هوشمندی های اولیه و ثانویه تقسیم کرد. بررسی واژه هوش با الفاظ متنوع تقریبا مترادف در حکمت متعالیه از جمله عقل، علم، حکمت و ....نشان می دهد هوشمندی انسان نیز وابسته به هوشمندی بالاتری است بطوریکه کسب علم و فهم معانی و علوم بواسطه فیض رسانی عقل فعال است و در نتیجه ثانوی می باشد. ...
بیشتر
هوشمندی طیفی وسیع دارد که می توان درجات هوشمندی را بر اساس هوشمندی های اولیه و ثانویه تقسیم کرد. بررسی واژه هوش با الفاظ متنوع تقریبا مترادف در حکمت متعالیه از جمله عقل، علم، حکمت و ....نشان می دهد هوشمندی انسان نیز وابسته به هوشمندی بالاتری است بطوریکه کسب علم و فهم معانی و علوم بواسطه فیض رسانی عقل فعال است و در نتیجه ثانوی می باشد. هوش مصنوعی که دستاورد هوشمندی انسان است عملکردهای بسیار دقیقی همچون یادگیری، بهینه سازی، تعمیم پذیری دارد. در هوشمندی ثانوی امکان دارد عملکردهای بسیار قوی به منصه ظهور برسد اما به دلیل واسطه های بیشتر و ضعف در علوم می توان آگاهی یا علم ثانوی را تنها شبحی از علم دانست چنان که مشاهده می شود در هوش مصنوعی نرم افزار و سخت افزار کاملا مغایر یکدیگر هستند. با توصیف و تحلیل و قیاس ماشین هوشمند با انسان می توان فاصله آگاهی انسان با آگاهی علل اولی و ورود کثرت و مغایرت در عالم مادی را با عوالم بالاتر بهتر فهمید. اگرچه به نظر می رسد مراتبی از هوشمندی انسان به نحوه عملکرد در زمینه اخلاق و افعال اختیاری باز می گردد اما نظر به درصد قابل اعتنای تاثیرات شرایط بیرونی و یا قبلی بر اعمال اختیاری انسان، تفاوتها میان این دو نوع هوشمندی ثانوی( هوش انسان و هوش مصنوعی) به حد پایین تری نازل می شود. بدون توجه به عواطف، حالات درونی یا علوم حضوری حتی در خصوص اراده نیز تمایز اصیلی در هوشمندی انسان و هوش مصنوعی نمی توان یافت.
فهیمه شریعتی
چکیده
علیرغم نگاه فیزیکالیستی فلسفه به ذهن در قرن حاضر، وجود حالات متفاوت ذهنی از بدنی باعث شده معیارهای متفاوتی درباره امر ذهنی داده شود که مهمترین آن ها آگاهی، اول شخص بودن و حیث التفاتی است. هر یک از این مولفه ها در بازنمایی امر ذهنی دچار اشکالاتی هستند. از این میان، حیث التفاتی مولفه کم اشکال تری است. بررسی حکمت متعالیه اهمیت ...
بیشتر
علیرغم نگاه فیزیکالیستی فلسفه به ذهن در قرن حاضر، وجود حالات متفاوت ذهنی از بدنی باعث شده معیارهای متفاوتی درباره امر ذهنی داده شود که مهمترین آن ها آگاهی، اول شخص بودن و حیث التفاتی است. هر یک از این مولفه ها در بازنمایی امر ذهنی دچار اشکالاتی هستند. از این میان، حیث التفاتی مولفه کم اشکال تری است. بررسی حکمت متعالیه اهمیت توجه نفس یا التفات را نشان می دهد. اگرچه التفات یا توجه به امری ، بطور مشترک میان انسان و سایر موجودات بکار رفته اما به طور واضح موارد کاربرد آن به دو بخش «توجه غیر ذاتی » و «توجه ذاتی » نفس تفکیک می شود و انواع التفات در حیوانات را از بحث خارج می کند. در میان افعال انسان نیز مولفه امر غیر بدنی یا نفسانی بر مبنای حکمت متعالیه، «توجه غیر ذاتی نفس» است. «توجه غیر ذاتی نفس» شرط کافی و لازم در تشخیص امور نفسانی است. مولفه «التفات غیر ذاتی»، ویژگی آگاهی داشتن را اجمالا به همراه دارد، چراکه همه انواع آگاهی شرط امر ذهنی نیست. این مولفه، بقیه ممیزه ها را نیز پوشش می دهد، جامع و مانع امر ذهنی بوده و هماهنگی کامل با سایر مبانی نفس شناسی ملاصدرا دارد .