فلسفه
زهره سلحشور سفیدسنگی
چکیده
شنوایی یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب، شنوایی به عنوان قوهای معرفی میشود که صوت را درک می-کند. درک صوت شامل مراتب حسی، خیالی و عقلی است، که یافتههای علوم اعصاب و فلسفه در این زمینه مکمل یکدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب اصوات در مراتب حس ...
بیشتر
شنوایی یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان اسلامی مانند ملاصدرا و دانشمندان علوم اعصاب بوده است. در فلسفه و علوم اعصاب، شنوایی به عنوان قوهای معرفی میشود که صوت را درک می-کند. درک صوت شامل مراتب حسی، خیالی و عقلی است، که یافتههای علوم اعصاب و فلسفه در این زمینه مکمل یکدیگر هستند. از دیدگاه علوم اعصاب اصوات در مراتب حس و خیال (حافظه) فرآیند پیچیدهای را در سیستم شنوایی محیطی و مرکزی پشت سر میگذارند که منجر به ادراک شنوایی میشود. اما ملاصدرا تبیین علمای طبیعی از شنوایی را مخدوش میداند و معتقد است که در این تعاریف علل اعدادی با علل فاعلی خلط گردیده است. صدرا معتقد است وقتی نفس از طریق بدن و تعلق به بدن با عالم طبیعت و خارج ارتباط برقرار کرد، صورتی مماثل با شی خارجی را در حیطه خود (نفس) انشاء میکند. در واقع این روح است که حقیقت صوت را خلق میکند. این ماهیت تجردی شنوایی، خود را در مراحل بالاتر آن، یعنی شنود مثالی و عقلی، آشکارتر میسازد.
زهره سلحشور سفیدسنگی
چکیده
چکیده مسئلهی آگاهی از مهمترین مسائل تاریخ فلسفه است. به دلیل دشواری تعریف آگاهی برخی فیلسوفان آن را به آگاهی پدیداری، آگاهی دسترسی، خودآگاهی و آگاهی نظارتی تقسیم کردهاند. فیلسوفانی مانند ملاصدرا که آگاهی (علم) را به نفس نسبت میدهند و بر این اساس ویژگیهای مربوط به آگاهی را تبیین میکند، تمام اقسام آگاهی را به امری فراتر ...
بیشتر
چکیده مسئلهی آگاهی از مهمترین مسائل تاریخ فلسفه است. به دلیل دشواری تعریف آگاهی برخی فیلسوفان آن را به آگاهی پدیداری، آگاهی دسترسی، خودآگاهی و آگاهی نظارتی تقسیم کردهاند. فیلسوفانی مانند ملاصدرا که آگاهی (علم) را به نفس نسبت میدهند و بر این اساس ویژگیهای مربوط به آگاهی را تبیین میکند، تمام اقسام آگاهی را به امری فراتر ماده نسبت میدهد. از اینرو از دیدگاه وی نمیتوان آگاهی را به ماده تقلیل داد. این در حالی است که نظریات فیزیکالیستی مانند نظریهی پیوندگرایی آگاهی را به ماده نسبت میدهند. طبق نظر پیوندگرایان میتوان آگاهی را با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی تبیین کرد. اما این نظریه بر خلاف ادعای خود ناتوان از تبیین اقسام و ویژگیهای آگاهی است. در این نظریه دلیلی که باعث میشود آگاهی را به شبکههای عصبی نسبت دهند این است که آگاهی را مساوی با پردازش اطلاعات میدادند. در حالی که طبق نظر ملاصدرا آگاهی (درک اطلاعات) معمولاً همراه با پردازش اطلاعات هست، اما پردازش اطلاعات بدون آگاهی نیز امکان پذیر است. از اینرو مطابق دیدگاه ملاصدرا نمیتوان رابطه آگاهی و پردازش اطلاعات، را تساوی دانست.
محمدکاظم علمی سولا؛ زهره سلحشور سفیدسنگی؛ علیرضا کهنسال؛ علی مقیمی
چکیده
حافظه قابلیتی است که باعث میشود، انسان بتواند اطلاعاتی را که از طریق حواس فراهم میشود، ثبت و ذخیره کرده و در موقع لزوم آنها را یادآوری کند. از اینرو در حافظه، صور ادراکی ما بدون تغییر باقی میمانند و این عدم تغییر باعث میشود تصویر منسجمی از گذشته به یاد داشته باشیم. ملاصدرا علت این عدم تغییر حافظه را تجرد آن میداند. از نظر ...
بیشتر
حافظه قابلیتی است که باعث میشود، انسان بتواند اطلاعاتی را که از طریق حواس فراهم میشود، ثبت و ذخیره کرده و در موقع لزوم آنها را یادآوری کند. از اینرو در حافظه، صور ادراکی ما بدون تغییر باقی میمانند و این عدم تغییر باعث میشود تصویر منسجمی از گذشته به یاد داشته باشیم. ملاصدرا علت این عدم تغییر حافظه را تجرد آن میداند. از نظر وی امر مادی همواره در حال حرکت است، بنابراین تغییرپذیر است. اما عصبشناسان هر حرکتی را تغییر تلقی نمیکنند، از اینرو حرکاتی را که در سطح جهان اتم و کوچکتر اتفاق میافتد، باعث تغییر در سطح کلانتر یا همان ماده در سطح زیستی نمیدانند. هر چند از نظر حکمت متعالیه تغییر محسوب شود. عصبشناسان تغییراتی را باعث تغییر حافظه میدانند که در سطح سلولهای عصبی رخ دهد. از اینرو ثبات حافظه را به ثبات رمزگذاری ژنها و به تبع آن رمزگذاری نورونها نسبت میدهند، و اگر اختلالی در این عملکرد رخ دهد منجر به از دست دادن حافظه میشود. پس از نظر ایشان حافظه مادی است و به رغم مادی بودنش در شرایط متعارف تغییری در صور ادراکی ذخیره شده آن رخ نمیدهد. بدین ترتیب برای اثبات تجرد حافظه باید از دلایل دیگر بهره گرفت.