نوع مقاله : علمی-پژوهشی
نویسنده
کارشناس ارشد فلسفه و کلام، دانشگاه خوارزمی
چکیده
شناخت واجبالوجود، جزو مسائل اساسی در الهیات باالمعنی الاخص است، به طوری که در زمرة مهمترین اهداف فلسفه است و سعادت بزرگ فلسفه بهشمار آمده است. این مطلب تحت عنوان «الحق ماهیته انیته» بیان میکند که حقتعالی، واجبالوجود، انیت محض و محقق محض است (انیت یعنی وجود و تحقق). یعنی ذات او حتی در ذهن هم قابل تحلیل به تحقیق موجودِ وجود نیست بلکه او تحقق وجود محض است. دربارة این مسئله دو دیدگاه عمده وجود دارد: دیدگاه اول، فخر رازی که معتقد است واجبالوجود ماهیت دارد و عروض وجودش بر ماهیت او، عروض خارجی است؛ دیدگاه دوم، پاسخ ملاصدرا که معتقد است واجبالوجود ماهیت بالمعنی الاخص ندارد. طرفداران هر کدام از این دو دیدگاه، به دلایلی تمسک جستهاند با این حال دلایل فخر رازی برای اثبات ماهیتداری واجبالوجود و نیز غالب دلایل فلاسفه برای اثبات ماهیتنداشتن واجبالوجود تمام نیست؛ از این رو لازم است دو تفسیر ماهیت بالمعنی الاخص تفصیل داده شوند؛ به این صورت که ماهیت باالمعنی الاخص با تفسیر حد وجود، برای واجبالوجود ثابت نیست، لکن با تفسیر حکایت وجود، برای واجبالوجود ثابت است. آنچه در این نوشتار میآید تبیین و تحلیل این مسئله از دیدگاه فخر رازی و نیز دیدگاه ملاصدرا و فلاسفه، همراه بررسی دلایل هر کدام است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Fakr-e-Razi and Mulla Sadra on the Essence of God; Review and Criticism
نویسنده [English]
- Fatemeh Degbani Moghadam
چکیده [English]
To identify and to recognize the necessary being (God) is among the basic issues of Islamic theology in ‘specific meaning’; such that it has been among most important philosophy objectives and has been regarded as great felicity. Allah as a necessary being is absolute realization and individuality (individuality means being and realization); i.e. his essence is not analyzable even in the mind, because he is the realization of absolute being (existence). There are two major approaches on this issue; in the first one, Fakhr -e- Razi believes that the necessary being has essence and the occurrence of his being on his essence is an external occurrence. In the second one, Mulla Sadra believes that the necessary being doesn’t have any essence in ‘specific meaning’. Though the advocators of both viewpoints have referred to some arguments, the reasons of Razi to affirm the essence of the necessary being and the most reasons of the philosophers to affirm the opposite side are incomplete; hence it is necessary to express the details of these two interpretations of specific meaning of essence.
کلیدواژهها [English]
- Essence
- the necessary being
- limit of being
- narration of being